در روایت دیگر است که آن زن دست از غسل کشید و دستهایش را بر سرش زد و گریست. گفتند: چرا بر سر مى زنى ؟ گفت : مادر این دختر کجاست تا به من بگوید چرا قسمتهایى از بدن این دخترک سیاه شده است ؟ گفتند: این سیاهى ها اثر تازیانه هاى دشمنان است.
هنگامى که زن غساله ، بدن رقیه (س ) را غسل مى داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟
حضرت زینب(س) فرمود: چه مى خواهى؟
غساله گفت : این دخترک به چه بیمارى مبتلا بوده که بدنش کبود است؟
حضرت زینب (س ) در پاسخ فرمود: اى زن ! او بیمار نبود؛ و این کبودی ها آثار تازیانه ها و ضربه هاى دشمنان است.
در روایت دیگر است که آن زن دست از غسل کشید و دستهایش را بر سرش زد و گریست. گفتند: چرا بر سر مى زنى ؟ گفت : مادر این دختر کجاست تا به من بگوید چرا قسمتهایى از بدن این دخترک سیاه شده است ؟ گفتند: این سیاهى ها اثر تازیانه هاى دشمنان است.
منبع : 200 داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)