بعثت دو تن از انبیای الهی در سن کودکی و همچنین به امامت رسیدن امام جواد و امام عصر(عج) در سن خردسالی ریشه در باور به الهی بودن انتصاب پیشوایان دینی دارد.
همزمان با شهادت امام حسن عسکری(ع) در هشتم ربیعالاول سال، منصب ولایت ظاهری فرزند خردسال او از ناحیه خداوند متعال به منصه ظهور رسید و شیعیان باید از آن پس در برابر فرامین امام زمان خود متابعت و مطاوعت میکردند.
یکی از پرسشهایی که میتواند در این زمینه مورد توجه قرار گیرد، مسئله به امامت رسیدن کودک پنجساله است. با بررسی اجمالی تاریخ دویست و پنجاه ساله صدر اسلام در خواهیم یافت که هنگام به امامت رسیدن امام جواد(ع) در سن خردسالی، اولین زمزمههای تشکیک در این امر از میان برخی شیعیان شنیده شد.
در روایتی که ثقهالاسلام کلینی از محمد بن حسن بن عماد نقل میکند، علی بن جعفر برادر امام رضا(ع) به دلیل تکریم و ادای احترام به امام جواد(ع) در سن خردسالی مورد نکوهش قرار میگیرد. محمد بن حسن چنین روایت میکند: من در حضور علی بن جعفر نشسته بودم که ناگاه دیدم حضرت جواد(ع) در خردسالی به نزد علی بن جعفر آمد. علی بن جعفر تا آن حضرت را دید، شتابان برخاست و با پای برهنه و بدون ردا به سوی حضرت جواد(ع) رفت و دست او را بوسید و به او احترام شایان نمود. حضرت جواد(ع) به او فرمود: «ای عمو، بنشین خدا تو را رحمت کند» . علی بن جعفر گفت: ای آقای من چگونه بنشینم با این که تو ایستاده ای؟ هنگامی که علی بن جعفر به مجلس درس خود بازگشت، اصحاب و شاگردانش او را سرزنش کردند و به او گفتند: «تو عموی پدر حضرت جواد(ع) هستی، در عین حال با این سن و سال، این گونه در برابر حضرت جواد(ع) که خردسال است فروتنی میکنی و دستش را میبوسی و آن همه احترام شایان می نمایی.» علی بن جعفر (ع) گفت: ساکت باشید. آن گاه محاسن خود را به دست گرفت و گفت: « اگر خداوند صاحب این ریش سفید را شایسته (امامت) ندانست، و این نوجوان را سزاوار دانست، و به او چنان مقامی داد، آیا من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه به خدا از سخن ناروای شما. من غلام و برده او هستم و او مولای من است».
باید دانست که برگزیده شدن کودک خردسال به عنوان پیامآور الهی و امام امت، در اقوام گذشته نیز سابقه داشته است. حضرت عیسی(ع) از جمله انبیای اولوالعزم الهی بود که در گهواره به رسالت خود اقرار کرد: «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا؛ (مریم) به او اشاره کرد؛ گفتند: چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم؟ (ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
همچنین حضرت یحیی دومین پیامبر الهی است که قرآن کریم به خردسالی سن او در زمان مبعوث شدن تصریح میکند: «یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا؛ اى یحیى کتاب را بقوّتت بگیر و در همان سنّ کودکى به او نبوّت بخشیدیم.» حضرت جواد(ع) برای اثبات امامت خود به جریان نبوت این دو پیامبر الهی استناد و استشهاد میجست. همچنین مناظرات علمی امام جواد(ع) با دانشمندان زمان خود و آشکار شدن فضیلت علمی آن حضرت منجر به این شد که شیعیان به خاطر کودکی سن آن حضرت دچار انحراف نشوند. این موضوع به خوبی نشانگر این مطلب است که کودکی امام جواد(ع) در میان شیعه مسئلهای هضم شده بود. در آن زمان شیعه به خوبی درک کرده بود که امامت، مقامی است که از ناحیه خداوند اعطا میشود و ارتباطی به سن و سال ندارد. خداوند متعال نیز در قرآن کریم میفرماید: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر مىداند رسالتش را کجا قرار دهد».
در نتیجه تجربه زمان امامت امام جواد(ع)، اندیشه شیعیان را به مرتبهای از بلوغ و کمال رسانده بود که از در برابر امامت کودک خردسال دچار تحیر نشوند. از سویی دیگر امام حسن عسکری(ع) از زمان ولادت امام زمان(عج) ایشان را به خواصی از شیعیان نشان دادند و امامت ایشان را اعلام کردند. مجموع این عوامل باعث شد که شیعیان امامت آن حضرت را بپذیرند و زنجیره هدایتی بشریت که از زمان آدم تا خاتم امتداد یافته بود در وجود خاتم اوصیا حضرت بقیهالله(عج) به آخرین مرتبه خود برسد.
منبع : خبرگزاری بین المللی قرآن