امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل می کند: هرگاه یکى از شما دعا کرد، همه را دعا کند؛ زیرا به اجابت نزدیکتر است.
عده اى از مردم دعا را سبک مى کنند، اولًا خیلى ساده و با شتاب و با عجله دعا مى کنند، ثانیاً خیلى سریع و بدون در نظر گرفتن مصلحت اجابت آن را مى خواهند، در این باب ائمه علیهم السلام اعلام مى کنند که اولًا در دعا اصرار و الحاح و پافشارى داشته باشید، ثانیاً اجابت آن را مشروط به مصلحت خویش از جانب خدا و در گرو وقت لازم براى اجابت بدانید.«1»
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند دوست ندارد مردم در انجام حاجت به همدیگر اصرار ورزند، ولى این اصرار و الحاح را براى خودش دوست دارد، او مى خواهد که از او بخواهند و آنچه نزد اوست از او خواهش کنند.
عَنْ أبى جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: لاوَاللّهِ یُلِحُّ عَبْدٌ عَلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ إلّااسْتَجابَ اللّهُ لَهُ «2».
امام باقر علیه السلام فرمود: بخدا سوگند هیچ بنده اى به درگاه خداى عزوجل اصرار نورزد جز این که خداوند دعایش را مستجاب فرماید.
ذکر حاجات در دعا
وجود مقدس حضرت حق، به تمام غیب و شهود و آنچه گذشته و آنچه هست و آنچه خواهد گذشت به تمام جهات آگاه و عالم است و حاجات مشروعه بنده و آنچه را عبد مى خواهد براى حضرت او آشکار است، ولى او علاقه دارد که عبد به وقت دعا حاجاتش را به زبان بیاورد.
عَنْ أبى عَبْدِاللّه علیه السلام: إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالى یَعْلَمُ ما یُریدُ الْعَبْدُ إذا دَعاهُ وَلکِنَّهُ یُحِبُّ أنْ تَبُثَّ إلَیْهِ الْحَوائِجُ فَإذا دَعَوْتَ فَسَمِّ حاجَتَکَ وَفى حَدیثٍ آخَرَ قالَ: قالَ: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَعْلَمُ حاجَتَکَ وَما تُریدُ وَلکِنْ یُحِبُّ أنْ تَبُثَّ إلَیْهِ الْحَوائِجَ «3».
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالى مى داند که بنده اش بوقت دعا چه مى خواهد، ولى دوست دارد که حاجت ها به درگاهش گفته شود، پس هرگاه به دعا برخاستى حاجتت را بگو و در روایت دیگرى آمده: خداوند حاجت و خواسته ات را آگاه است، ولى دوست دارد حاجات خود را به درگاهش بازگو کنى.
ارزش دعاى پنهان
عَنْ أبى الْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام قالَ: دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً واحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعینَ دَعْوَةً عَلانِیَةً «4».
حضرت رضا علیه السلام فرمود: یک دعاى عبد در پنهانى مساوى با هفتاد دعاى آشکار است.
سرش این است که دعاى در پنهان به خلوص و اخلاص و پاکى در نیت نزدیک تر است و عمل هر چه خالص تر باشد قیمت و ارزشش بیشتر است.
اوقات استجابت دعا
قالَ أبُوعَبْدِاللّهِ علیه السلام: اطْلُبُوا الدُّعاءَ فى أرْبَعِ ساعاتٍ: عِنْدَ هُبُوبِ الرِّیاحِ وَزَوالِ الْأفْیاءِ وَنُزُولِ الْقَطْرِ وَأوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الْقَتیلِ الْمُوْمِنِ فَإنَّ أبْوابَ السَّماءِ تُفْتَحُ عِنْدَ هذِهِ الْأشْیاءِ «5».
حضرت صادق علیه السلام فرمود: در چهار وقت دعا کنید، هنگام وزش بادها و هنگام ظهر و به وقت آمدن باران و هنگام ریخته شدن خون مؤمن؛ زیرا در این اوقات درهاى رحمت حق باز مى شود.
و نیز آن حضرت فرمود:
در چهار مرحله دعا به اجابت مى رسد: در نماز وتر و پس از سپیده دم و بعد از ظهر و بعد از مغرب «6».
حضرت صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل مى کند:
در چهار مورد دعا را غنیمت بدانید، به وقت قرائت قرآن و هنگام اذان و وقت باران و وقت برخورد صف حق علیه کفر در میدان جهاد «7».
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: إذا رَقَّ أحَدُکُمْ فَلْیَدْعُ، فَإنَّ الْقَلْبَ لایَرِقُّ حَتّى یَخْلُصَ «8».
امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه دل یکى از شما نرم شد، در آن حال دعا کند، چون دل تا پاک نشود رقت نکند.
علامه مجلسى رحمه الله در شرح این حدیث مى گوید:
رقت ضد قساوت است و نشانه و علامت رقت قلب، گریه است و حاصل این که رقت نشانه پاکى دل از دغلى و حسد و افکار باطله و خیالاتى است که انسان را از توجه به خداى تعالى سرگرم کند و خلوص و پاکى دل نشانه و سبب اجابت دعا است «9».
امام صادق علیه السلام فرمود:
هرگاه بدنت لرزید و اشکت ریخت، پس خود را باش که به تو توجهى شده «10».
و در بابى از ابواب دعا آمده است: در دعا چند برنامه لازم است:
1- رغبت 2- رهبت 3- تضرع 4- تبتّل 5- ابتهال 6- استعاذه 7- مسئلت.
رغبت به معناى میل و شوق و رهبت به معناى ترس و بیم و تضرع به معناى فروتنى و تبتّل به معناى بریدگى و انقطاع از غیر حق و ابتهال به معناى زارى کردن و استعاذه به معناى پناه جستن و مسئلت به معناى دعا و درخواست است، چون این حالات به وقت دعا در عبد تجلى کرد به اجابت دعایش امید داشته باشد.
تضرع به درگاه الهى
گریه براى خدا و در راه خدا و بر مصائبى که در راه خدا به اولیاى خدا رسیده ذاتاً مطلوب است.
قرآن مجید گریه براى خدا را از علائم عاشقان حق دانسته و آن کس که اشک چشم ندارد مریض است.
[وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ] «11».
و چون آنچه را که بر پیامبر اسلام نازل شده بشنوند، دیدگانشان را مى بینى به سبب آنچه از حق شناخته اند، لبریز از اشک مى شود، مى گویند: پروردگارا! ایمان آوردیم، پس ما را در زمره گواهان [به حقّانیّت پیامبر و قرآن ] بنویس.
گریه به وقت دعا از ارزش خاصى برخوردار است و اشک چشم که نشانى از صفاى باطن است، آدمى را به رحمت حضرت حق نزدیک کرده و از بار گناهان سبک مى کند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
چیزى نیست مگر این که براى آن پیمانه و وزنى است مگر گریه که یک قطره اش دریاهایى از آتش را خاموش سازد و چون اشک در دیده حلقه بزند، چهره صاحبش خوارى و ذلت نبیند و چون بر رخسار بریزد، بر آتش دوزخ حرام گردد و اگر هر آینه در امتى یک نفر گریان باشد همه آنان مورد ترحم قرار مى گیرند «21».
عَنْ أبى جَعْفَرٍ قالَ: ما مِنْ قَطْرَةٍ أحَبُّ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فى سَوادِ اللَّیْلِ مَخافَةً مِنَ اللّهِ لایُرادُ بِها غَیْرُهُ «13».
امام باقر علیه السلام فرمود: قطره اى نزد خداوند محبوب تر از آن قطره اشکى که در تاریکى شب از ترس خدا بریزد و جز خدا چیز دیگرى منظور نداشته باشد نیست.
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
خداى عزوجل به موسى علیه السلام وحى فرمود: که همانا بندگان من به چیزى محبوب تر از سه خصلت به من تقرب نجستند، عرضه داشت: خداوندا! کدام است؟
فرمود: زهد در دنیا، ورع و پارسایى در برابر معاصى و گریه از خوف من، عرضه داشت: خداوندا! پاداش دارنده این سه خصلت چیست؟
خداوند فرمود: اى موسى! اما آنان که در دنیا زهد ورزیدند در بهشت باشند و اما آنان که از ترس من گریه کنند در بلندترین منازلند و احدى با آنان در آن منازل شریک نباشد و اما آن ها که از نافرمانى هاى من بپرهیزند، پس من به وقتى که در قیامت همه مردم را تفتیش و بازرسى کنم، از آنان بازرسى و تفتیش نکنم «14».
علامه مجلسى رحمه الله در شرح این حدیث مى گوید:
رفیع اعلا آن مکان بلندى است که در بهشت بلندترین منزل هاست و آن مسکن انبیا و اولیاست و مقصود از عدم بازرسى یعنى بى حساب وارد بهشت شدن «15».
آنان که در دعا و غیر دعا مثل ذکر مصائب اهل بیت علاقه مند به گریه هستند، ولى گریه براى آنان دشوار است به راهنمایى زیر توجه کنند:
اسحاق بن عمار مى گوید:
به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: من دعا مى کنم و میل دارم گریه کنم، ولى گریه ام نمى آید و چه بسا به یاد برخى از مردگان خانواده ام مى افتم پس رقت مى کنم و اشک مى ریزم، آیا این کار درست است؟ فرمود: آرى، آن ها را به یاد آر و چون رقت کردى گریه کن و پروردگار تبارک و تعالى را بخوان و به درگاه حضرتش دعا کن «16».
على بن ابى حمزه مى گوید: حضرت صادق علیه السلام به ابى بصیر فرمود:
اگر از وقوع چیزى ترس داشته باشى، یا حاجتى خواستى، به نام خدا دعا آغاز کن و او را چنانچه شایسته اوست تمجید و ستایش کن و بر پیامبر صلى الله علیه و آله صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گریه وادار کن اگر چه بسا اندازه سر مگسى باشد، همانا پدرم همیشه مى فرمود: نزدیک ترین حالى که عبد به پروردگار عزوجل دارد آن زمانى است که در سجده باشد در حالى که اشک مى ریزد «17».
ثنا و ستایش الهى قبل از دعا
عَنِ الْحارِثِ بْنِ الْمُغَیْرَةِ قالَ:
سَمِعْتُ أبا عَبْدِاللّهِ علیه السلام یَقُولُ: إیَّاکُمْ إذا أرادَ أَحَدُکُمُ أنْ یَسْئَلَ مِنْ رَبِّهِ شَیْئاً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ حَتّى یَبْدَءَ بِالثَّناءِ عَلَى اللّهِ عزَّوَجَلّ وَالْمَدْحِ لَهُ وَالصَّلاةِ عَلَى النَّبىِّ ثُمَّ یَسْئَلُ اللّهَ حَوائِجَهُ «18».
حارث بن مغیره مى گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: مبادا چون یکى از شما بخواهد از پروردگار خویش چیزى از حاجات دنیا و آخرت مسئلت کند، بدان مبادرت ورزد، مگر به ستایش او و صلوات بر پیامبر دعایش را آغاز کند، سپس حاجات خود را بخواهد.
محمد بن مسلم گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود:
همانا در کتاب امیرالمؤمنین علیه السلام است که ستایش پیش از درخواست است، پس هرگاه خداى عزوجل را خواندى و به درگاهش دعا نمودى او را تمجید کن، عرض کردم چگونه تمجیدش کنم فرمود: مى گویى:
یا مَنْ هُوَ أقْرَبُ إلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ، یا فَعَّالًا لِما یُریدُ، یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلى ، یا مَنْ هُوَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ «19».
