چراغ او، شعلهی ایزدی است. جلوۀ جاویدان هدایت است و نغمه او، صدای رسای همیشگی موحدان. او آیینۀ تمام نمای حقیقت است او را نه به بیان و نه به زبان میتوان شناخت.
مقاله زیر برگرفته از نوشته آنتوان بارا دانشمندی مسیحی است که دیدگاه خود درباره امام حسین (ع ) بیان کرده است...
قال الحسین علیهالسلام «و لکم فی اسوه، من الگوی شما هستم»
چراغ او، شعلهی ایزدی است. تشعشع انوار او، جلوهی جاویدان هدایت است و نغمه او، صدای رسای همیشگی موحدان. او آیینهی تمام نمای حقیقت شد تا بار دیگر جذبهی تام الهی با بال فرشتگان فرود آید و انسان خود را در چشمهی زلال اندیشه ببیند. او را نه به بیان و نه به زبان میتوان شناخت. او را به جان باید حس کرد، چون آنان که بر سرای او جان دادند.
«ویلیام لونتس»، باستانشناس و مورخ انگلیسی میگوید: حسین بن علی (ع)پربارترین شهادت را در تاریخ انسانیت ارائه داد و با تراژدی غم بارش به اوج قهرمانی رسید.
«کارل بروکلمان»، خاورشناس آلمانی، میگوید: حق این است که مرگ شهادت طلبانۀ حسین (ع)سبب پیدایش تحولی دینی و شتاب مردم برای پیوستن به حزب علی (ع)گردید و آرامگاه حسین (ع)را به صورت مقدّس ترین زیارتگاه درآورد.
هر امّتی خواه مسلمان و خواه غیرمسلمان که به راه و رسم حسین (ع)معتقد باشد پیروز خواهد شد، زیرا درواقع از حق پیروی کرده و راه آن را شناخته است.
«گاندی»، پیشوای مردم هند: برای من روشن شده است که هند اگر قصد پیروز شدن دارد، باید از راه و رسم حسین ع پیروی کند.
«تاملاس توندون»، رئیس سابق کنگرهی ملّی هند: فداکاریهای بزرگی همچون شهادت امام حسین (ع )فکر انسان را بالا میبرد و شایسته است که یاد و خاطره آن همواره باقی بماند.
«جان آشر»، پژوهشگر انگلیسی میگوید: فاجعۀ حسین متضمن والاترین مفاهیم شهادت در راه برقراری عدالت اجتماعی بود.
«سِرپِرستی سایکس»، خاورشناس انگلیسی: این گروه دلیر و شرافتمند (حسین -ع- و یارانش) آوازهای بلند، جاوید و زوال ناپذیر از خویش بر جای نهادند.
دکتر «برتلماوس عجمی»، اسقف اعظم مسیحیت میگوید: مسیحیت، حسین -ع- را شهیدی برای مسیحیت و اسلام و دیگر ادیان الهی میداند، زیرا شهادت او دارای اهداف انسانی و فراگیر بود، نه متعلق به یک فرد یا دیانت خاص.
«توماس کارلایل»، نویسندۀ انگلیسی بعد از حضور در یکی از مراسمهای عاشورا نوشته است: در آنجا هیچ نمونهای از وحشیگری و بربریّت و مهار نکردن اراده دیده نمیشود. من در آن لحظه و در ضمن آن مراسم احساس کردم که اعمالی نیک و سرشار از حیات بخشی اسلام را میبینم و یقین کردم تقوایی که در این مردم وجود دارد و اعمالی که از ایشان سر میزند، اگر به نحوی صحیح هدایت شود و راه مستقیم را برگزینند، میتواند همۀ جهان را به حرکت درآورد. جای تعجّب نیست، زیرا همۀ اینان دارای فطرت دینی الهی هستند.
آنتوان بارا دربار ماهیت حرکت امام حسین ع میگوید: حقیقت این است که نهضت حسین (ع) نهضت روحی و مکتبی بود که احیای ارزشهای دینی و احکام اسلامی، وجهۀ حمیتش؛ انسانیت، محور ابزارهایش و برپاداشتن حق، هدفش بود. آن انقلاب درواقع مبارزۀ بین دو اصل و دو قاعده و یکی از مراحل مبارزۀ خیر و شر و درگیری شریفترین خوی انسانی با پستترین صفتی است که نفس بشری میتواند به آن سقوط نماید، اگر به این انقلاب با دیدگاهی اجتماعی و روانشناختی بنگریم، متوجه میشویم که خلقیات اجتماعی نکوهیدهای که این انقلاب از آن پرده برداشت، بیش از آن است که به شماره آید. او سلامتی را نگزید و آرزوهای زمینی در سر نداشت، زیرا هدفش بزرگتر و رسالتش عمیقتر و بالاتر از میزان درک انسان آن روزگار بود.
او میخواست بگوید: حال که شریعت نازل شده است و اسلام، جدید و نوپاست، وظیفۀ مسلمان حفظ شریعت و مواظبت از عقیدهاش است، نه تنها برای خودش، بلکه به دلیل انسانهایی که در زمانهای آینده بر این شریعت تولد مییابند. پس فریاد او چون چراغی برای همهی انسانها در همهی دورانها و همۀ سرزمینها و پیروان همهی ادیان آسمانی است، زیرا هدف ادیان آسمانی، محبت و آراستگی به فضایل بهمنظور ساماندهی و روابط انسان باخدا و هم نوعان خویش است. تاریخ ,شهادتی همانند شهادت حسین (ع ) در کربلا ثبت نکرده است و شهادت و راه و رسم او دلیل واضح اهمیت پایداری بر اصول و عظمت فداکاری و آرمانگرایی است. حسین شمع فروزان اسلام بود که وجدان ادیان را برای همیشه نمایان ساخت؛ سخن شهید حسین ع که فرمود: «خدا بهحق سزاوارتر است» مبتنی بر همین راز است، زیرا نفرمود: محمد یا عیسی یا موسی یا اسلام یا مسیحیت یا یهودیت بهحق سزاوارتر است بلکه فرمود: خدا، زیرا او برانگیزندۀ رسالتها، ترتیب دهندۀ سخن و رفتار حق و انتخاب کنندۀ حاملان نبوّت و شهدای راه حق است.
امام (ع)زمانی این دو عبارت را فرمود که به چشم خود دید و به گوش خود شنید و با همۀ وجودش احساس کرد که بهحق عمل نمیشود و از باطل خودداری نمیگردد. او به زیبایی و روشی پاک و پسندیده، مردم را بهحق الهی فراخواند و فرمود: «شما را به احیای نشانههای حق دعوت میکنم؛ اگر اجابت کنید، به راه رشد و صلاح هدایت مییابید.» حضرت عیسی (ع)در هنگام زیارت کربلا و قتلگاه حسین (ع)از شهادت او خبر داد، بر قاتلانش لعنت کرد و از کسانی که روزگارش را درک میکنند خواست که در کنار او بجنگند. این جهان زیبایی و اخلاق، خود را به صورت شخصیتی درآورده است که همانند بلور صافی که نور خورشید را منعکس میکند، نور و روشنایی خود را برای استفاده جهانیان پخش میکند.
شخصیتی که این عالم در آن تجسم یافته، حسین (ع)است که نشان دهندۀ معجزات آفریدگار در آفریدگان و اعمال و اندیشههای انسان است. او از جمله کسانی است که نحوۀ آفرینش، خلقوخوی و موضع گیریشان، تصویری صادقانه از راز اعجازی را ارائه میدهد که خداوند در وجودشان به امانت نهاده است. او شخصیتی است که به همان اندازه از نور خدا که بر وجودش پرتو افکند و به آن مقدار از نعمتهای خدا که در اختیارش قرار داشت، دلها را فتح کرد، به جانها وارد شد و به زوایای پنهان وجود آدمیان نفوذ کرد؛ او الگویی است که شعلۀ مقدس نبوّت با آرمانگرایی بشری در وجودش جمع شده و از این رو در هر قلبی جای گفته و هر اندیشهای را فروزان کرده است.
آنتوان بارا در جایی، در پاسخ به این سؤال که: «کدام ویژگی شخصیت حسین(ع )و کدام یک از کلماتش بیشترین تأثیر را بر وجود شما دارد؟«، میگوید: از ویژگیهای شخصیت آن حضرت، فروتنی بسیار او و از کلماتش، فریاد استمداد او در روز عاشورا است که فرمود «آیا فریادرسی هست که به یاری برخیزد» من همواره این کلمات را به یاد میآورم و آنها را نشانۀ حجم انبوه عناد و انکار بشر در برابر فرستادگان خدا، گرایش آنان به دنیا و منافع شخصی و بیتوجهی ایشان به اصول و مبادی ادیان میدانم.
منبع:بر گرفته از کتاب «حسین در اندیشه مسحیت»