یک شرط مهم برای فراوانی نعمت!

یک انگیزه برای ناشکری کردن این است که انسانها خود را سزاوار نعمت خداوند می دانند، مثل این که از خدا طلبی دارند، در حالی که آنچه خدا به بنده عطا می کند، عین تفضّل و ترّحم است و کسی به عمل و عبادت، استحقاق نعمت پیدا نمی کند.

یک شرط مهم برای فراوانی نعمت!

یک انگیزه برای ناشکری کردن این است که انسانها خود را سزاوار نعمت خداوند می دانند، مثل این که از خدا طلبی دارند، در حالی که آنچه خدا به بنده عطا می کند، عین تفضّل و ترّحم است و کسی به عمل و عبادت، استحقاق نعمت پیدا نمی کند.

 

شکر، افضل منازل اهل سعادت، و عمده توشه مسافرین به عالم نور و بهجت است. باعث دفع بلا، و زیادی نعمتها است و به همین جهت از مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسانها بیان شده شکرگزاری و سپاس از بابت نعمتهای الهی است. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را بجای آورند.


بنظر می رسد که انسانها پس از دریافت نعمت، شکر بجای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده است. علما درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برخیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته است.


خدای متعال در قرآن می فرماید: «لئن شکرتم لازیدنکم» «اگر شکر کنید نعمت شما را زیاد می کنم» (آیه 7 سوره ابراهیم)
انسان نباید به عبادت و اعمال خود مغرور شود و خود را سزاوار نعمتهای الهی بداند، بلکه باید به این مطلب توجه داشته باشد که اگر تمام عمر شکر خداوند کند، حتی قادر نخواهد بود، شکرگزار جز کوچکی از نعمتهای خداوند باشد.


همینطور قرآن کریم تشکر از خدا را قرین با ذکر پروردگار می داند و می فرماید: «فاذکرونی اذکرکم و اشکرولی ولاتکفرون» (سوره بقره، آیه 152) در اینجا یاد کردن و شکر الهی تنها یک ذکر زبانی صرف نیست بلکه منظور از یاد، پاک ساختن روح و جان از رذایل و آماده شدن آن برای پذیرش رحمت پروردگار است و منظور از شکر استفاده کردن هر نعمتی به جای خود و در راه همان است که برای آن آفریده شده. معنای دیگر شکر که از آیه: «اعملوا آل داود شکراً» (سوره سباء، آیه 12) استفاده می شود این است که شکر بیشتر عمل انسان را در بر می گیرد گرچه یکی از اقسام شکر عمل به جوارح است. امّا باید تلاش گردد با بهره گیری صحیح از نعمت های داده شده شکر آن را در عمل بجا آوریم که اقل مراتب شکر است. به عبارتی دیگر می توان بیان داشت که شکر آن است که انسان همیشه و در همه حال بدون فراموشی به یاد خدا باشد و بدون انجام گناه به دستورات الهی گردن نهد.


سه انگیزه ی نا شکری را بدانیم

١ـ اولین انگیزه ناسپاسی این است که انسانها خود را سزاوار نعمت خداوند می دانند، مثل این که از خدا طلبی دارند، در حالی که آنچه خدا به بنده عطا می کند، عین تفضّل و ترّحم است و کسی به عمل و عبادت، استحقاق نعمت پیدا نمی کند.
البته ریشه این کفران نعمت، غرور است و غرور نیز غالباً ناشی از عدم شناخت و جهل به قدر و منزلت انسان در پیشگاه خداست.
بنابراین انسان نباید به عبادت و اعمال خود مغرور شود و خود را سزاوار نعمتهای الهی بداند، بلکه باید به این مطلب توجه داشته باشد که اگر تمام عمر شکر خداوند کند، حتی قادر نخواهد بود، شکرگزار جز کوچکی از نعمتهای خداوند باشد.


٢ـ دیگر از انگیزه ناسپاسی این است که انسان معمولاً خود را با کسانی که از نظر دنیوی بالاتر از او هستند مقایسه می کند، و در نتیجه این مقایسه، زندگی و نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده، در نظرش پست و حقیر جلوه می کند و در نهایت به کفران نعمت مبتلا می شود و همیشه از خدای خود، گله ها و نزاعهایی دارد.
بنابراین انسان باید در امور دنیوی به پایین تر از خود نگاه کند و در امور دینی به بالاتر از خویش نگاه کند، در اینصورت روح شکرگزاری در او تقویت می شود.


٣ـ فراوانی نعمت و ارزانی نعمتها، یکی دیگر از انگیزه های ناسپاسی است. بعضی انسانها در اثر نزول نعمتهای الهی از هر طرف، دچار غفلت گشته، به آن نعمتها مشغول می شوند و از شکر عطا کننده آن باز می مانند.
آیات و مثلهای قرآنی، برای ما انسانها درسی است که خداوند و نعمتهای مادّی و معنوی او را سپاس گوییم و در هر حال شکر نعمتش را بجا آوریم.
انسان باید در امور دنیوی به پایین تر از خود نگاه کند و در امور دینی به بالاتر از خویش نگاه کند، در اینصورت روح شکرگزاری در او تقویت می شود.

 

شکر نعمت را بیاموزیم!

ابو هاشم جعفری گوید: در تنگنای سختی از زندگی گرفتار شدم ، به حضور امام هادی علیه السلام رفتم ، وقتی در محضر او نشستم فرمود: ای اباهاشم درباره کدام نعمتی که خداوند به تو داده است می توان شکر گذار او باشی ؟ من ساکت ماندم وندانستم چه بگویم . حضرت فرمود: خداوند ایمان را روزی تو کرد و به وسیله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون کرد و عافیت و سلامتی را نصیب تو گردانید و تو را بر اطاعتش یاری نمود و به تو قناعت بخشید و از اینکه خوار و بی آبرو گردی حفظ کرد. ای ابا هاشم من در آغاز این نعمتها را به تو یاد آوری کردم چرا که گمان بردم می خواهی از آن کسی که آن نعمتها را به تو بخشیده است شکایت کنی و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازند آن را دریافت کن.


این هم نشانه ای دیگر!!

نقل می کنند: فقیری از امام صادق (علیه السلام) کمک خواست حضرت یک خوشه انگور به او داد. فقیر گفت: شکر خدا که به من روزی رساند. سپس امام دو مشت انگور به او دادند. سائل باز شکر خدا کرد. بار سوم امام 20 درهم به او داد. باز هم خدا را سپاس گفت. بار دیگر امام پیراهن خود را به سائل بخشید. این دفعه فقیر با لحن خاصی از خود امام تشکر کرد. دیگر حضرت چیزی ندادند. اصحاب دانستند که اگر فقیر همچنان از خدا سپاسگزاری می کرد، باز هم امام به او کمک می کردند. (داستان راستان ص 91)


خلاصه سخن اینکه:

در پایان باید گفت که انسانها باید خود را به این حسنه اخلاقی (شاکر بودن ) ملزم کرده و در جهت آن تلاش نمایند و کفران نعمت را از خود دور کنند تا سعادت دنیا و آخرت را شامل حال خود گردانند.


منابع:
سایت اندیشه قم
سایت حوزه
سایت معارف قرآن
قصه های تربیتی چهارده معصوم(علیهم السلام) / محمد رضا اکبری

فرآوری: آمنه اسفندیاری 


منبع : سایت کیهان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان