عصر ایران؛ هومان دوراندیش - اصولگرایان این روزها دائما تاکید میکنند اگر میخواهید مشکلات کشور حل شود، در انتخابات شرکت کنید. مخاطب این دعوت، قاعدتا نیروهای اجتماعی طرفدار جناح اصولگرا نیستند؛ چون آنها قطعا در انتخابات شرکت میکنند. مخاطب این دعوت قاعدتا کسانی هستند که از سال 76 تا سال 96 همواره به کاندیداهای مخالف جناح اصولگرا رای دادند اما آیا روشی که انتخاب کرده اند به نتیجه مطلوبشان میرسد؟
کسانی که در سالهای 76 و 77 و 78 و 80 و 84 و 88 و 92 و 94 و 96 به چهرههایی نظیر محمد خاتمی و سعید حجاریان و عبدالله نوری و محمدرضا خاتمی و علیرضا رجایی و مصطفی معین و میرحسین موسوی و حسن روحانی رای دادند، هر طور که حساب کنیم، فاصلۀ فکری زیادی با جناح اصولگرا دارند.
به ویژه اگر این نکتۀ مهم را هم لحاظ کنیم که رای به خاتمی و حجاریان و میرحسین و روحانی، محصول نوعی کوتاه آمدن و سخت نگرفتن و تنازل سیاسی بود وگرنه بسیاری از کسانی که در سالهای 76 و 88 به خاتمی و موسوی رای دادند، در واقع به کاندیدای مطلوب شان رای ندادند بلکه به حداقل قناعت کردند و به قول خودشان، بین بد و بدتر، اولی را برگزیدند. چهرههایی چون هاشمی (84) و روحانی (92 و 96) که دیگر جای خود دارند. بنابراین انصافا جناح اصولگرا برای متقاعد کردن این افراد برای شرکت در انتخابات، کار سختی در پیش دارند.
ولی فرض کنیم که مجلس آتی با مشارکت پنجاه درصد مردم شکل گرفت و خیال اصولگرایان راحت شد که مجلس دوازدهم مشروعیت مردمی دارد. در این صورت این مجلس چه کار مهمی قرار است انجام دهد تا مشکلات زندگی مردم کمتر شود؟ مگر مجلس فعلی کاملا از آن اصولگرایان و ایدهآل آنها نبوده؟ آیا در چهار سال اخیر مشکلات اقتصادی کاهش یافته؟ بعید است حتی یک نفر هم در کشور چنین نظری داشته باشد.
از خرداد 1399 که مجلس دوازدهم تشکیل شد، تا به امروز که این مجلس ماههای آخر عمرش را سپری میکند، قیمت همۀ کالاهای اساسی و غیراساسی در کشور افزایش یافته. در دو سال و نیم گذشته هم دولتی اصولگرا به مجلس انقلابی اضافه شده ولی تغییر مثبتی در حوزۀ معیشت مردم رخ نداده. نگاهی به روند افزایشی قیمت مواد غذایی و کرایه خانه و تاکسی و ... به خوبی نشان میدهد که در بر همان پاشنهای میگردد که اصولگرایان در دورۀ دوم دولت روحانی منتقدش بودند.
در فاصلۀ سالهای تا خرداد 1399 که دولت روحانی و مجلس همسو با آن دولت بر سر کار بودند، اصولگرایان مدام از افزایش نرخ ارز و مواد غذایی و چه و چه انتقاد میکردند و آن دولت و مجلس غربزده را ناکارآمد میدانستند. اما نشستن دولت و مجلس انقلابی به جای دولت و مجلس پیشین نیز چارۀ کار نشد.
قاعدتا اصولگرایان به تحریمها و دشمنی دشمنان به عنوان علت وضع کنونی اشاره میکنند و در شرایط فعلی دیگر نمیگویند که ناکارآمدی دولت و مجلس علت وضع نامطلوب معیشت مردم است. در این صورت سوال این است که آیا اصولگرایانی که قرار است راهی مجلس آتی شوند، برنامهای برای کاهش تحریمها و دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران دارند؟
چنین برنامهای مستلزم تغییرات اساسی در سیاست خارجی و سیاستهای کلی کشور است. حتی اگر بگوییم به سیاست خارجی و سیاستهای کلی کشور هیچ نقدی وارد نیست، این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که تحریمها و دشمنیهای خارجی، واکنشی به همین سیاستها بوده. قاعدتا وقتی که این سیاستها تغییر نکنند، آن تحریمها و فشارها نیز باقی خواهند بود.
اصولگرایانی که قرار است در رقابت با خودشان راهی مجلس آتی شوند، همگی مدافع سیاستهای فعلی کشورند. بنابراین آنها نمیتوانند بار تحریمها را از دوش ملت بردارند. حتی اگر این اصولگرایان محترم منتقد سیاست خارجی و سیاستهای کلی کشور بودند، در تغییر این سیاستها توفیقی بیش از مجلس ششم و مجلس دهم نصیبشان نمیشد. بنابراین معلوم نیست اصولگرایان چطور میخواهند بحران کارآمدی را حل کنند.
نکتۀ دیگر اما برمیگردد به قانون طلایی اخلاق: آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند. آیا اگر اوضاع کشور از بیخ و بن جور دیگری بود و انتخاباتی برگزار میشد که اصلاحطلبان با تمام کاندیداهای اصلیشان در آن حضور داشتند ولی اصولگرایان فقط حق داشتند با معدودی از چهرههای دست چندم خودشان وارد کارزار انتخابات شوند، حاضر بودند مردم را تشویق کنند به شرکت در انتخابات؟
در رژیم سابق که نیروهای اسلامگرا حق نداشتند کاندیداهای خودشان را در انتخابات مجلس داشته باشند، آیا مردم را تشویق میکردند که در انتخابات شرکت کنید تا امنیتتان همچنان برقرار بماند و چرخ پیشرفت کشور کماکان بچرخد؟
تازه این سؤال وقتی موضوعیت دارد که ما بپذیریم در صورتی که اصلاحطلبان میتوانستند با چهرههای اصلی و مشهورشان در انتخابات شرکت کنند، مردمی که طرفدار جناح اصولگرا نیستند، به آنها رای میدادند. اما همۀ شواهد و قرائن نشان میدهد که این گروه قابل توجه از مردم، دیگر به اصلاحطلبان هم امیدی ندارند.
اصولگرایان قبلا وقتی که نتیجۀ انتخابات به کام اصلاحطلبان رقم میخورد، میگفتند هیچ چیز تغییر نکرده. پس از انتخاب خاتمی در دوم خرداد 76 چنین حرفی زدند و بعدها نیز آن را تکرار کردند. منظورشان این بود که ریش و قیچی دست ماست ولو که خاتمی رئیس جمهور شده باشد و مجلس ششم با آن همه اصلاحطلب تشکیل شده باشد.
بنابراین الان که مجلس و دولت انقلابی (یا اصولگرا) بر سر کار است، طبیعتا پس از انتخابات در بر همین پاشنۀ فعلی خواهد چرخید. یعنی اصولگرایان سیاستهای مقبول خودشان را ادامه خواهند داد.
اگر اصولگرایان معتقدند با این سیاستها مشکلات کشور حل میشود، دیگر چندان مهم نیست که چند درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند. مشکلات که حل شوند، شکاف دولت و ملت نیز کاهش مییابد و آثار سیاسی کاهش این شکاف در داخل و خارج کشور احساس خواهد شد.