مکارم اخلاق خورشید هشتم!

امام رضا علیه السلام فرمود: مومن واقعى نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است ، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است . (اصول کافى ، ج ۳ ، ص ۳۳۹)

مکارم اخلاق خورشید هشتم!

امام رضا علیه السلام فرمود: مومن واقعى نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است ، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است . (اصول کافى ، ج 3 ، ص 339)

حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) مانند دیگر پیشوایان معصوم علیهم السلام به زیور فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذایل اخلاقی منزه بوده و البته در این راه گفتار و رفتارش الگو و سرمشق دیگران بود. ما در این نوشتار به بیان برخی از مصداقهای این فضائل می پردازیم:
بکار نگرفتن مهمان
مهمانی بر امام رضا علیه السلام وارد شد، حضرت نزد او نشسته بود و با وی صحبت می کرد به گونه ای که بخشی از شب را با یکدیگر می گذراندند، در این هنگام چراغ روشنائی دارای مشکل و خرابی شد. مهمان امام رضا علیه السلام که خرابی چراغ رامشاهده می کرد دست برد تا آن را اصلاح کند. در این هنگام حضرت مانع کار او شد و خود آن را درست کرد و سپس فرمود: ما خاندانی هستیم که مهمانان خود را به خدمت نمی گیریم.
امام رضا علیه السلام فرمودند: مبادا اعمال نیک و تلاش در عبادت را به اتکاى دوستى آل محمد (علیهم السلام ) رها کنید و مبادا دوستى آل محمد (علیهم السلام) و تسلیم براى آنان را به اتکاى عبادت از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از این دو به تنهایى پذیرفته نمى شود. (بحار الانوار، ج 78 ، ص 347) مکارم اخلاقی
ابراهیم بن عباس گوید: هرگز ندیدم امام رضا (علیه السلام) به کسی - ولو به یک کلمه - جفا و بی مهری کند و نیز ندیدم که سخن شخصی را قطع نماید، بلکه صبر می کرد تا سخن او به آخر برسد، و ندیدم که آن حضرت تا آنجا که امکان داشت ، تقاضای کسی را رد نماید، او هرگز پاهایش را کنار افرادی که در حضورش بودند دراز نمی نمود و هرگز در حضور افراد تکیه نمی کرد، و هرگز ندیدم که آن حضرت به خدمتکاران و غلامان آزاد شده اش ناسزا بگوید، و ندیدم او را که آب دهانش را بیرون بیندازد، و هرگز او را ندیدم که خنده با صدا بکند بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود، وقتی که خلوت می کرد و کنار سفره می نشست همه خدمتکاران و غلامان حتی دربانهای اسطبلها را کنار سفره می نشاند و با هم غذا می خوردند. آن حضرت شب کم می خوابید، بسیار سحر خیز بود، بیشتر شبها را از آغاز تا صبح به عبادت می پرداخت، بسیار روزه می گرفت و روزه سه روز در هر ماه را حتما انجام می داد و می فرمود: روزه سه روز هر ماه ، معادل روزه همه زمانها است ، او کارهای نیک بسیار می کرد و غالبا آن را در شبهای تاریک انجام می داد.
نماز اول وقت
ابراهیم بن موسی از القزّاز می گوید: امام رضا علیه السّلام به عنوان استقبال از بعضی از طالبان خارج شد (در حالی که من با عده ای از یاران با آن حضرت همراه بودیم). وقت نماز فرا رسید. قصری در آن حوالی بود. امام (علیه السلام) با یاران به سوی آن رفتند و در کنار سنگ بزرگی ایستادند و سپس امام به من فرمودند: اذان بگو. عرض کردم: منتظر رسیدن و ملحق شدن بعضی از یاران هستیم که بیایند. حضرت فرمود: خدا تو را بیامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر به تاخیر نیانداز. بر تو باد خواندن نماز در اول وقت. راوی گفت: پس اذان گفتم و نماز خواندیم. نمازی که امام رضا (علیه السلام) به پا داشت ، نماز جماعت بود که هر چه جمعیت بیشتر باشد ثواب نماز جماعت بیشتر است ، ولی توجه نمودید که امام (علیه السلام) اجازه نفرمود نماز اول وقت، به خاطر رسیدن و ملحق شدن بقیه یاران به تاخیر بیفتد، بلکه تاکید کرد که نماز اول وقت خوانده شود و تاخیر را صلاح ندانست. اینکه امام رضا (علیه السلام) فرمود: ای موسی، بر تو باد که همیشه نماز را در اول وقت بپا داری خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به آن شخص ندارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: پاداش آنکس که کار نیکش را می پوشاند معادل پاداش هفتاد حج است و آنکس که آشکار گناه می کند، مورد طرد خدا است و آنکس که گناهش را می پوشاند، (درصورت توبه) مورد آمرزش خدا قرار می گیرد.

حسن برخورد با مردم
یسع بن حمزه می گوید: در مجلس حضرت رضا (علیه السلام) بودم و جمعیت بسیاری در مجلس حضور داشتند، و از آنحضرت سوال می کردند و از احکام حلال و حرام می پرسیدند و امام رضا (علیه السلام) پاسخ آنها را می داد، در این میان ، ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد وسلام کرد و به امام هشتم (علیه السلام) عرض نمود: من از دوستان شما و پدر و اجداد پاک شما هستم در سفر حج ، پولم تمام شده و خرجی راه ندارم تا به وطنم برسم ، اگر امکان دارد، خرجی راه را به من بده تا به وطنم برسم ، خداوند مرا از نعمتهایش برخوردار نموده است ، وقتی به وطن رسیدم ، آنچه به من داده ای معادل آن ، از جانب شما صدقه می دهم ، چون خودم مستحق صدقه نیستم . امام رضا به او فرمود: بنشین ، خدا به تو لطف کند،سپس امام رو به مردم کرد، و به پاسخ سوالهای آنها پرداخت . سپس مردم همه رفتند، و تنها آن مرد مسافر، و من و سلیمان جعفری و خثیمه در خدمت امام ماندیم . امام (علیه السلام) به ما فرمود: اجازه می دهید به خانه اندرون بروم ؟ سلیمان عرض ٍ کرد: خداوند امر و اذن شما را بر ما مقدم داشته است . حضرت برخاست و وارد حجره ای شد و پس از چند دقیقه باز گشت ، و او پشت در فرمود: آن مرد (مسافر) خراسانی کجاست ؟ خراسانی بر خاست و گفت :اینجا هستم .
امام از بالای در دستش را به سوی مسافر دراز کرد و فرمود: این مقدار دینار را بگیر و خرجی راه خود را با آن تاءمین کن ، و این مبلغ مال خودت باشد دیگر لازم نیست از ناحیه من ، معادل آن صدقه بدهی ، برو که نه تو مرا ببینی و نه من تو را ببینم . مسافر خراسانی پول را گرفت و رفت .
سلیمان به امام رضا عرض کرد: فدایت گردم که عطا کردی و مهربانی فرمودی ولی چرا هنگام پول دادن ، به مسافر، خود را نشان ندادی و پشت در خود را مستور نمودی ؟! امام رضا (علیه السلام) در پاسخ فرمود: از آن ترسیدم که شرمندگی سوال را در چهره او بنگرم از این رو که حاجتش را بر می آورم و آیا سخن رسول خدا (صلی الله علیه و اله) را نشنیده ای که فرمود: پاداش آنکس که کار نیکش را می پوشاند معادل پاداش هفتاد حج است و آنکس که آشکار گناه می کند، مورد طرد خدا است و آنکس که گناهش را می پوشاند، (درصورت توبه) مورد آمرزش خدا قرار می گیرد.
و دو حدیث زیبا از آن حضرت:
امام رضا علیه السلام فرمود: مومن واقعى نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است ، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است . (اصول کافى، ج 3، ص 339)
و نیز فرمودند: مبادا اعمال نیک و تلاش در عبادت را به اتکاى دوستى آل محمد (علیهم السلام ) رهاکنید ، و مبادا دوستى آل محمد (علیهم السلام) و تسلیم براى آنان را به اتکاى عبادت از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از این دو به تنهایى پذیرفته نمى شود. (بحار الانوار، ج 78 ، ص 347)
منابع:
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی
چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران/ یدالله بهتاش
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی
قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام) / محمد رضا اکبری

فرآوری: آمنه اسفندیاری 


منبع : سایت اندیشه قم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان