ما میدانیم که انسانها به شکل امروزی از قدیم الایام نبودهاند چرا که انسانها در کنار دایناسورهای گوشتخواری مانند تیرانوسوروس رکس هرگز زنده نمیماندند.
به گزارش راز بقا، چگونگی پیدایش اولین شخص – و اینکه اجدادش چه کسانی بودند (پدربزرگ و مادربزرگ، پدربزرگ و مادربزرگشان و غیره) – یکی از بزرگترین سوالات باستان شناسان است. این سؤال حتی امروز هم ما را متحیر میکند.
زمانی که همه موجودات زنده کوچک بودند
وقتی به چگونگی پیدایش انسان فکر میکنیم، ابتدا باید بفهمیم که تقریباً هر موجود زندهای از چیز دیگری تکامل یافته است که تحت عنوان نظریه تکامل شناخته میشود.
به عنوان مثال، اولین نمونه شناخته شده حیات بر روی زمین به بیش از 3.5 میلیارد سال قبل باز میگردد. زندگی اولیه به شکل میکروبهای کوچکی بود که در دنیایی بسیار متفاوت از امروز در زیر آب زندگی میکردند. در آن زمان قارهها هنوز در حال شکل گیری بودند و اکسیژن در هوا وجود نداشت. از آن زمان تاکنون، زندگی روی زمین به طرز باورنکردنی تغییر کرده و اشکال مختلفی به خود گرفته است.
در واقع، برای حدود یک میلیارد سال در طول نیمه تاریخ زمین (1.8 میلیارد تا 800 میلیون سال پیش)، زندگی بر روی زمین چیزی بیش از یک لایه بزرگ از لجن نبود.
یک نسب طولانی و طولانی
همه انسانهای زنده امروزی متعلق به گونهای به نام هومو ساپینس هستند. با این حال، ما یک صف طولانی از شجره خانوادگی به نام هومینین داریم که قبل از ما آمده اند - از جمله خویشاوندان انسانی باستانی ما تحت عنوان نئاندرتالها (هومو نئاندرتالنسیس). هوموساپینسها تنها هومینینهای زنده امروزی هستند.
هومینینها برای اولین بار میلیونها سال پیش ظاهر شدند و در طی یک زمان طولانی و در فرآیند تکامل آهسته اهسته تغیییر کردند. «یان موفات» استاد باستانشناسی دانشگاه فلایندرز آدلاید استرالیا در پاسخ به پرسش «اولین شخص چگونه تکامل یافت؟» میگوید به دلیل این شجره نامه پیچیده، در پاسخ به این سوال باید اول به این فکر کنیم که منظور از «شخص» چیست. ممکن است احمقانه به نظر برسد، زیرا وقتی از کنار کسی در خیابان رد میشویم بلافاصله میدانیم که او یک شخص است، نه سگ یا گربه.
با این حال، تفاوت بین ما انسانها و جد اولیه ما یعنی لوسی (اطلاعات بیشتر در مورد لوسی پایینتر خواهد آمد) که بیش از 100000 نسل پیش زندگی میکرد، بسیار کمتر از تفاوت بین یک فرد و یک سگ است. به همین دلیل است که پاسخ پیچیده است؛ بنابراین «یان موفات» دو پاسخ به شما ارائه میدهد و به ما اجازه میدهد تصمیم بگیریم که کدام درست است.
من و شما هومو ساپینس هستیم
اولین پاسخ استاد باستانشناسی این است که فرض کنیم اولین «شخص» همان اولین عضو گونه ما یعنی انسان خردمند یا هوموساپینس است. این شخص دقیقاً مثل من و شما بود، اما بدون آیفون!. قدیمیترین اسکلت کشف شده از گونه ما یعنی هوموساپینس (تا کنون) در مراکش یافت شده است و حدود 300000 سال قدمت دارد.
این جد ما باید همزمان با سایر اعضای خانواده بشر از جمله نئاندرتالها و «دنیسوواها» زندگی میکرد. باستان شناسان مدت هاست در مورد اینکه چه چیزی ما را از این نوع انسانهای باستانی دیگر متمایز میکند در حال بحث هستند.
پاسخ احتمالاً در مغز ما نهفته است. ما فکر میکنیم انسانهای خردمند یا هوموساپینس تنها گونههایی هستند که میتوانند کارهایی مانند خلق هنر و زبان انجام دهند اگرچه برخی اکتشافات اخیر نشان میدهد که نئاندرتالها نیز هنرمند بودهاند.
سخت است که بدانیم چرا هوموساپینسها زنده مانده اند و بقیه خانواده هومینین ما زنده نماندند. اما شانس اینجا بودکه خلاقیتی که منجر به نقاشیهای فوقالعاده نقاشیهای غارهای اولیه در فرانسه و اندونزی شد، به فهم باستانشناسان در کشف رمز و راز 100000 سال گذشته کمک کرد.
لوسی پیر
راه دیگر برای پاسخ به سوال این است که فرض کنیم اولین «شخص» اولین هومینین بود که از بقیه خانواده گسترده انسانها که شامل شامپانزهها و گوریلها میشود جدا شد.
نمیتوان دقیقاً مطمئن شد که اولین جد انسانها چه کسی بوده، اما بسیاری از دانشمندان فکر میکنند «آسترالوپیتکوس آفارنسیس» (ملقب به گونههای لوسی) یک گزینه خوب است. این گونه از من و شما متفاوت به نظر میرسید، اما همچنان میتوانست راست قامت راه برود و از ابزارهای ساخته شده از سنگ استفاده کند. بهترین مثال در این مورد یک اسکلت فسیلی معروف به نام «لوسی» است.
زمانی که «لوسی» در حدود 3.18 میلیون سال پیش زنده بود، پوشیده از مو بود؛ و اگرچه استخوانهایش به ما میگویند هنگام مرگ او بالغ بوده، اما احتمالا قدش به اندازه یک فرد 7 ساله امروزی بوده است. اسکلت او در آفریقا پیدا شد، و اگرچه تعداد زیادی از آن در مقایسه با سایر اسکلتهای باستانی هومینین در دسترس باستانشناسان بود، اما بازهم این فسیل کامل نیست. به همین دلیل تشخیص اینکه اولین «شخص» چه کسی بود کمی سخت است.
بیشتر فسیلهای دوران لوسی ناقص هستند و باستانشناسان فقط تعداد انگشت شماری استخوان از هر گونه منقرض شده برای مطالعه دارند. به همین دلیل است که هر کشف جدید در باستان شناسی بسیار هیجان انگیز است. هر فسیل جدید به باستانشناسان و کاوشگران فرصت جدیدی میدهد تا پازل شجره نامه انسان را کنار هم بگذارند.