اى کسى که از رگ گردن به من نزدیک ترى، اى کسى که هر چه را بخواهى انجام دهى، اى کسى که میان مرد و دلش حائل شوى و اى کسى که در برترین نظر اندازهایى و اى آن که به مانندش چیزى نیست.
علامه مجلسى رحمه الله در شرح: یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ چند وجه فرموده:
اول: این که کنایه از نزدیکى خداوند به بندگانش مى باشد؛ زیرا کسى که حائل بین دو چیز شد، بدان چیز نزدیک تر از دیگر است.
دوم: اشاره به این است که او بر مکنوناتى از دل ها آگاه است که شاید صاحبان آن ها از آن بى خبر باشند و در روایتى هست که فرمود: معناى این جمله اینست که دل ها نتوانند چیزى را از خداوند مخفى و پنهان دارند.
سوم: یعنى به وسیله مرگ بین انسان و دلش جدایى اندازند و این جمله دعا براى وادار کردن مردم است به این که به پاک کردن دل هاشان مبادرت ورزند، پیش از آن که خداوند به سبب مرگ بین آن ها و دل هاشان جدایى اندازد.
چهارم: کنایه از این است که مالک دل ها خداست، هر تصمیمى که بندگان گرفته باشند، به هم زند و مقاصد آن را تغییر دهد و دل را به حالات مختلف بگرداند، از ذکر به فراموشى و از فراموشى به ذکر، از ترس به آسودگى و از آسودگى به ترس «20» و در حدیث است که دل مؤمن میان دو انگشت اوست، به هر سو که بخواهد بگرداند «21» و در دعاست:
یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ.
اى دگرگون کننده قلبها.
پنجم: آنچه از دو حدیث از تفسیر عیاشى آمده، معنایش این است که حایل شود میان انسان و میان این که باطل را از حق تمیز دهد.
«البته این حالت در وقتى است که گناه و بى حیایى عبد به حد نهایى رسیده و خود باعث محرومیت از رحمت و عنایت حق شده باشد».
ششم: یعنى او را از آنچه در دلش نهفته است غافل کنى.
و در جمله:
یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلى .
اى کسى که در برترین نظراندازها هستى.
فرموده: در قاموس گفته: «منظر» چیزى است که بدان نگاه کنى و شاید حضرت علیه السلام مکانت و درجه رفیعه معنویه را به مکان هاى بلند ظاهرى تشبیه فرموده، پس این یا کنایه از اطلاع او بر تمامى مخلوقات است؛ زیرا کسى که در جاى بلندى بود، مشرف بر پایین آن است و اطلاع بر جوانب امر دارد و یا کنایه از تسلط و اقتدار او بر ممکنات است و یا کنایه از نرسیدن خردها و اندیشه ها به ساحت معرفت اوست و محتمل است، «منظر» از نظر به معناى فکر باشد، یعنى او بالاتر و برتر از این است که اندیشه و افکار این مخلوقات بسیار ضعیف به حضرت او برسد «22».
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: إنَّما هِىَ الْمِدْحَةُ، ثُمَّ الثَّناءُ ثُمَّ الْإقْرارُ بِالذَّنْبِ ثُمَّ الْمَسْئَلَةُ
إنَّهُ وَاللّهُ ما خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إلّابِالْإقْرارِ «23».
حضرت صادق علیه السلام فرمود: جز این نیست که آداب دعا همان مدح و ستایش و اقرار به گناه است، آن گاه درخواست از خدا، به خدا قسم هیچ بنده اى از گناه بیرون نشده جز به اقرار به آن.
دعاى دسته جمعى
حضرت صادق علیه السلام مى فرماید:
هیچ چهل نفرى براى دعا نزد هم اجتماع نکنند و خداى عزوجل را در کارى نخوانند جز این که خداوند دعاى آن ها را مستجاب کند، پس اگر چهل نفر نبودند و چهار نفر بودند نزد هم جمع شوند و ده بار خداى عزوجل را بخوانند، خداوند دعایشان را اجابت کند و اگر چهار نفر با هم نباشند و یک نفر باشد که چهل مرتبه خدا را بخواند، خداى عزیز جبار دعایش را اجابت کند «24».
