شب گذشته با پخش فیلم سینمایی «نگار» ساخته رامبد جوان در آخرین سانس اکران در کاخ جشنواره، خیلی از مخاطبین تجربه ای نو را در سینمای ایران بر روی پرده مشاهده کردند، هرچند فیلم پیش از آن یعنی ویلایی های منیر قیدی نیز توانست توقع ها و انتظارات را برآورده سازد.
نگار را می توان از لحاظ پرداخت فیلمنامه و دستمایه داستانی تجربه ای تا به اندازه ای نو ارزیابی کرد هرچند پیش تر از این نیز افرادی چون واروژ کریم مسیحی این مرز را در سینمای ایران درنوردیده است. اما ساخت اثری مدرن با بازی های قابل قبول، صحنه هایی مهیج از زد و خورد و نیز تعلیق و اضطرابی ناشی از کاربلدی مدیوم سینما و درام، سال ها بود که در سینمای ایران به پرده نمایش کشیده نشده بود و به این سبب می توا نگار را نیز در نوع خود تجربه ای نوین قلمداد کرد.
داستان نگار ماجرای دختری جوان به نام نگار با بازی قابل توجه نگار جواهریان است که با اعلام خودکشی پدرش با بازی علیرضا شجاع نوری و ابهاماتی که در مرگ او وجود دارد وارد ماجرایی می شود تا علت مرگ پدرش را کشف کرده و از سویی حق پایمال شده پدرش را در جریان معامه ای نابرابر و مشکوک از تاجران ذی نفوذ و خطرناک بازستاند.
داستان که به صورت سیال ذهن و از دریچه تصورات و خیالات نگار روایت می شود، همچون دیگر درام های روانشناسانه یا مالیخولیایی مبتنی به زمان دراماتیک و روایی کلاسیک نیست و مخاطب با هر تصور و خیال شخصیت در زمان به جلو و عقب رفته و همگام با تصورات و اوهام شخصیت نیز دچار اضطراب و تعلیق می شود.
در این بین دلدادگی نگار به اسبی به نام رعنا که از کودکی با او بوده است و یادگاری از پدرش برای او به حساب می آید فیلم را کمی منعطف ساخته و جریان احساسات دخترانه را در فضای رعب آور و پر از اضطراب فیلم تزریق کرده است.
بازی محمد رضا فروتن در نقش پیمان نیز قابل قبول است و او را تا حدی از ورطه تکرار و کلیشه ای که سال های اخیر دچارش شده است فاصله داده، بازی روان شجاع نوری، مانی حقیقی و آتیلا پسیانی آخرین ساخته رامبد جوان را به اثری قابل اعتنا بدل کرده است که در این بازار فیلم های متوسط سینمای ایران قابل توجه است، در این بین ارشا اقدسی با صحنه های بدل کاری و جلوه های ویژه میدانی که در فیلم ایجاد کرده است توانسته لحظات نفس گیر و جذابی را رقم بزند که دیدن آن بر روی پرده عریض سینما خالی از لطف نیست.
درام های روانشناسانه هرچند مبتنی به تصورات و خیالات شخص اول فیلم هستند اما اگر مهندسی دقیقی بر ساختار فیلمنامه آن حاکم نباشد، می تواند دچار ضعف های ساختاری شود که در فیلم هایی از این دست کمتر خود را به نمایش عمومی می گذراند و می توان با زیر ذره بین گذاشتن درام تو در توی آن ها، ضعف های ساختاری و روابط علی و معلولی مبتنی بر منطق داستان را به چالش کشید. در درام پر تعلیق نگار ساخته رامبد جوان نیز با مرور دوباره اثر می توان دریافت که نویسنده گاهی زیرکانه از زیربار شرح دقیق برخی صحنه ها و روابط و علل کنش های شخصیت ها جسته است و منطق داستانی و شخصیت ها را در ارائه فضایی وهم انگیز پنهان ساخته تا فضای کلی اثر سوراخ های فیلمنامه را بپوشاند.
اما با این همه نمی توان نگار را با همه جنبه های مثبت و منفی اش در سینمای روانشناختی ایران که سابقه زیادی هم ندارد نادیده گرفت، بی شک رامبد جوان با ساخت اثر نگار توانسته زوایای مختلف کارگردانی و تسلط خود بر مدیوم سینما را به رخ بکشد و در این بین همراهی نگار جواهریان در ایفای نقشی سخت و نفس گیر قابل توجه داشته است.