حسنات مایه نورانیت قلب

روایت بسیار ارزشمندی از پیامبر اکرم(ص) درباره آثار «حسنه و سیئه» وارد شده است که جمله اول آن به طور تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت و به فرازهای بعدی آن در فصول و مباحث بعدی اشاره خواهد شد

حسنات مایه نورانیت قلب

روایت بسیار ارزشمندی از پیامبر اکرم(ص) درباره آثار «حسنه و سیئه» وارد شده است که جمله اول آن به طور تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت و به فرازهای بعدی آن در فصول و مباحث بعدی اشاره خواهد شد.

رسول خدا(ص) فرمود:
«وَجَدْتُ‌ الْحَسَنَةَ نُوراً فِى الْقَلْبِ وَزَیْناً فِى الْوَجْهِ وَقُوَّةً فِى الْعَمَلِ ووَجَدتُ السَّیئةَ سواداً فِی القَلب وَ وَهناً فِی العَمَل و شَیناً فِی الوَجه».
من حسنه و کار خیر را نوری در قلب و زیبایی در چهره و قدرت در عمل یافتم و سیئه را مایه تاریکی قلب و سستی در عمل و روسیاهی در چهره یافتم.[1]

نیکی خانهٔ دل را روشن می‌کند. بنده گنهکار خدا وقتی قدم در جاده حسنه و خوبی می‌گذارد، خداوند قلب مریض او را شفا می‌دهد و او را از تاریکی‌ها به سمت نور می‌کشاند { یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ }[2] پرده‌های ظلمت را یکی پس از دیگری کنار می‌زند. با انجام هر حسنه‌ای، مقداری از تاریکی جای خود را به نور می‌دهد. به تناسب نور بیشتر، فاصله بین او و شیاطین بیشتر و به حقایق عالم، نزدیک‌تر خواهد شد. حال بدِ دل، خوب می‌شود و نشاط بیشتری پیدا می‌کند. «وَجَدْتُ‌ الْحَسَنَةَ نُوراً فِى الْقَلْبِ» آنگاه که قلب با نور حسنه روشن شد، آدمی از خواب غفلت بیدار و چشمه‌های حکمت بر قلب او جاری می‌شود. قلب روشن راهنمای او می‌شود و مسیر سعادت را از شقاوت تمییز می‌دهد. دل ‌پابندِ خدا می‌شود و دنبال هر چهره و مال و مکانی نمی‌رود، قیمت پیدا می‌کند و از دستبرد هر دزد و راهزنی در امان می‌ماند. همه عالم جمع شوند تا او را تصاحب کنند، نخواهند توانست؛ چون این دل صاحبش را یافته است. «قَلْبُ الْمـُؤْمِنِ بَیْنَ إِصْبَعَیْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَنِ ؛ قلب مؤمن بین دو انگشت از انگشتان خداست.»[3]

قلب که در دست خدا قرار گرفت، مقلب القلوب آن را دگرگون خواهد کرد. آرام و قرار را از او می‌گیرد. شب جمعه، شب‌های رمضان و روز عرفه که می‌آید، تپش قلب را شدیدتر می‌کند. وقت سحر به بندگان خود خطاب می‌کند: «أینَ ‌أحبّائی؟»[4] عاشقان من کجایند؟ وقت دلدادگی است. نمی‌خواهند با من هم‌کلام شوند؟ دل‌های غم‌زده را شاد کنند و ساعتی خوش باشند؟

شخصی چندین باب خانه و املاک فراوان داشت، از وضع مالی خوبی برخوردار بود. روزی به عارفی گفت: به خدا قسم حاضرم همهٔ دارایی‌ام را بدهم و تنها دو ساعت از زندگی تو را به من بدهند! می‌گفت: مدتی را که با تو بودم، دریافتم که تو خوشِ خوش هستی و من زندگی خوشی ندارم. قلب من بسته است، تنها و غریب است اما قلب تو گشاده و وسیع است، رفیق و همنشین دارد.

پی نوشت

---------------------------------------------------------------
[1] . کنزالعمال: 16/110، حدیث 44084.
[2] . بقره(2): 257.
[3] . عوالی‌اللئالی: 4/99 حدیث 139؛ بحارالأنوار: 67/39، باب44، روایت از پیامبر اکرم(ص)
[4] .  اصول کافی، ترجمه مصطفوی: 3/192.

 

مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
حسنات و سیئات 
نوشته استاد حسین انصاریان

 

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان