زندگی نامه آیة لله محمدتقی مصباح یزدی مبادرت شد. ماه رمضان، بهار قرآن است و شایسته می نموددر این ماه ذکر ویادی از خادمان قرآن شود، از این رو به نگارش
اورا مفسر و خادم قرآن نامیده ایم. در قسمت معرفی تالیفات ایشان خواهیم گفت:آثار ارزنده ای درزمینه علوم قرآنی از سوی وی نوشته شده است.بنابراین
الگوهای ایمان واخلاق و تلاش از بندهای نفسانی و شیطانی برهیم.تفسیرالمیزان از آثار چاپ شده استاد است. امید است توانسته باشیم بامطالعه شرح حال وارستگان فرزانه و پیروی از عناوینی چون: اخلاق در قرآن، خلقت انسان ازنظر قرآن، جامعه وتاریخ از دیدگاه قرآن، مجموعه معارف قرآن و ترجمه
از تبار قرآن
راقبت بیشترخود و فرزند همت گماشت.بشارت بزرگی بود. پدر به خانه بازگشت و تعبیر خواب را برای همسر بازگو کرد. مادر بسیارشادمان شد و بهبرای روحانی بزرگ شهر یزد، نقل کرد. او گفت: «خدا به شما فرزندی مرحمت خواهدکرد که حامی قرآن خواهد بود.» وضع حمل «بی بی زمزم » نزدیک می شد. او خواب دیده بود قرآن به دنیا آورده است. شوهر وی با شگفتی خواب همسر را
قرآن نوشت. در شناسنامه کودک، تاریخ تولدش را یازدهم بهمن 1313نوشتند. هفدهم ربیع الاول 1353 ه.ق مصادف با سال روزتولد پیامبراکرم(ص) «محمد تقی » به دنیا آمد. این روز را پدر بر پشت
رسید.بودندوبا علما و روحانیون رابطه داشتند. محمد تقی در چنین محیطی بالید، تا زمانی که هنگام درس خواندن وی فرا پدر و نیاکان «محمد تقی » از پیشه وران سرشناس یزد بودند وخانواده ای مذهبی شناخته می شدند. آنها بسیار پایبند دین
تحصیلات
مناسب بودند.از این رو، او را به مدرسه فرستادندتا خواندن و نوشتن بیاموزد. پدر و مادر محمد تقی می خواستند فرزندشان عالم دینی شود، تارؤیای مادر به حقیقت بپیوندد. آنها منتظر فرصت
پیش بینی می کردند. محمد تقی کودکی بسیار باهوش و ممتازبود. او سرآمد شاگردان مدرسه بود و معلمان، آینده درخشانی را برای او
ورود به حوزه علمیه
پایان برساند.سرشار باعث شد اودوره مقدمات و سطح حوزوی را که عموما در هشت (ده) سال خوانده می شود. در مدت چهار سال بهشفیعیه دروس مقدماتی را نزد مرحوم استاد محمدعلی نحوی شروع کند. شوق آموختن وبهره مندی از ذهن و هوشی محمد تقی در سال 1326 وارد حوزه علمیه یزد شد. علاقه شدید وی به یادگیری علوم دینی باعث شد او در مدرسه
مطالب را به عربی بنویسد.به دلیل علاقه و استعداد بسیار محمدتقی، استادان کلاسهای خصوصی برای وی برگزار می کردند و از او می خواستند
سید علی مدرسی و میرزا محمد انواری به پایان رسانده و عازم نجف اشرف شد. محمدتقی که اینک طلبه جوان برومندی می نمود،درسهای «شرح لمعه » در فقه و «رسائل و قوانین » در اصول فقه رانزد
مهاجرت به نجف اشرف
مشکلات مادی مجبور به بازگشت به ایران می شود.شرکت در درس تفسیر آیه الله العظمی خوئی دستاورد این مهاجرت است; اما دیری نمی پایدکه خانواده او به سببشد. فراگیری «مکاسب »در فقه و «کفایه الاصول »در اصول فقه نزد استاد محمدعلی سرابی و علامه سیدعلی فانی، و نیزرسیدن به این چشمه جوشنده دانش و فضیلت بود، از این رو محمد تقی به همراه خانواده خوددر سال 1330 رهسپار نجف نجف اشرف در آن سالها، مرکز علوم اسلامی بودو شمار بسیاری ازفرزانگان را در خود جای داده بود. آرزوی هر طلبه
ورود به حوزه علمیه قم
استادان خوبی با علاقه، تدریس می کردند و نسبتا حوزه گرم و خوبی بود.«وقتی که من مشغول تحصیل شدم، حوزه یزد بعد از تعطیلی های دوران سیاه رضاخانی تازه تجدید سازمان شده بود وحتی کتابهای خود را در نجف فروخته بود.استاد در این باره می گوید:شیخ محمدتقی حدود نوزده ساله بود که در1331 وارد قم شد. اوبه دلیل مشکلات مالی خانواده، تمام وسائل زندگی
گرفتند ویک سال تحصیلی در نجف ماندیم. والدینم وقتی شوق من را به ادامه تحصیل دیدند، نظر به علاقه ای که آنان نیز داشتند، تصمیم بر مهاجرت به عراق
شیخ محمدتقی در مدرسه فیضیه قم، حجره گرفت. حجره ای که محقر و در زاویه مدرسه زیر پله بود.بود که در سال 1331 به ایران مراجعت کردم و در قم مشغول تحصیل شدم و والدینم در تهران سکونت اختیار کردند.»ایران برگردند.من هم گرچه بازگشت برایم سخت بود، ولی به لحاظ وضع والدین، بخصوص مادرم، ناچار شدم برگردم. این پدرم تلاش زیادی برای یافتن کار مناسبی برای تامین زندگی نمود، لیکن موفق نگردید، لذا تصمیم گرفتند مجددا به
چنان با سعی و تلاش به تحصیل می پرداخت، که بیش از پنج تا شش ساعت برای استراحت و خواب وقت صرف نمی کرد.سقفی نمور داشت و آفتاب به آن نمی تابید. دری بدون شیشه داشت ومحل نگهداری جارو و آبپاش بود، ولی دانش پژوه ما
جمعه نزد ایشان می خواندم. و در درس فقه واصول امام رحمه الله همچنان شرکت می کردم.کشید. در محضر علامه طباطبایی حدودده سال،اسفار و الهیات شفا را خواندم. برهان شفا را هم درشبهای پنجشنبه واراکی رحمه الله هم شرکت می کردم و بعد در درس فقه و اصول حضرت امام رحمه الله علیه که حدود هشت سال طولاسفار علامه طباطبایی رحمه الله شرکت کردم.همزمان با شرکت در درس آن دو بزرگوار، در درس اصول حضرت آیه اللهرحمه الله به اتمام رساندم و سال بعد، در درس خارج فقه مرحوم آیه الله بروجردی رضوان الله علیه و در درسهای تفسیر و استاد در این باره می گوید: «در همان سال بقیه مکاسب و نیزکفایه را خدمت مرحوم آیه الله حاج شیخ مرتضی حائری
داشت و طهارت ومکاسب و خیارات رااز محضر ایشان استفاده کردم.»بعد از وفات مرحوم آقای بروجردی در درس فقه آیه الله بهجت هم شرکت کردم. این دوره در حدود پانزده سال ادامه
قلمی خود گامهای تحسین برانگیزی در نشرمعارف اسلامی برداشته است.و تفسیر است و افزون بر آموزش صدها طلبه برای دستیابی به مراتب علمی به تهذیب اخلاق آنان همت گماشته، با آثاربهره مندگردانیده است. دستاوردهای زندگی او، باعث افتخار اسلام، تشیع و روحانیت است.وی استاد فقه، اخلاق، فلسفه آیه الله مصباح یزدی از شمار عالمان برجسته دینی می نماید که بیشتر ازنیم قرن است که دیگران را از فیض وجود خود
به ارمغان آورده که مورد اذعان همگان است. تلاش پایان ناپذیر و خارق العاده او در دانش اندوزی به مدداستعداد و توان علمی شگرف، مقام علمی رفیعی را برای وی
خود را وقف دین و دینداران کرده، چندین مؤسسه فرهنگی آموزشی را به دانش پژوهان اهدا کرده است. گواه این بالندگی، تدریس در مجامع علمی داخل و خارج از کشور وچاپ دهها عنوان کتاب ارزنده است. او تمام زندگی
فعالیتهای پیش از انقلاب
الف - تشکیل درس اخلاق در حوزه
استاد مصباح پس از ورود به قم، با گروهی از طلاب فاضل آشنا شدو جلسات هفتگی با آنها برگزار کرد.
هدف از تشکیل این جلسات، پی بردن به کمبودها و نارسایی های حوزه بود.
ایشان تقاضای تشکیل درس اخلاق را کرد.یکی از نیازهای حوزه علمیه، برگزاری درسهای اخلاق بود، از این رو، استاد نامه ای به حضرت آیه الله بروجردی نوشت و از
شروع شد.امضای دویست نفر از فضلای حوزه رساند. این امر مورد تایید زعیم مسلمانان قرار گرفت و در پی آن دروس اخلاق حوزه در پی این نامه و به درخواست استاد، آیه الله مشکینی نیزنامه ای در این باره به آیه الله بروجردی نوشت و آن را به
ب - مبارزه با مارکسیست ها و افکار التقاطی
آنها دانشجویان را به سوی خود می کشاندندو کمتر کسی می توانست به رویا رویی با تبلیغات وفعالیتهای آنها بپردازد.دربیشترکتابفروشی ها کتابهای مارکسیستی به فروش می رسید و جوانان مشتاق حقیقت،جذب این گروهها شده بودند. استاد مصباح درآغاز ورود به قم شاهده نمود،که مارکسیست ها درسراسر کشور، به طور گسترده دست به فعالیت زده اند.
نشستها به «ولایت » تغییر نام یافت. هدف از برگزاری این جلسات، گفتگو درباره حکومت اسلامی بود.مباحثی با نام «حکومت » شروع شد، ولی برای آن که رژیم طاغوت از تشکیل این جلسات جلوگیری نکند، بحث اینو مرداد از قم به تهران می رفتم،تا در یک جلسه ریاضی شرکت کنم.» در ادامه این درسها و به پیشنهاد شهید بهشتی،علوم آشنا گردد.» استاد مصباح در محضر چندین استاد به فراگیری دانشهای نو پرداخت.وی می گوید: «گاه در گرمای تیرنبودم. هم علاقه شخصی داشتم و هم احساس می کردم که برای یک روحانی که بخواهدمؤثر باشد، لازم است که با اینکه دردانشگاهها مطرح بود، می کردم... منظورم این است که در عین اشتغال به دروس حوزوی، از این دروس هم غافلصرف فراگیری زبان انگلیسی، ریاضیات، فیزیک،شیمی، فیزیولوژی،بیولوژی، جامعه شناسی، روانشناسی و سایر علومیدروس فقه و اصول شرکت می کردم، از دروس غیر حوزوی هم استفاده می کردم.در طول این مدت، وقت زیادیاستاد در این باره می گوید:«در طول مدتی که مشغول تحصیل علوم طلبگی بودم تا اواخری که حتی به عنوان تحقیق دربهشتی درخواست کرد درسهایی همچون: زبان انگلیسی، فلسفه و جامعه شناسی را به طلاب بیاموزاندو آموزش دهد. استاد مصباح تصمیم گرفت با علوم دانشگاهی آشناشود، تا بتواندبه مقابله تهاجم فرهنگی بپردازد، از این رو از دکتر
یادداشتهاو دستاوردهای این جلسات بالو رفتن آن توسط ساواک از بین رفت. مسئولیت برگزاری این جلسات پس از عزیمت دکتر بهشتی به آلمان بر عهده استاد مصباح گذاشته شد. متاسفانه تمامی
واقعی ایجاد خواهد شد.مارکسیست ها عدالت اجتماعی را گرفته اندو ما اعتقادبه خدارا. اگر ما افکار مارکس را با اعتقاد به خدا تواءم کنیم، اسلاماصلاح شود. آنهامی گفتند: حقیقت اسلام دو چیز است. یکی اعتقاد به خدا و معنویات ودیگری عدالت اجتماعی.افراد مذهبی نیزدیده می شد. همچنین برخی ازحوزویان اعتقاد داشتند: بایداقتصاد سوسیالیسم را اجرا کرد تا کشوریافته ای برای مقابله این افکار نداشت. از این رو برخی افراد به احزاب سیاسی چپ، گرایش پیداکردند. این انحراف در میان پیش از انقلاب، اندیشه های التقاطی نیزدر میان افراد تحصیلکرده رسوخ کرد. حوزه علمیه آن زمان برنامه سامان
ورزید. اودر جلساتی که برگزار می کرد، به پاسخگویی می پرداخت و هرگونه شبهه ای را جوابگو بود. استاد مصباح خطر رواج این افکار را می دانست وبه مقابله با آن پرداخت. از این رو به رسواکردن این کژاندیشی اهتمام
دانش آموزان دبیرستان گرفته تا دانشگاهیان، نفوذروز افزونی داشتند و خطفکریشان جوانهای ما را تهدید می کرد.مختلف سیاسی،دست احزاب چپ در فعالیت تبلیغی باز بود و روزنامه ها ومجله های متعدد داشتند.آنها در بین جوانها از ایشان در این باره می گوید: «در آن زمان، مسائل مارکسیسم وفلسفه ماتریالیسم دیالکتیک رواج زیادی داشت و به دلائل
بایدمساله حکومت اسلامی را مطرح کنیم.برای این است که روزی بتوانیم حکومت اسلامی را درایران و بعد هم ان شاء الله در سایر کشورها بر قرار کنیم. از حالا مابتواندباآنها مبارزه کند.» آیه الله مصباح می افزاید: «همیشه بادوستان این نکته را مطرح می کردیم که همه فعالیتهای ما هر جوان مسلمانی که علاقه مند به اسلام ودفاع از اسلام بود،احساس نیاز می کرد که خود را مجهز به سلاحی نماید که
بهشتی آغاز شد، تشکیل گروهی از بین شخصیتهای معروف از جمله آقای هاشمی رفسنجانی ومرحوم شهید قدوسی بود.چشمگیری انجام نگرفته بود. این بود که سعی می کردیم کارهایی شروع شود. از جمله کارهایی که آن وقت باابتکار شهیداسلامی،روابط بین الملل و مسائل دیگرمربوط به حکومت، طرح و برنامه مشخص داشته باشیم. در این زمینه ها کاربرای این سوالات تهیه کنیم که دیگر در مسائل حکومتی به این سادگی ها نمی توان برخورد کرد. ماباید درباره اقتصادنظرمن، این جوابهاکافی نبود و می گفتم باید در این زمینه ها مطالعات و تحقیقات عمیقی انجام دهیم و پاسخ مدونی معمولا از طریق بعضی از دوستان پاسخ داده می شد که حکومت اسلامی همان حکومت امیرالمومنین(ع) است ولی به
کنند. اسم این گروه را «گروه ولایت » گذاشته بودند،برای اینکه اسم حساسی نباشد و به اصطلاح، دستگاه (رژیم پهلوی) را خام
معنای ولایت هم، حکومت بود; همین که امروز به آن «ولایت فقیه »می گوییم.
و آگاه بود.تاسیس کردند که دروس حوزه با برنامه ای شایان توجه تدریس می شد. هدف از تاسیس این مدرسه، تربیت طلاب فاضلبروجردی، گروهی از فضلای قم، که درمیان آنهادکتر بهشتی و آیه الله ربانی شیرازی به چشم می خورد،مدرسه ایکردند که متاسفانه به وسیله ساواک اشغال شد و تمام آن برگه ها از بین رفت.»پ تدریس در سالهای آخر عمر آیه اللهافراد دیگری،توانستیم هزاران برگه در زمینه حکومت اسلامی تهیه کنیم. ایشان بعد از برگشت، مرکزی در تهران ایجادرحمه الله بعد ازجریان قتل «منصور» (نخست وزیر وقت) به آلمان رفتند، باز مااین کار را اینجا ادامه می دادیم و با جذب محور بحث هم حکومت اسلامی بودو طرحی برای تحقیق در مسائل حکومتی تهیه شده بود حتی وقتی شهید بهشتی
بهشتی و شهید قدوسی همکاری کرد.برای خودسازی »نیز بر عهده داشت. همچنین وی یکی از اعضای هیات مدیره این مدرسه بود و مدت ده سال با شهید استاد مصباح در این مدرسه (حقانی) تفسیرقرآن و فلسفه تدریس می کرد. ایشان درسی تربیتی با عنوان «خودشناسی
مواضع اسلام دفاع کنندو افکار انحرافی را دفع نمایند.تدریس فلسفه باید به گونه ای باشد که طلاب و دانشجویان درمقابل این افکار، موضعگیری صحیحی داشته باشند و ازسیاسی آن زمان ترویج می شد و مقداری از آن رافلسفه های مارکسیستی تشکیل می داد به نظر رسید که شیوهدر زمینه فلسفه با توجه به گرایشهای انحرافی که در فلسفه جدید آن زمان پیش آمده بود و تحت شرایطخاص فرهنگی وکردم: فلسفه و تفسیر قرآن. درزمینه تفسیر در چند کلاس در سطوح گوناگون مطالب تفسیری راتدریس می کردم. امابنده دعوت کرد که درآنجا تدریس کنم. من هم براساس همین طرز فکری که به آن اشاره کردم، دو ماده درسی پیشنهادحقانی(منتظریه) که برنامه اش را مرحوم دکتر بهشتی تدوین کرده بود. مرحوم شهیدآیه الله قدوسی رضوان الله علیه اززمینه علوم عقلی و قرآن وجود داشت، تصمیم گرفتم در این زمینه ها تدریس وتحقیق داشته باشم. با تاسیس مدرسهفقه واصول و تفسیر و فلسفه کم و بیش اظهار نظری بکنم، و باتوجه به کمبودهایی که دراین زمینه ها به خصوص در استاد در این باره می گوید: «پس از اینکه تحصیلاتم را به جایی رساندم و توانستم در بعضی از رشته های علوم اسلامی مثل
کتاب را پیشنهاد کردم ومدرسه هم قبول کرد، به خصوص مرحوم دکتر بهشتی رحمه الله آن را تایید کردند.عنوان کتاب درسی درجایی مطرح نشده بود و از جهات متعددی آن را برای کتاب درسی مناسب دیدم. به هرحال اینبرای این درس، کتاب «فلسفتنا» تالیف مرحوم آیه الله صدررحمه الله را پیشنهاد کردم. در آن زمان این کتاب به
جنتی حفظه الله مشارکت داشتم.»بنابراین «فلسفتنا» را تدریس کردم و چندسال هم در شورای مدیریت مدرسه به اتفاق مرحوم آقای قدوسی و جناب آقای
تاسیس بخش آموزشی مؤسسه در راه حق
این کتب،روش رئالیسم و تفسیر را نیزمی آموزاند.با تدریس کتابهای چون «فلسفتنا»، «اقتصادنا»، «بدایه الحکمه »و«نهایه الحکمه » شروع شد. استاد مصباح علاوه بر تدریسپژوهشگران همت گماشت که بتوانند با افکار وارداتی شرق و غرب مقابله کنند.از این روآموزش علوم روز از دیدگاه اسلاممؤسسه، بخش آموزش مؤسسه در راه حق در 1355با مسؤولیت استاد مصباح شروع به فعالیت کرد. این بخش به تربیتنوجوانان رابرعهده داشت و به مقابله با تبلیغات ضد اسلامی به ویژه مارکسیستهامی پرداخت. به در خواست مسئولان این مؤسسه درراه حق در 1348 شمسی درقم تاسیس شد. این مؤسسه،با انجام خدمات فرهنگی و آموزشی به جوانان و
ث - فعالیتهای سیاسی
دارای موقعیت اجتماعی، به ساماندهی فعالیت های سیاسی بپردازند. پس از پانزده خرداد 1342 مبارزان سیاسی به فکر افتادند باایجاد تشکلهای سیاسی با مشارکت افراد صاحب تجربه و
آیه الله ربانی شیرازی، گروهی را تشکیل داد، که به «گروه یازده نفره »یا«هیات مدرسین » شناخته شد. استاد مصباح با همکاری برخی از روحانیون همچون آیه الله خامنه ای، حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی، شهید قدوسی و
فعالیتهای آن ناتمام ماند.وسائل ارتباط جمعی پیش بینی شده بود. متاسفانه یک سال بعد از تشکیل این گروه،ساواک به وجود آن پی برد و استاد مصباح مسؤول بخش تبلیغات این گروه بود و اساسنامه ای برای آن نوشت. در اساسنامه این گروه، چند کمیته و
رهبری می کردند. این افراد،نماینده حضرت امام به شمار می آمدند و فعالیتهای سیاسی به صلاحدید آنها انجام می گرفت.می نمود.این هیاتها به توصیه امام خمینی(ره) به وجود آمده بود و افرادی همچون استادمطهری و شهید بهشتی آنها راخیابان ایرانشهرتهران، سلسله مباحثی را با عنوان «حکومت اسلامی » شروع کرد ودر جلسات هیاتهای موتلفه نیز شرکتچاپ شبنامه شکایت به سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر علیه رژیم خودکامه پهلوی است.استاد در یکی از مساجد از جمله اقدامات استاد مصباح در مبارزه باستمشاهی، انتشار وهمکاری با نشریاتی با نام «بعثت » و «انتقام » و نیز
نظر مرحوم دکتربهشتی انجام می گرفت.ارتباط بر قرارنمودیم و جلسات هفتگی آنها را اداره می کردیم. به اصطلاح تغذیه فکری این هیاتها به وسیله ما چهار نفر زیرمعظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی، مرحوم دکتر باهنرو اینجانب زیرنظر مرحوم دکتر بهشتی با هیاتهای موتلفه«ما سعی کردیم که بین گروه یازده نفره با هیاتهای موتلفه ارتباط برقرار کنیم. این بود که چند نفر از جمله مقام آیه الله مصباح در این باره می گوید:
اعلامیه ها و توزیع آنها با من بود، ولی علاقه شخصی من بیشتر به کارهای علمی، فرهنگی و تحقیقی بود.»روحانیت تقویت و آموزش داده شود.با اینکه در قسمت تبلیغات این هیات کار می کردم ومسؤولیت تهیه نشریات،این بود که رکن اساسی این فعالیتها رکن فرهنگی است و اساس اسلام، فرهنگ اسلام است و فرهنگ اسلام باید به وسیله ضمنا کارهای تشکیلاتی خاصی هم بودکه ما در آنها مشارکت داشتیم، منتهی من روی سلیقه شخصی خودم، تشخیصم
انتشار نشریه انتقام
مقالات و چه چاپ و تکثیرو پخش آن برعهده استادمصباح بود.منتشر کرد. هدف این نشریه، مبارزه با رژیم طاغوت و حمایت از روحانیون مبارزبود. تمامی امور این نشریه چه تهیهمصباح بانوشتن مقالات و تکثیر این نشریه، به مبارزه سیاسی خود تداوم بخشید. پس از مدتی، استادنشریه «انتقام » را پس از دستگیری امام خمینی(ره) گروهی از یاران امام، اقدام به چاپ و انتشار نشریه ای با نام «بعثت » کردند. استاد
مردم مسلمان می باوراند که دین از سیاست جدا نیست.نشریه،اخبارمبارزه و نیز تحلیلهای سیاسی بود. این نشریه، ایدئولوژی مبارزه اسلامی رااز قرآن استخراج می کرد و به چاپ این نشریه در زیر زمین منزل پدر استاددر تهران انجام می شد و مدتی بعد به قم منتقل گشت. بیشتر مطالب این
»به دست شخصیتهای معروف مبارز برسد، مثلانسخه نشریه را در جعبه گز جاسازی می کردند و توسط پست می فرستادند.چه در قم و چه در شهرستانها تهیه،چاپ و منتشر می گردید.زحمت فراوانی کشیده می شد تا اینها به سایر مراکز استانها وسایرین مایه تعجب شده بود که اینها چه کسانی هستند. توزیع این نشریه بسیار سری بود و باشیوه های بسیار پیچیده ایپذیرفته بودند و فقطبعضی از افرادی که در نشریه «بعثت »شرکت داشتند، گردانندگان این نشریه را می شناختند و برایموضع گیری آن بسیار صریح بود. همه نویسندگان آن هم از کسانی بودند که رهبری حضرت امام رحمه الله را کاملا استاد در این باره می گوید: « از این جهت،نشریه «انتقام »را تاسیس کردیم که هم مطالبش شدید اللحن تر بود و هم
فعالیتهای پس از انقلاب
الف - تدریس
داشته اند. آیه الله مصباح به عنوان یکی از شاگردان ممتاز علامه طباطبایی همواره به تحصیل، تحقیق، تالیف و تدریس اشتغال
دستاوردچندین سال تدریس وی است. همچنین شرح اسفار (حکمت متعالیه ملاصدرا)از سوی ایشان تهیه شده است. تدوین کتابهای همچون: آموزش فلسفه، چکیده چند بحث فلسفی،تعلیقه علی النهایه (حاشیه نهایه الحکمه) و برهان شفا
ب - تاسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه
همکاری حوزه و دانشگاه گردید.تقاضای کمک کردند. بنابراین استاد مصباح عهده دار طرحی برای اسلامی کردن دانشگاههاشد که منجر به پیدایش دفتر پس از تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی در دانشگاه و لزوم بازنگری متون آموزشی، اعضای این ستاد از مؤسسه در راه حق
براساس این طرح، پنج رشته از علوم انسانی،انتخاب شد تا مسائل آن از دیدگاه اسلام و دیگر ادیان بررسی شود.
حاصل این تحقیقات،اساس تالیف کتابهای درسی هر رشته، برای هرمقطع آموزشی می شد.
علوم،یک کتاب درسی تالیف گردد.بر اساس این طرح، پیش بینی شده بود در مدت پانزده ماه بابرگزاری یکصدو پنجاه همایش، برای رشته های اصلی سایر
می گردیدتا مقالات درباره آن تهیه شود. این همایشها از تابستان 61 با حضورصد نفر از استادان دانشگاه شروع شد. در این نشستها موضوع هرجلسه مشخص
ساعت فعالیت می کرد، تا انجام انقلاب فرهنگی به گونه مطلوبی صورت گیرد. استاد در ضمن این کار، تدریس یک دوره معارف اسلامی را شروع کردند که بالغ بر صد جلسه شد. وی شبانه روز، شانزده
پ - توسعه بخش آموزشی مؤسسه در راه حق
مناطق محروم کشور اعزام شدند.انحرافات فکری و تبلیغات مسموم این گروهها، افرادی در بخش آموزشی مؤسسه در راه حق، آموزش داده شده و به پس از پیروزی انقلاب و اوج گیری فعالیتهای گروههاو احزاب، وضع ناهنجار فرهنگی به وجود آمد. به منظور رویارویی با
سیصد نفر از طلاب زیرپوشش برنامه های آموزشی مؤسسه قرار گرفتند.از این رو باپشتیبانی مادی و معنوی امام(ره) هر سال یک گروه جدید و کلاسی تازه به وجودآمد، تا آنجا که نزدیک به امام خمینی(ره) پس از آگاهی از دستاوردهای مثبت این مؤسسه، به استاد مصباح دستور دادند که مؤسسه توسعه یابد.
سازی،برنامه های عبادی، احکام اجتماعی و حقوقی و سیاسی و اقتصادی.خداشناسی، جهان شناسی، تاریخ و جامعه(انسان) شناسی، راه شناسی، راهنما شناسی، قرآن شناسی، اخلاق یا انسانبه ده گونه تقسیم کردند: استاد در این دوران به تدریس سلسله مباحثی باعنوان «معارف قرآن » پرداخت. وی برای انجام این کار، معارف قرآنی را
حقوق، علوم سیاسی، روان شناسی، جامعه شناسی،تعلیم، تربیت و مدیریت.به دنبال توسعه برنامه های آموزشی مؤسسه،چند رشته تخصصی نیزایجاد شد. این رشته ها عبارت بودند از: اقتصاد،
ت - تاسیس بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(ع)
فرهنگی نمونه ایجاد شود تا بتواندبرارتقای بینش طلاب موثر باشد. استاد مصباح از سالها پیش به تخصصی کردن دروس حوزه می اندیشید.او به این نتیجه رسیده بود که باید یک مؤسسه
علوم مختلف اسلامی به رشد شناخت متخصصان و مردم کمک می کند و امکان راهزنی فکری دشمنان را از بین می برد. استاد معتقد بود تخصصی کردن علوم اسلامی یک ضرورت است، که حفظو بالندگی دین به آن بستگی دارد. تخصص در
جدیدی بانام «بنیادفرهنگی باقرالعلوم(ع ») به وجود آمد.بنابراین تصمیم گرفته شد دانش پژوهان مؤسسه در راه حق به تحصیلات تخصصی بپردازند و بدین ترتیب مؤسسه
دین شناسی، تاریخ، تفسیر، علوم سیاسی، علوم تربیتی و مدیریت. در این بنیاد فرهنگی رشته های ذیل تشکیل گردید:شعلوم قرآنی، فلسفه، اقتصاد، روان شناسی، جامعه شناسی،
فرهنگی باقرالعلوم، طرحهای ذیل است که برخی از آنها در دست تهیه وبرخی به انجام رسیده است. تعدادی از دانشجویان این بنیاد برای ادامه تحصیل به خارج ازکشور اعزام شدند. از جمله دستاوردهای بنیاد
1- تالیف دائره المعارف اسلامی.
2- معجم موضوعی قرآن مجید.
3- انتشار مجله معرفت.
- تاسیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
این مؤسسه به منظور گسترش امور آموزشی و پژوهشی به وجود آمد.
زیربنا در هشت طبقه ساخته شد. این مؤسسه گنجایش بیش از هزارو دویست نفردانشجو را دارد.ساختمان این مؤسسه به فرمان امام خمینی(ره)و از سوی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) در بیست هزار متر مربع
ج - سفرهای تبلیغی
می شود: آیه الله مصباح به منظور انجام رسالت دینی خویش، سفرهای تبلیغی بی شماری داشته اند، که به برخی از آنها اشاره
1- سفر به لندن:
سال پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی انجام گرفت. این سفر دو ماهه بود و برای آشنایی فارغ التحصیلان ایرانی بافلسفه اسلامی و مسائل مربوط به حکومت اسلامی، یک
2- سفر به اروپا:
سوئیس شدند و ملاقاتهاو سخنرانیهایی انجام دادند. این سفر، پس از پیروزی انقلاب در 1368 انجام شد. در طی این سفر، استاد عازم کشورهای آلمان، بلژیک، هلند، اتریش و
3- سفر به کانادا و آمریکا:
دانشگاهی،انجمنها و نیز سازمان ملل دیدار داشتند. این مسافرت به منظور دیدار با دانشجویان ایرانی مقیم کانادا وآمریکا انجام شد. استاد در این سفر از برخی مؤسسات
ایشان به چند کشور آفریقایی و آسیایی نیز سفرهایی داشته اند.
ح - تالیفات
برخی ازعناوین آنها اشاره می شود: آیه الله مصباح در موضوعات گوناگونی از جمله اعتقادی، اخلاقی،فرهنگی، فلسفی و سیاسی آثاری علمی نگاشته اند که به
می پردازد.شناسی، اخلاق یا انسان سازی برنامه های عبادی قرآن، احکام فردی قرآن و احکام اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاین کتاب به بیان معارف قرآن در زمینه های خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، راه شناسی، راهنما شناسی،قرآن 1- معارف قرآن:
نهادهای اجتماعی، دگرگونیهای اجتماعی و... نوشته شده است.این کتاب در دوازده بخش، شامل علوم اجتماعی، اصالت فرد یاجامعه، قانونمندی جامعه،تاثیر جامعه در فرد، 2- جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن:
این کتاب در بردارنده بحثهایی در زمینه نبوت، عصمت،طریقه شناخت انبیا و دین اسلام است. 3- اصول عقاید(2):
شایسته ذکر است این کتاب بیش ازهفت بار تجدید چاپ شده است.معجزه،پیامبراسلام، مصونیت قرآن از تحریف، امامت، حضرت مهدی، معاد،تصویررستاخیز در قرآن، شفاعت و...دین چیست؟ راه ساده خداشناسی، صفات خدا، جهان بینی مادی، جبرو اختیار، قضا و قدر، عدل الهی، عصمت انبیاء،این کتاب شامل شصت درس در زمینه های ذیل است: 4- آموزش عقاید:
این کتاب درباره شناخت شناسی و جهان بینی است. 5- ایدئولوژی تطبیقی:
ارزش اخلاقی،تقوا، مراتب تقوا و... می پردازد.این کتاب درباره موقعیت توحید درنظام عقیدتی اسلام است، و به بیان مفاهیمی مانند مفهوم ارزش،کرامت انسان، 6- توحید درنظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام:
شامل جهان بینی، ایده آلیسم و رئالیسم، علت و معلول، دیالکتیک و... 7- پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک:
در این کتاب اشکالهایی که برجهان بینی مارکسیسم وارد است،بررسی شده است. 8- نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم:
ارزش مادی و الهی انسان، زن، امتیاز فطری او و آیا اسلام به نوسازی نیاز دارد، از جمله مباحث این کتاب است. 9- انسان، اسلام:
راه یابی به سوی کمال، عبودیت و تکامل، ایمان و عمل و نماز وفلسفه آن، بحثهای این کتاب راتشکیل می دهد. 10- مباحثی پیرامون مسائل اعتقادی واخلاقی:
نظامها، اساس ارزش اخلاقی در اسلام،راه تحصیل ارزشهای اخلاقی، عوامل کلی سقوط اخلاقی و اخلاق در قرآن و...دراین کتاب ده موضوع کلی بررسی شده است. از جمله: مفاهیم عام اخلاق درقرآن، تفاوت نظام اخلاقی اسلام با دیگر 11- اخلاق در قرآن:
همان گونه که از عنوان کتاب پیداست، این اثر تفسیر آیات قرآن مربوط به آفرینش انسان است. 12- خلقت انسان از نظر قرآن:
تشکیل می دهد.کمال،شناخت کمال، آرای فلاسفه درباره کمال، قرب به خدا، حقیقت عبادت و موضوعات دیگر، مطالب این کتاب را 13- خودشناسی برای خودسازی:
نقش اخلاق در سعادت و شقاوت انسان و...اخلاق چیست و چگونه پیدا می شود؟ 14- اسلام و اخلاق:
اسلامی و...خواننده در این کتاب، مباحث ذیل را می خواند:ضرورت بحث حکومت اسلامی، علت تفاوت قوانین الهی در جوامع 15- حکومت اسلامی و ولایت فقیه:
بادین و...مفهوم اخلاق، علم اخلاق و فلسفه اخلاق،مفاهیم ارزشی، مکتبهای اخلاقی، آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟ رابطه اخلاقبه برخی از مطالب این کتاب اشاره می شود: 16- دروس فلسفه اخلاق:
17- آموزش فلسفه.
18- چکیده چند بحث فلسفی.
این کتاب درباره اثبات اصل ولایت با قرآن و احادیث است. 19- پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم:
پیامبر با خرید عطر از وی، کار او را تایید می کرد.تحصیل کند و حتی به طریق مشروع کسب و تجارت کند. در زمان رسول خدا(ص)«زینب عظاره » عطر می فروخت ودرستکار تفاوتی ندارد. زن در جامعه اسلامی می تواند مالک باشد، در اموال خود تصرف کند، ازخویشاوندان ارث ببرد،ملاک سعادت را فقط علم،عمل، تقوا و فضیلت دانسته است. بنابراین زن وظیفه شناس وپرهیزکار، با مرد متقی واست بایددانست اسلام، زن را عضو کامل ومستقل جامعه شناخته، از نظرکمالات مشترک انسان فرقی قائل نشده وامتیازات فطری زن، عامل اصلی تشکیل خانواده و... در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است.خلاصه بخشی از این کتاب 20- زن یا نیمی از پیکر اجتماع:
لبنائها الجدید،کلمه حول فلسفه الاخلاق، محاضرات فی الایدیولوجیه المقارنه،وتعلیقه علی نهایه الحکمه.برخی از کتابهای استاد به عربی ترجمه شده است. از جمله: معارف قرآن، دروس فی العقیده الاسلامیه، معرفه الذات
تفسیرالمیزان، تعلیقه (حاشیه) بر بحارالانوار(ج 57 60) وتعلیقه بر معانی الاخبار. از دیگر آثار علمی استاد می توان عنوانهای ذیل را نام برد:راهیان کوی دوست، ره توشه، پرسشها و پاسخها، ترجمه
پژوهشی امام خمینی(ره) است. آیه الله مصباح اکنون عضو مجلس خبرگان رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی، همچنین رئیس مؤسسه آموزشی
سخن پایانی
آنچه به عنوان شرح حال آیه الله مصباح آمد، کلیات و گزارشی بیش نبود.
کتابی نوید می دهد که در آینده نزدیکی به چاپ خواهد رسید و در آن به تفصیل شرح حال ایشان نوشته خواهد شد.بنابراین اگر ممکن نشد نویسنده در این مقاله مختصر، روایت بیشتری از زندگی این بزرگمرد بنگارد، خواننده را به
با تشکر از حاج آقا حقانی که منابعی را برای نگارش این مقاله در اختیارمان گذاشت.