درحالیکه رمزارزها به مرور جای خود را در میان داراییهای متداول باز میکنند، اهمیت بررسی جنبههای مختلف آن برای اهالی اقتصاد افزایش مییابد. بر همین اساس، هارالد اولیگ، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو، در تازهترین مقاله خود نشان میدهد که رمزارزهای خصوصی مانند بیتکوین قیمت غیرقابلپیشبینی دارند و میتوانند تحتتاثیر عواملی که پیشتر به آنها توجهی نمیشد، رشد یا افت قابلتوجهی داشته باشند.
این اقتصاددان در ادامه به رمزارز بانکهای مرکزی پرداخته و بیان میکند این ابزار جدید بانکهای مرکزی، دچار سهگانه ناممکن است و از میان سه هدف کارآیی، اعتماد پولی و ثبات قیمتها تنها به دو هدف دست پیدا میکند. امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که با بیتکوین آشنا نباشد. درحالیکه تا چند سال قبل رمزارز مفهومی در حاشیه و مختص به علاقهمندان به آن بود، امروز این وضعیت دچار تحولاتی شده و کمتر کسی را میتوان یافت که نام بیتکوین را نشنیده باشد. همین گسترش موجب شده تا اقتصاددانان نیز مطالعاتشان را به سوی این پدیده نوظهور معطوف کنند و بکوشند به سوالاتی حول محور آن پاسخ دهند.
بر همین اساس، هارالد اولیگ، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو، در تازهترین مقاله خود، به مساله قیمتگذاری رمزارزهای خصوصی مانند بیتکوین پرداخته و تلاش کرده برخی از چالشهای رمزارزهای دولتی از سوی بانک را توضیح دهد. به طور کلی او تلاش دارد از دریچه اقتصاد پولی این مساله را بررسی کند و به سوالات زیر پاسخ دهد: چگونه باید در مورد قیمتگذاری ارزهای دیجیتال بیارزش مانند بیتکوین فکر کرد؟ یا ارزهای رمزنگاریشده مانند بیتکوین، با وجود نوسانات قیمتی، میتوانند به عنوان یک واسطه مبادله عمل کنند؟ این اتفاق چه پیامدهایی برای سیاست پولی و ارز صادرشده توسط دولت مانند دلار خواهد داشت؟
گام تصادفی در قیمت بیتکوین
این اقتصاددان در این مقاله بیان میکند که برای قیمتگذاری بیتکوین یا هر رمزارز دیگری، یک معامله بنیادین وجود دارد. بر این اساس، قیمت بیتکوین رفتار «ولگشتی» دارد و قیمت مورد انتظار آن در آینده معادل قیمت فعلی آن است. نظریه ولگشت یا گام تصادفی (Random Walk) بیان میکند که یک متغیر مسیری تصادفی و غیرقابلپیشبینی دارد. این مفهوم در بازارهای مالی توسعه پیدا کرده است و در این ادبیات بیان میکند حرکات گذشته یا روند قیمت یک سهام یا بازار نمیتواند برای پیشبینی حرکت آینده آن مورد استفاده قرار گیرد.
به بیان دیگر، زمانی که کسی بیتکوین را برای خرید یک کالای دیگر خرج میکند، انتظار دارد که در آینده قیمت آن بیتکوین افزایش پیدا نکند و خرج کردن آن را نسبت به نگهداری آن عاقلانهتر میداند. یکی از نکات جالب این مقاله این است که بیان میکند نوسانات قیمتی بیتکوین مانع از عملکرد آن بهعنوان واسطه مبادله نمیشود. بهعبارت دیگر، بیتکوینها فارغ از نوساناتشان در بازار مورداستفاده قرار خواهند کرد. علت این موضوع به قیمتگذاری بازمیگردد؛ خریداران و فروشندگان در معاملات خود، ریسک قیمت آتی بیتکوین را درنظر میگیرند، آنها به ماهیت تصادفی قیمت این رمزارز واقفند و در معاملات خود، متناسب با این ریسک به قیمتگذاری آن مبادرت میورزند.
سهگانه ناممکن بانکهای مرکزی
در بخش دیگری از این مقاله، اولیگ تلاش میکند توضیح دهد که رمزارزهای بانک مرکزی باید میان سه هدف دست به انتخاب بزنند. نخستین هدف، هدف سنتی ثبات قیمتهاست؛ به این معنا که قیمت این رمزارز بدون توجه به شرایط تا دوره بعدی ثابت بماند. دومین هدفی که رمزارز بانک مرکزی باید دنبال کند، بهینهترین اشتراکگذاری ریسک است. سومین مورد نیز اعتماد پولی است؛ یعنی از چاپ پول بیحدوحصر و بیثباتی پولی به دور باشد. اولیگ بیان میکند فارغ از اینکه بانک مرکزی ناشر اسکناس باشد یا رمزارز، این قضیه درباره آن صدق میکند که تنها قادر خواهد بود به دو هدف از سه هدف بالا دست پیدا کند. به این ترتیب، انتخاب دو هدف از سه هدف فوق به تصمیم ناشر پولی بستگی خواهد داشت.