دعا براى همه
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إذا دَعا أحَدَکُمْ فَلْیَعُمَّ فَإنَّهُ أوْجَبُ لِلدُّعاءِ «25».
امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند: هرگاه یکى از شما دعا کرد، همه را دعا کند؛ زیرا به اجابت نزدیک تر است.
عدم هراس از تأخیر در اجابت
احمد بن محمد بن ابى نصر مى گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم:
قربانت، من چند سال است، از خداوند حاجتى خواسته ام، از تأخیر اجابتش در دلم شبهه و نگرانى آمده، فرمود: اى احمد! مبادا شیطان بر دلت راهى باز کند، تا تو را به میدان ناامیدى ببرد، همانا امام باقر علیه السلام فرمود:
هر آینه مؤمن از خدا حاجتى بخواهد و اجابت آن تأخیر افتد، این تأخیر براى محبوبیت آواز و صداى گریه او در نزد خداست، سپس فرمود: به خدا سوگند آنچه خداى عزوجل براى مؤمنان از آنچه خواهند پس انداز کند بهتر است براى آنان از آنچه زود عطا شود، دنیا مگر چه اندازه ارزش دارد؟
امام باقر علیه السلام مى فرمود:
سزاوار است دعاى مؤمن در حال آسایش همانند دعاى او در حال سختى باشد و آنچه به او داده شد او را از دعا سست نکند، پس تو از دعا خسته مشو؛ زیرا دعا در نزد خدا منزلتى بس بزرگ دارد.
بر تو باد به شکیبایى و دنبال روزى حلال رفتن و صله رحم، مبادا با مردم اظهار دشمنى کنى؛ زیرا ما خاندانى هستیم که پیوند کنیم با هر که از ما ببرد و نیکى کنیم هر که به ما بدى کند، پس به خدا سوگند در این کار سرانجام نیکویى ببینم چه در دنیا چه در آخرت.
همانا کسى که در این دنیا داراى نعمت است اگر هرگاه درخواست چیزى از خدا کند و به او داده شود حرصش زیاد گردد و جز آن را نیز بخواهد و در نتیجه نعمت خداوند در چشم او کوچک و خوار گردد و از هیچ چیز سیر نشود و چون نعمت فراوان شود مسلمان از این راه به خطر افتد و این خطر به خاطر آن حقوقى است که بر او واجب شود و به خاطر آن چیزى است که بیم رود بواسطه این حقوق در فتنه و آزمایش افتد و در اداى آن ها کوتاهى نماید.
بگو بدانم: اگر من به تو چیزى گفتم به آن اعتماد دارى؟ عرض کردم: فدایت گردم، اگر به گفته شما اعتماد نکنم پس به گفتار چه کسى اعتماد کنم؟ با این که شما حجت خداوند بر خلق او هستى.
فرمود: پس تو به خدا و وعده ها و گفتارهاى او اعتمادت بیشتر باشد؛ زیرا خداوند به تو وعده اجابت داده است، یا این که اجابت دعاى تو به موعدى واگذار شده.
آیا خداوند نفرموده:
هرگاه بندگانم مرا از تو بپرسند، پس همانا من نزدیکم و اجابت کنم دعاى آن که مرا بخواند «26».
و هم چنین فرمود:
از رحمت خدا نومید مباشید «27».
و در سوره بقره فرموده:
خداوند به فضل و آمرزش نویدتان دهد «28».
پس تو به خداى عزوجل اعتمادت از دیگران بیشتر باشد و در دل خود جز خوبى راه ندهید که آمرزیده اید «29».
علل تأخیر اجابت دعا
علامه مجلسى رحمه الله آن محدث بزرگ در ضمن شرح حدیث وجوهى براى تأخیر در اجابت دعا از آن استفاده کرده که تا هشت وجه آن را ذکر کرده است.
اول: حقارت و پستى دنیا و این که تأخیر اجابت به عالم آخرت بهتر است.
دوم: از شرایط اجابت دعا این است که در هر حال عبد نباید دست از دعا بردارد، چه در آسودگى چه در سختى.
سوم: شکیبایى در تأخیر کند.
چهارم: کسب خود را حلال نماید، یا دعایى به اجابت رسد که حرامى در بر نداشته باشد.
پنجم: قطع رحم نکند.
ششم: اظهار دشمنى با مردم ننماید «خوش اخلاق باشد».
هفتم: اگر زود به اجابت رسد موجب حرص بر دنیا گردد و نعمت هاى خدا در نظرش کوچک و خوار نماید.
هشتم: بواسطه فراوان شدن مال و ثروت و قدرت، در خطر ادا نکردن حقوق آن ها افتد، سپس در آخر شرحش مى گوید: در این حدیث فوائد بسیار و حقایق فراوانى است، براى آن که به چشم یقین و حقیقت در آن بنگرد «30».
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: إنَّ المُؤْمِنَ لَیَدْعُوَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فى حاجَتِهِ فَیَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ أخِّرُوا إجابَتَهُ شَوْقاً إلى صَوْتِهِ وَدُعائِهِ فَإذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: عَبْدى دَعَوْتَنى فَأَخَّرْتُ إجابَتَکَ وَثَوابُکَ کَذا وَکَذا وَدَعَوْتَنى فى کَذا وَکَذا فَأَخَّرْتُ إجابَتَکَ وَثَوابُکَ کَذا وکَذا قالَ: فَیَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أنَّهُ لَمْ یَسْتَجِبْ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْیا مِمَّا یَرى مِنْ حُسْنِ الثَّوابِ «31».
حضرت صادق علیه السلام مى فرماید: همانا مؤمن خداوند را در حاجتش بخواند و خداى عزوجل فرماید: اجابت او را به تأخیر اندازید که به صدا و دعاى او شوق دارم، چون روز قیامت شود خداى عزوجل فرماید: اى بنده من! مرا خواندى و من اجابت دعایت را به تأخیر انداختم، اکنون به جاى آن تأخیر، ثواب تو چنین و چنان است و باز درباره فلان چیز و فلان چیز مرا خواندى ولى من اجابت دعایت را عقب انداختم، اکنون پاداش تو چنین و چنان است، سپس حضرت صادق علیه السلام فرمود: مؤمن آرزو مى کند اى کاش هیچ دعایى از او در دنیا مستجاب نمى شد، به خاطر آن ثوابى که در آخرت مى بیند.
شروع دعا با صلوات
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: کُلُّ دُعاءٍ یُدْعَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّماءِ حتّى یُصَلَّى عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ «32».
امام صادق علیه السلام فرمود: هر دعایى که خداوند عزوجل به آن خوانده شود از رفتن به آسمان محجوبست تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هرگاه کسى به درگاه خداى عزوجل حاجتى دارد، باید با صلوات بر محمد و آلش شروع کند، سپس حاجت خود را بخواهد و در آخر هم به صلوات بر محمد و آل محمد پایان دهد؛ زیرا خداى عزوجل کریم تر از آن است که دو طرف دعا را بپذیرد و وسط دعا را واگذارد؛ زیرا صلوات بر محمد و آل محمد محجوب نیست «33».
(1)- الکافى: 2/ 475، باب الإلحاح فى الدعاء، حدیث 4؛ وسائل الشیعة: 7/ 58، باب 20، حدیث 8715.
(2)- الکافى: 2/ 475، باب الإلحاح فى الدعاء، حدیث 5؛ وسائل الشیعة: 7/ 58، باب 20، حدیث 8716.
(3)- الکافى: 2/ 476، باب تسمیة الحاجة فى الدعاء، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 7/ 33، باب 5، حدیث 8636 و 8637.
(4)- الکافى: 2/ 476، باب إخفاء الدعاء، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 7/ 63، باب 22، حدیث 8733.
