به بهانه چاپ کتاب «فراز و فرود ملت‌ها» آرای نویسنده بررسی شد

درس‌های خالق منطق کنش جمعی

شماره روزنامه: ۵۹۶۴ تاریخ چاپ: ۱۴۰۲/۱۲/۱۵ ...

نگاهی کوتاه به اوضاع در ملل مختلف جهان موجب می‌شود چرایی تفاوت میان وضعیت آنها به یکی از سوالات پرتکرار تبدیل شود. اینکه چرا یک کشور می‌تواند به سطح بالایی از توسعه‌یافتگی دست پیدا کند و در عوض گروهی دیگر در سطوح پایینی از رفاه گرفتار شده‌اند، از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است. اقتصاددان و اندیشمند سیاسی آمریکایی، منسر اولسون، از جمله این افراد است. شهرت او به واسطه کتاب «منطق کنش جمعی» و سایر آثارش است. در تازه‌ترین اثر ترجمه‌شده از اولسون، او در تلاش است تا با به‌کارگیری چارچوب نظری مطرح‌شده در کتاب «منطق کنش جمعی»، به توضیح برخی از پدیده‌ها بپردازد. کتاب «فراز و فرود ملت‌ها؛ رشد اقتصادی، رکود تورمی و تصلب اجتماعی» به‌تازگی و با ترجمه جعفر خیرخواهان و محمد فاضلی، به‌تازگی در دسترس خوانندگان فارسی‌زبان قرار گرفته است. به همین بهانه، انجمن علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف جلسه‌ای را با حضور دکتر جعفر خیرخواهان ترتیب داد و ضمن بررسی آرای اولسون در این کتاب، رهیافت‌های آن برای امروز ایران را بررسی کرد.

اولسون؛ اندیشمند ناشناخته: در ابتدای جلسه، خیرخواهان ضمن معرفی مختصر اولسون، بیان کرد حق این نویسنده در ایران ادا نشده و کمتر کارهایش مورد توجه قرار گرفته؛ این در حالی است که کتاب تازه‌‌ترجمه‌شده او ذهنیت مرا نسبت به اقتصاد و اقتصاد سیاسی دگرگون کرد و بر علاقه‌ام به این حیطه افزود. خیرخواهان در ادامه افزود که موضوع کتاب «فراز و فرود ملت‌ها» گروه‌های منافع خاص است؛ گروه‌هایی که در نهایت کارکردشان را می‌توان با «انگل» یا «سربار» اجتماع بودن توصیف کرد و با تسخیر نهادهای مختلف جامعه، ویژگی‌های خود را به این نهادها نیز منتقل می‌کنند. به گفته خیرخواهان، اولسون متفکری فروتن بود و از اذعان به اینکه از ایده‌های دیگران به عنوان نقطه شروع کار خود استفاده کرده است ابایی نداشت؛ از همین رو، مترجم کتاب بخشی از سخنان خود را به پنج جمله از اندیشمندان بزرگی اختصاص داد که اولسون در اندیشه خود از آنها تاثیر گرفته است.

در ابتدا به این جمله از افلاطون اشاره شد که «هزینه‌ای که انسان‌های خوب بابت بی‌تفاوتی نسبت به مسائل و مصالح عمومی می‌پردازند، حاکم شدن انسان‌های بد است.» اولسون تلاش می‌کند تا توضیح دهد چرا انسان‌های خوب دست روی دست می‌گذارند. دومین جمله به ماکیاولی اختصاص داشت که بیان می‌کرد «هیچ چیز خطرناک‌تر از درانداختن طرحی نو نیست؛ چرا که تمام منتفعان نظم پیشین را به دشمنی وا می‌دارد و در عوض، از حمایت نیم‌بند منتفعان احتمالی طرح جدید برخوردار می‌شود.» سومین جمله به اسمیت اختصاص دارد که می‌گوید «هرگاه چند تاجر گرد هم بیایند، در نهایت مشغول دسیسه‌چینی علیه منافع عمومی برخواهند آمد.»

خیرخواهان چهارمین جمله را به کارل مارکس اختصاص داد و گفت «کارگران جهان متحد شوید، شما جز زنجیرهایتان چیزی برای از دست دادن ندارید.» خیرخواهان در ادامه بیان کرد که در عمل، آنچه رخ داد متحد شدن سرمایه‌داران و کارفرمایان بود و تلاش اولسون نیز در جهت توضیح همین پدیده است. در نهایت، این استاد اقتصاد به نظریه «تسخیر» جورج استیگلر پرداخت و گفت که طبق این نظریه، «نهادهایی که به منظور وضع قانون به نفع جامعه شکل گرفته‌اند، در عمل به تسخیر گروه‌های خاص درمی‌آیند و در جهت تامین منافع ایشان فعالیت خواهند کرد».

سوالات متداول و پاسخ کنش جمعی: خیرخواهان در ادامه به طرح سوالاتی پرداخت که اولسون در تلاش است با استفاده از نظریه کنش جمعی به آنها یا نمونه‌های مشابهشان پاسخ دهد؛ سوالاتی که به زعم اولسون، پاسخ‌های عمیقی از سوی اقتصاددانان دریافت نمی‌کند و معمولا به جواب‌های سطحی اکتفا می‌شود. برای مثال، درباره ایران می‌توان این سوال را مطرح کرد که چرا تولیدکنندگان برنج در تامین منافع خود بهتر از تولیدکنندگان گندم عمل می‌کنند؟ یا اینکه چرا تولیدکنندگان خودرو از نفوذ بیشتری روی تصمیم‌گیران کشور برخوردارند تا تولیدکنندگان موتورسیکلت و دوچرخه؟ یا اینکه چرا وکلا و پزشکان در قیاس با مهندسان راحت‌تر می‌توانند موانع بیشتری برای ورود به صنف خود ایجاد کنند؟ به گفته خیرخواهان، اولسون این گونه از سوالات را با نظریه منطق کنش جمعی پاسخ می‌دهد.

این نظریه بیان می‌کند که اقدام جمعی در شرایط محدود و خاص موفق عمل می‌کند و این موفقیت تنها در گروه‌های خاصی رخ می‌دهد که به نفع خود و به هزینه عموم مردم عمل می‌کنند و در نهایت منجر به فلج اجتماعی می‌شوند. خیرخواهان وضعیت انگلستان دهه 1970 را نمونه‌ای از فلج اجتماعی مد‌نظر اولسون خواند که با اصلاحات مارگارت تاچر حل شد.  تا پیش از اولسون فرض همگانی این بود که اگر یک سیاست به نفع یک گروه باشد، کل گروه منتفع خواهند شد و به صورت خودکار تمایل پیدا می‌کنند تا آن کار را به انجام برسانند. اما در عمل این‌گونه نشد و وضعیت دیگری رقم خورد؛ بر این اساس هرچه گروه بزرگ‌تر باشد، احتمال شکست آن نیز بیشتر است، چرا که همزمان با بزرگ‌تر شدن گروه، علاقه به سواری رایگان افزایش می‌یابد و همین نکته مانع از اجرای سیاست مذکور خواهد شد. اولسون در اینجا دو راه‌حل را برای غلبه بر مشکل سواری رایگان مطرح می‌کند؛ راه‌حل نخست، اقدام شناخته‌شده دولت‌ها در اجباری کردن یک فعل از طریق قانون است. اما دومین روش، راه‌حل «مشوق‌های گزیده» است؛ یعنی هرکس به ازای اجرای وظیقه خود پاداش بگیرد و متناسب با شانه خالی کردن از وظایفش مجازات شود.

چارچوب اقدام جمعی: به گفته خیرخواهان، اولسون تشریح می‌کند که اقدام جمعی در گروه‌های کوچک‌تر موفق‌تر است، چرا که هماهنگی در آن راحت‌تر، سواری رایگان در آن دشوارتر و منافع نهایی در میان افراد کمتری تقسیم می‌شود. در اینجا خیرخواهان به مثال برنج‌کاران در مقابل گندم‌کاران اشاره‌ کرد و گفت که تعداد کمتر برنج‌کاران و تمرکز جغرافیایی ایشان باعث می‌شود در اقدام جمعی برای وضع تعرفه بر واردات برنج و سایر اقداماتی که منافع آنها را تامین می‌کند، موفق‌تر عمل کنند. خیرخواهان مقایسه گروه کارگران کل کشور با گروه کارگران صنعت فولاد را نمونه دیگری از موفقیت اقدام جمعی در گروه‌های کوچک‌تر معرفی کرد و گفت، کارگران فولاد در مطالبات خود هماهنگ‌تر عمل می‌کنند و در تامین منافع خود توفیق بیشتری می‌یابند.

خیرخواهان برای ملموس‌تر شدن نظریه منطق کنش جمعی مثال دیگری درباره صنعت شکر آمریکا را مطرح کرد. بر این اساس فرض کنید هزار تولیدکننده شکر در آمریکا وجود دارد و جمعیت مصرف‌کنندگان شکر به 300میلیون نفر بالغ می‌شود. در این میان اجرای یک سیاست 10میلیارد دلار را به جیب تولیدکنندگان می‌ریزد و به همین میزان به مصرف‌کنندگان زیان وارد می‌کند. به طور میانگین، هر تولیدکننده شکر از این سیاست 10میلیون دلار بهره می‌برد اما هر مصرف‌کننده تقریبا 33دلار زیان می‌کند. بزرگی 10میلیون دلار در مقابل 33دلار خود بیانگر این است که چرا گروه‌های پیگیر منافع خاص معمولا موفق‌تر از گروه‌های بزرگ‌تر منافع عام عمل می‌کنند.  

راهکار چیست؟: خیرخواهان در نهایت راه چاره این وضعیت را از زبان اولسون بیان کرد و بخش‌هایی از کتاب را به عنوان سخنان پایانی جلسه خواند. بر این اساس، «اگر گروه‌های منافع خاص به زیان رشد اقتصادی، اشتغال کامل، انسجام دولت، فرصت‌های برابر و تحرک اجتماعی باشند، آیا انتظار معقولی نیست که اندیشمندان این حوزه، به مرور زمان آگاه‌تر شوند و این آگاهی به سایر بخش‌های جامعه منتقل شده و موجب محدود شدن خسارات ناشی از فعالیت این گروه‌ها شود؟»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان