ماهان شبکه ایرانیان

کارشناس انستیتو خاورمیانه واشنگتن در گفت‌وگو با عصرایران

برقراری امنیت، برگ برنده طالبان در افغانستان است

به همان اندازه که رهبری طالبان خواهان به رسمیت شناخته شدن در عرصه بین‌المللی است، علاقۀ چندانی به سازش در میان آنها وجود ندارد، به ویژه به این دلیل که چندین کشور پیشتر آنها را به رسمیت شناخته‌اند.

   عصر ایران؛ محمد حسن گودرزی-   تعداد زیادی از افغان‌ها علاقه‌ای به شروع دوباره جنگ در این کشور ندارند. آنها از اینکه برای اولین بار در 40 سال گذشته، افغانستان نسبتاً عاری از جنگ است، خیال‌شان راحت است.

   از سوی دیگر باید به این موضوع مهم اشاره شود که همسایگان آن و همچنین بسیاری از اعضای جامعه بین‌الملل از بی ثباتی در افغانستان می‌ترسند. با وجودی که بسیاری از کشورها نسبت به بسیاری از سیاست‌های داخلی طالبان ابراز بیزاری می‌کنند، این موضوع هراس دارند  که اگر دولت کنونی سرنگون شود، نتیجه آن یک جنگ داخلی و  پر هرج و مرجی خواهد بود که در آن بسیاری از قدرت‌های منطقه ای درگیر آن می‌شوند.

   در شرایطی که بیش از دوسال از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان می‌گذرد، برخلاف انتظارات، این گروه توانسته بدون داشتن مخالف جدی به حکمرانی خود در این کشور ادامه دهد و تا حدودی ثبات را در افغانستان به همراه بیاورد. از سوی دیگر این گروه با وجود اینکه هنوز از نظر بین‌المللی به عنوان حاکم اصلی افغانستان شناخته نشده است اما تلاش کرده که خود را از طریق اقتصادی و تجاری از انزوا بیرون بیاورد.


   ماروین جی واینبام(Marvin G. Weinbaum)، استاد برجسته علوم سیاسی، در دانشگاه ایلینویز است. واینبام از سال 1999 تا 2003 به عنوان تحلیلگر مسائل پاکستان و افغانستان در دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه ایالات متحده کار کرده است.

   تحقیقات، تدریس و مشاوره‌های وی بر موضوعات مربوط به امنیت ملی‌، دولت، دموکراتیک‌سازی و اقتصاد سیاسی در افغانستان و پاکستان متمرکز بوده است. وی تاکنون شش کتاب و بیش از 100 مقاله مختلف در موضوعات مرتبط به این دو کشور‌ نوشته و در حال حاضر مدیر مرکز مطالعات افغانستان و پاکستان مؤسسه خاورمیانه واشنگتن در آمریکا است. این کارشناس مسائل افغانستان در مورد وضعیت فعلی این کشور گفتگویی با عصرایران انجام داده که در ادامه می‌آید: 


   پس از خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و تسلط مجدد طالبان بر این کشور، به نظر می‌رسد برخلاف برخی تحلیل‌ها و نظرات این گروه توانسته‌اند امنیت را در این کشور برقرار کنند. دلیل این چیست؟


   برای توضیح توانایی کنونی طالبان برای تامین امنیت کشور، لازم است به موفقیت آنها در به ثمر رساندن یک پیروزی نظامی کامل در سال 2021 و سپس تحکیم سریع حکومت خود در سراسر کشور اشاره شود.


     اگرچه گروه‌هایی با رویکرد مقاومت مسلحانه به عنوان اپوزیسیون این گروه ظهور کرده‌اند، اما این گروه‌ها فاقد منابع (مالی و حمایت)، وحدت، رهبری و برنامه سیاسی هستند که مردم را علیه رژیم طالبان برانگیزد. علاوه بر این، تعداد زیادی از افغان‌ها علاقه ای به شروع دوباره جنگ در این کشور ندارند. آنها از اینکه برای اولین بار در 40 سال گذشته، افغانستان نسبتاً عاری از جنگ است، خیال‌شان راحت است. 


   از سوی دیگر باید به این موضوع مهم اشاره شود که همسایگان آن و همچنین بسیاری از اعضای جامعه بین‌الملل از بی ثباتی در افغانستان می‌ترسند. با وجودی که بسیاری از کشورها نسبت به بسیاری از سیاست‌های داخلی طالبان ابراز بیزاری می‌کنند، این موضوع هراس دارند  که اگر دولت کنونی سرنگون شود، نتیجه آن یک جنگ داخلی و  پر هرج و مرجی خواهد بود که در آن بسیاری از قدرت‌های منطقه ای درگیر آن می‌شوند. این امر باعث عدم حمایت آنها از گروه‌هایی مانند جبهه مقاومت ملی شده که اگر واقع‌بینانه به آن نگاه کنیم هیچ آلترناتیو نظامی و سیاسی را برای افغانستان ندارد.


   پس از به قدرت رسیدن طالبان، این گروه محدودیت‌های شدیدی را علیه زنان اعمال کرد. این وضعیت ممکن است تحت فشار بین‌المللی و به شرط به رسمیت شناختن طالبان تغییر کند؟


   طالبان بارها نشان داده‌اند که تسلیم فشارهای بین‌المللی نمی‌شوند، به‌ویژه در مورد مسائلی که معتقدند در مورد اصول اساسی اسلامی مانند حقوق زنان صحبت می‌شود. 


   اعتقاد بر این است که کسانی در میان رهبری طالبان وجود دارند که مایلند رویکردی محدودتر برای مسائلی مانند تحصیل زنان و دختران، اشتغال و سفر آنها را بپذیرند. اما آنها مرتباً توسط رهبری ارشد مستقر در قندهار، به ویژه توسط هیبت الله آخوندزاده، رهبر عالی کشور، طرد شده‌اند. 

   آیا طالبان واقعا خواستار به رسمیت شناخته شدن در عرصه بین‌الملل هست یا اینکه نوعی انزوا طلبی را به دلیل مسائل سیاسی ترجیح می‌دهد؟

 
   به همان اندازه که رهبری طالبان خواهان به رسمیت شناخته شدن در عرصه بین‌المللی است، علاقه چندانی به سازش در میان آنها وجود ندارد، به ویژه به این دلیل که چندین کشور پیشتر آنها را به رسمیت شناخته‌اند. با گذشت زمان، رژیم اطمینان دارد که سایر کشورها از رویه ایران و چین پیروی خواهند کرد و آنها را آشکارا در مسائلی مانند منافع اقتصادی و تجاری و نگرانی‌های امنیتی که در آن منافع مشترک با طالبان وجود دارد، شریک خواهند کرد. 


   اگرچه ایالات متحده با نمایندگان طالبان در دوحه و جاهای دیگر ملاقات می‌کند، اما به دلایل سیاسی داخلی و قوانین، آمریکا احتمالاً در میان آخرین کشورهایی است که دیپلمات‌هایش را به کابل خواهد فرستاد.


   به نظر شما شرایط افغانستان در چند سال اخیر چگونه تغییر کرده است و در آینده و متاثر از شرایط این کشور چه تغییراتی را می‌توان در منطقه انتظار داشت؟


   بدیهی است که مشهودترین تغییر در افغانستان در چند سال اخیر، وخامت شرایط انسانی بوده است. اگرچه کمک‌های خارجی تا کنون کشور را از قحطی گسترده در امان نگه داشته اما دو سوم جمعیت کشور از نظر غذایی ناامن هستند و شاید نیمی از این افراد به شدت دچار سوء تغذیه باشند.

   کاهش کمک‌های بین‌المللی به این وضعیت کمکی نکرده است، زیرا اکثر کشورهای کمک کننده به تعهدات خود در سال جاری میلادی عمل نکرده‌اند. ورود صدها هزار پناهجوی افغان بدون داشتن منابع مالی، که مجبور به بازگشت به کشور شده‌اند، این مشکل را تشدید کرده است. این موضوع در کنار تلاش‌های طالبان برای محروم کردن سازمان های امدادی از به کارگیری کارمندان زن خود، این امر پیچیده تر شده است.

از نظر سیاسی چه تغییری ممکن است در افغانستان تحت سلطه طالبان رخ دهد؟

   از نظر سیاسی، تغییر چندانی در افغانستان صورت نگرفته است. اساساً، همان گروه رهبران در دو سال و نیم گذشته سر جای خود باقی مانده است.

   رهبری عالی طالبان بیشترین نفوذ داشته و اگر تغییراتی سیاسی در این گروه هم باشد، تمرکز قدرت را در خود (رهبری عالی) و گروه کوچک تشکیل دهنده شورای قندهار افزایش داده است.

   منافع رقابتی و تا حدودی اهداف رقابتی در رهبری ارشد وجود دارد، اما آنها به دلیل نگرانی از تضعیف قدرت طالبان به دلیل اختلافات داخلی، در مورد خواسته‌های خود پافشاری نکرده‌اند. از نظر اجتماعی، به‌رغم اینکه طالبان برخی از سیاست‌های محدودکننده خود را کاهش داده، اتفاق خاصی در عمل رخ نداده و سیاست‌های اجتماعی کشور تا حد زیادی شبیه سیاست‌های این گروه در زمان به قدرت رسیدن در دهه 1990 است.

   به طور کلی، ممکن است واقع بینانه باشد که ادعا کنیم افغانستانی که ممکن است حدس بزنیم پنج سال بعد وجود خواهد داشت، بسیار شبیه آنچه امروز می‌بینیم خواهد بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان