در ایران مشابه کشورهایی مانند ایتالیا ما با حجم قابلتوجهی از آثار تاریخی مواجه هستیم. از این روست که دو کشور تصمیم به مشارکت بخش خصوصی در بهرهبرداری اما به شکل حفاظت از این آثار گرفتهاند. چه تفاوتی میان این دو وجود دارد؟ به گفته بیشمی در ایتالیا بناهای تاریخی شاخص مانند کلوسئوم یا موزههای شاخص همچنان ماهیت دولتی دارند. او میافزاید: در کشورهایی مانند آلمان یا انگلیس نیز شاهدیم احیای بسیاری از قصرها و عمارتها به دست وارثان انجام میشود. وارثانی که طی قرنها این بناها را نفروخته یا به بخش دولتی واگذار نکردهاند و از آن به عنوان بوتیکهتل یا رستوران و... استفاده میکنند. او با اشاره به تجربه ترکیه درباره احیای بناهای تاریخی اضافه میکند: در این کشور از طریق مناقصه به برندگان بناها واگذار میشود تا در فعالیتهای مرتبط با صنعت گردشگری اعم از بوتیکهتل، رستوران یا فروشگاههای صنایع دستی به کار گرفته شود.
برخی سرمایهگذاران عنوان میکنند که در شرایط جامعه ایران نمیتوان از آنها انتظار داشت از دولت کمک نگیرند، با این حال این کمک گرفتن آیا آنها را با چالشهای دیگری مواجه نمیکند؟ بیشمی پاسخ میدهد: شرایط جامعه ایران تنها به حوزه حفاظت از میراث طبیعی مربوط نیست که بگوییم امنیت سرمایهگذاری وجود ندارد. در برخی بحرانها مشابه آنچه در دوران شیوع ویروس کرونا شاهد بودیم، به یکباره تمام کسب و کارها دچار چالش میشود. در این وضعیت منطقی است که بخش خصوصی بهویژه در حوزه صنعت گردشگری که به شدت از این بیماری صدمه دید، از دولت انتظار داشته باشد مالیات کمتری بپردازد یا وامهایش را دیرتر پرداخت کند. اما اینکه سرمایهگذار بنایی را که پیشتر ساخته شده اجاره کند، توانمندی نداشته باشد که از آن درآمدزایی کند و در مقابل از دولت انتظار کمک داشته باشد روند صحیحی نیست. ضمن آنکه دولت فعلی از نظر توان مالی به اندازهای قوی نیست که بتواند حمایتهای اینچنینی انجام دهد. از این رو بهتر است سرمایهگذارانی که از توان مالی خوبی برخوردارند وارد این حوزه شوند.
چه رویهای باید در پیش گرفته شود تا بخش خصوصی رغبت بیشتری برای ورود به حوزه احیای بناهای تاریخی به شکل مستقل داشته باشد؟ این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری معتقد است باید بخش خصوصی متقاضی ورود به حوزه میراث فرهنگی نگرش اقتصادی داشته باشد و بداند چطور از این بنایی که در اختیارش قرار گرفته درآمد کسب کند. او میافزاید: این بخش باید بتواند هم مرمت را انجام دهد و هم از بنا ضمن تامین هزینهها، درآمد قابل قبولی داشته باشد. به گفته بیشمی دولت یک بنای تاریخی را با نوستالژیها، داستانها و افسانههایش در اختیار بخش خصوصی قرار میدهد. او میگوید: انتظار سرمایهگذار برای حمایت دولتی مشابه این است که دولت دفتر کار به یک شرکت در حوزه گرافیک یا تبلیغات اجاره دهد، آن وقت اگر شرکت یک ماه نتوانست کار کند، انتظار داشته باشد که دولت نهتنها از اجاره صرفنظر کند بلکه حامی این شرکت هم باشد.
او میافزاید: وظیفه دولت این است که در زمان مناقصه و باز شدن پاکتها، افرادی که صلاحیت علمی و تخصصی دارند انتخاب شوند، ضمن اینکه سرمایهگذار بتواند اثبات کند که توانایی مالی برای در اختیار گرفتن بنا را دارد، در فراخوانهای پژوهشی هم به همین ترتیب است یعنی پژوهشگر باید اهلیت خود و تیمش را ثابت کند. این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ادامه میدهد: البته باید تاکید کرد که لازم است مناقصه عادلانه بوده و رانت در آن دخالتی نداشته باشد تا به جای افراد سفارشی، متقاضیان صلاحیتدار وارد شوند. زمانی که فرآیند صحیح طراحی شود نتیجه کار نیز درست خواهد بود.
یکی از موضوعاتی که همواره در بحث واگذاری مطرح است، اهلیت سرمایهگذار است. منتقدانی هستند که عنوان میکنند در مواردی سرمایهگذار اهلیت نداشته یا پس از فرآیند واگذاری نظارت دقیقی صورت نگرفته است. برای رفع این مشکلات چه باید کرد؟ بیشمی میگوید: زمانی که از صلاحیت فرد سخن میگوییم بخشی از آن به صلاحیت علمی برمیگردد و بخش دوم به سابقه تیم سرمایهگذار بازمیگردد که لااقل سابقه مرمت یک اثر را داشته باشد.
او با اشاره به اینکه بافتهای تاریخی شهر معمولا بخش اصیل و قدیمی شهر است، میافزاید: در این بخش از شهر معمولا افرادی که به لحاظ اجتماعی در سطح بالایی قرار داشتند زندگی میکردند. با فوت مالکان اصلی، در مواردی خانه در تملک ادارههای میراث فرهنگی قرار گرفته، وقف شده یا در اختیار بازماندگان است. خانههای قدیمی معمولا داستان خود را دارند و به محله اصالت میبخشند و در خاطره جمعی ساکنان آن شهر نام مالک به عنوان یکی از اشخاص صاحب نام حضور دارد.
از نظر این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در اهلیتسنجی سرمایهگذار باید شاخص بومی بودن را لحاظ کرد. او میگوید: بهترین حالت این است که بازماندگان مالک اصلی، مرمت بنا را به عهده بگیرند، در این زمینه میتوان برای آنها کارگاه آموزشی برگزار و آنها را ترغیب کرد که مدیریت میراث خانوادگی را به عهده گرفته و نامشان را زنده نگه دارند. زیرا زمانی که یک بنا به نام مالک، نامگذاری میشود در شبکههای اجتماعی و... این نام بارها تکرار شده و آن را جاودانه میکند.
او در عین حال تاکید میکند، سرمایهگذار بومی باید از تمکن مالی لازم برای مرمت و بازسازی برخوردار باشد و اضافه میکند: این فرد باید با فضای کسب و کار نیز آشنا بوده و توان درآمدزایی داشته باشد. در عین حال سرمایهگذار باید در احیا تمام مولفهها را رعایت کند، به این معنا که بنای احیا؛شده با تصاویر قبلی بنا تطابق داشته و هیچکدام از مولفهها تغییر نکند. اگر تمام این موارد لحاظ شود، میتوان مولفه بومی بودن را به عنوان یک مورد دارای امتیاز در مناقصه در نظر گرفت.
بیشمی میگوید: چنانچه فرد بومی صلاحیتدار مرمت یک بنا را در اختیار بگیرد، میتواند از ساکنان آن محله، روستا یا شهر به عنوان نیروهای مدیریتی یا خدماتی کمک بگیرد. علاوه بر آن زمانی که در بافت تاریخی هتل یا رستوران افتتاح میشود شاهد ترافیک شدید و گاهی رفتارهایی خلاف عرف آن منطقه هستیم. این موضوع به تعارضاتی میان مجموعه تاسیس شده و ساکنان آن محله منجر میشود. مدیرانی که عضوی از آن محله یا افراد نامآور آنجا باشند میتوانند این تعارضات را به شدت کاهش دهند. او میافزاید: با ورود بومیان به عرصه سرمایهگذاری شاهدیم که کسب و کارهای محلی رونق یافته و مهاجرت اهالی از بافت تاریخی به شهرکهای اطراف نیز کاهش مییابد.