امام صادق سلام الله علیها در گورستان بقیع در کنار نیای مادریش امام حسن مجتبی و جد پدریش حضرت امام سجاد و پدرش امام باقرالعلوم (درود خدا به روان همهشان) به خاک سپرده شد و او آخرین امامی بود که در بقیع دفن گردید.
امام صادق علیه السلام را به شهادت رساندند و چراغی را که روشنیبخش محافل و مجامع دنیای اسلام بود خاموش نمودند. منصور او را کشت و در عین حال میگفت: مثل جعفر بن محمد کجا پیدا میشود؟ و فریبکارانه و حیلهگرانه در عین این که با تمام وجود از این مسأله شادان بود، ابراز تأسف میکرد.
آری، دور داشتن حضرت علی علیه السلام از خلافت در غوغای سقیفه اگر بگوئیم ناشی از توطئهای پیشبینانه نبود، لااقل خیانتی بارز و آشکار علیه اسلام و مسلمین بود و آثار زیانباری از خود بر جای گذاشت که یکی از آنها به شهادت رساندن فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله بود.
ابوهریره عجلی که از شعرای اهل بیت و از علاقمندان آنان بوده در رثای امام آن هنگام که بدن مطهرش را روی تخت روان به سوی بقیع میبردهاند، چنین سروده است:«به آنان که رفتند امام را روی دوشهایشان حمل کنند گفتم: آیا میدانید که چه شخصیتی را به گورستان میبرید؟ کوهی را که چه مرتفع و بلند است! اینک مردمانی را میبینم که هر یک مشتی خاک روی بدن مقدسش میریزند. چقدر شایسته است که بر سر خویش بریزند.
اینان همه عمر و هستی و امکانات خود را در راه نشر و تبیین احکام اسلام و دفاع از شرف و قداست آن و حمایت از انسانها و برقراری عدالت صرف کردند. از جان خویش مایه گذاشتند تا بشریت سروری و آقایی پیدا کند.
چرا دشمنان بشریت باید تا این حد گستاخ باشند که اینان را به شهادت برسانند؟ سنگ اول این ستم از کجا بنیان نهاده شد؟ جز از سقیفه؟ و آیا سزاوار نیست این عبارت ذکر همگان باشد که:
اَللّهُمَّ العَن اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخَرَتابِعٍ لَهُ علی ذلک.
طرح توطئهای دیگر
خبر شهادت امام صادق علیه السلام پخش شد و در اندک مدتی سراسر جوامع اسلامی آن روز نشر یافت. این خبر به گوش منصور در پایتخت هم رسید، او برای آگاهی از آن، لحظهشماری میکرد ولی به ظاهر از شنیدن آن ابراز تأسف نمود.این بار توطئهای دیگر را بنیان نهاد زیرا که میدانست امام صادق علیهالسلام امام بعدی را به عنوان جانشین اعلام میکند. طی نامهای محرمانه به والی مدینه نوشت:تحقیق کنید و ببینید وصی او کیست؟ و او را گردن بزنید و نتیجه را گزارش کنید.
منصور غافل از علم امام بود زیرا امام با علم امامت از اندیشه او آگاهی داشت. به همین دلیل در متن وصیتنامه خود پنج تن را وصی خود اعلام کرده بود. دو فرزندش عبدالله و موسی، همسرش حمیده، والی مدینه محمدبن سلیمان و زمامدار کشور، منصور عباسی!! و طبعاً این پنج نفر نباید گردن زده شوند که یکی از آنها خود منصور بود!! این هم بن بستی جدید برای منصور که توطئه او خنثی شده بود.
دفن و مزار
بر طبق وصیت، امام را غسل دادند و کفن کردند. امام کاظم علیه السلام او را در لباس احرام و هم پارچه یا پیراهنی که یادگار جدش امام سجاد علیه السلام بود پیچیده و محفوظ کرد. مراسم تشییع بیمانندی برای ایشان انجام شد. پیکر مطهر امام نه بر روی دوشها که بر روی دستها بود. ابوهریره عجلی در مورد تشییع و دفن امام در آن روزگار اشعاری سرود که خلاصه آن این است:آنگاه که جنازهاش را حرکت میدادند پیش خود گفتم: آیا میدانند چه چیزی را به سوی گور میبرند؟ کوهی که بر افراز بلندی جای داشت. مردم صبحگاهان بر قبرش خاک ریختند. در حالی که شایسته آن بود بالای سرهای جای گیرد.ایشان را نیز چون امامان گرانقدر پیشین به سوی بقیع بردند و در کنار امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر علیهمالسلام در قبه عباس دفن کردند. امام را در قبری جای دادهاند که از صدها خانه زندگان بیتفاوت برتر است.
مزار ایشان تا سال 1344 هجری در آن قبه و بارگاه مرکز زیارت و توسل بود که در این سال، وهابی مسلکان، این از خدا بیخبران آن را ویران کردند. امام خود درباره پاداش زیارت خود فرموده است: هر کس مرا زیارت کند فقیر نمیمیرد و خداوند گناهانش را میبخشد: مَن زارَنی غُفِرَت لِذُنُوبِهِ وَ لَم یَمُت فقیراٌ. (1)
پس از شهادت
امام کاظم علیه السلام پدرش را پس از شهادت در میان دو تکه پارچه سفید که لباس احرام او بود به اضافه پیراهن و دستاری که یادگار جدش حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام بود و نیز در میان بُردی که آن را به چهل دنیار خریده بود، پیچید و به خاک سپرد.امام کاظم علیه السلام ضمناٌ دستور داد، چراغ اطاقی را که پدرش در آن میزیست همچنان روشن نگاه دارند و این چراغ تا امام موسی کاظم علیه السلام در مدینه بود، همه شب روشن بود تا این که به عراق احضار شد. پیش از این نیز امام صادق علیه السلام چراغ اطاق پدرش امام باقر علیه السلام را روشن نگاه داشته بود.ابوهریره عجلی که از شعرای اهل بیت و از علاقمندان آنان بوده در رثای امام آن هنگام که بدن مطهرش را روی تخت روان به سوی بقیع میبردهاند، چنین سروده است:
«به آنان که رفتند امام را روی دوشهایشان حمل کنند گفتم: آیا میدانید که چه شخصیتی را به گورستان میبرید؟ کوهی را که چه مرتفع و بلند است! اینک مردمانی را میبینم که هر یک مشتی خاک روی بدن مقدسش میریزند. چقدر شایسته است که بر سر خویش بریزند.
ای صادق راستگو و ای فرزند راستان و صادقان! به پدران پاک و پاکیزهات سوگند راستین میخورم و خداوند تعالی و پروردگار خاوران نیز به وجود شما سوگند یاد کرده و فرموده است: دوازده ستاره درخشانی که در عالم الهی همیشه پیشرو پیشگام بودهاند.»
بدین ترتیب امام صادق سلام الله علیها در گورستان بقیع در کنار نیای مادریش امام حسن مجتبی و جد پدریش حضرت امام سجاد و پدرش امام باقرالعلوم (درود خدا به روان همهشان) به خاک سپرده شد و او آخرین امامی بود که در بقیع دفن گردید و پس از او تمام فرزندان او جز امام رضا علیه السلام که در خراسان آرمیده در سرزمین عراق به خاک سپرده شدهاند. (2)
پینوشت:
1- به نقل از کتاب احیاگر تشیع.
2- به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام
منبع : تبیان