(5)- الکافى: 2/ 476، باب الأوقات والحالات الّتى ترجى فیها، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 7/ 64، باب 23، حدیث 8735.
(6)- الکافى: 2/ 477، باب الأوقات والحالات الّتى ترجى فیها، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 6/ 430، باب 1، حدیث 8355.
(7)- الکافى: 2/ 477، باب الأوقات والحالات الّتى ترجى فیها، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 7/ 64، باب 23، حدیث 8736.
(8)- الکافى: 2/ 477، باب الأوقات والحالات الّتى ترجى فیها، حدیث 5؛ بحار الأنوار: 90/ 345، باب 21، حدیث 9.
(9)- مرآة العقول: 12/ 36.
(10)- الکافى: 2/ 478، باب الأوقات والحالات الّتى ترجى فیها، حدیث 8؛ وسائل الشیعة: 7/ 72، باب 28، حدیث 8760.
(11)- مائده (5): 83.
(12)- الکافى: 2/ 481، باب البکاء، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 15/ 227، باب 15، حدیث 20343.
(13)- الکافى: 2/ 482، باب البکاء، حدیث 3؛ عدة الداعى: 171، العاشر الدعاء حالة البکاء؛ وسائل الشیعة: 15/ 227، باب 15، حدیث 20345.
(14)- الکافى: 2/ 482، باب البکاء، حدیث 6؛ وسائل الشیعة: 15/ 228، باب 15، حدیث 20347.
(15)- مرآة العقول: 12/ 54.
(16)- الکافى: 2/ 483، باب البکاء، حدیث 7؛ وسائل الشیعة: 7/ 74، باب 29، حدیث 8764.
(17)- الکافى: 2/ 483، باب البکاء، حدیث 10؛ وسائل الشیعة: 7/ 74، باب 29، حدیث 8767.
(18)- الکافى: 2/ 484، باب الثناء قبل الدعاء، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 7/ 79، باب 31، حدیث 8782.
(19)- الکافى: 2/ 484، باب الثناء قبل الدعاء، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 7/ 80، باب 31، حدیث 8784.
(20)- بحار الأنوار: 84/ 302، باب 12.
(21)- بحار الأنوار: 67/ 39؛ باب 44، القلب و صلاحه وفساده.
(22)- بحار الأنوار: 84/ 241، باب 12، کیفیة صلاة اللیل والشفع...
(23)- الکافى: 2/ 484، باب الثناء قبل الدعاء، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 7/ 81، باب 31، حدیث 8786.
(24)- الکافى: 2/ 487، باب الاجتماع فى الدعاء، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 7/ 103، باب 38، حدیث 8854.
(25)- الکافى: 2/ 487، باب العموم فى الدعاء، حدیث 1؛ بحار الأنوار: 90/ 386، باب 26، حدیث 16.
(26)- «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِىْ وَلْیُؤْمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» بقره (2): 186.
(27)- «لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللّهَ» زمر (39): 53.
(28)- «وَاللّهُ یَعِدُکُم مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا» بقره (2): 268.
(29)- الکافى: 2/ 488، باب من أبطأت علیه الإجابة، حدیث 1؛ بحار الأنوار: 90/ 367، باب 24، حدیث 1.
(30)- مرآة العقول: 12/ 80 و 81.
(31)- الکافى: 2/ 490، باب من أبطأت علیه الإجابة، حدیث 9؛ وسائل الشیعة: 7/ 62، باب 21، حدیث 8730.
(32)- الکافى: 2/ 493، باب الصلاة على النبى محمد واهل بیته علیهم السلام، حدیث 10؛ وسائل الشیعة: 7/ 92، باب 36، حدیث 8823.
(33)- الکافى: 2/ 494، باب الصلاة على النبىّ محمد واهل بیته علیهم السلام، حدیث 16؛ وسائل الشیعة: 7/ 95، باب 36، حدیث 8833.
کتاب : عرفان اسلامى جلد ششم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان