برای مثال دانشمندان میدانند اجرام امروزی منظومهی شمسی بهویژه زمین، از دیسک گاز و غبار اطراف خورشید شکل گرفتهاند. با اینحال، برخی از این مواد مثل سیارکها و دنبالهدارها از مواد داخل دیسک تشکیل نشدهاند. در عوض شکلگیری این اجرام در فاصلهی نزدیک به خورشید قابل درکتر است. اگر مشتری و دیگر سیارههای غولپیکر از محل شکلگیری خود مهاجرت کرده باشند، احتمالا سیارکها و دنبالهدارها هم قادر به این کار بودهاند.
در منظومهی شمسی جوان، چهار سیاره غول گازی یعنی مشتری، زحل، اورانوس و نپتون در فاصلهی نزدیکی نسبت به یکدیگر قرار داشتند. بهمرورزمان، برهمکنشهای گرانشی با خردهسیارههای آنسوی نپتون باعث شد زحل، اورانوس و نپتون به سمت بیرون مهاجرت کنند، در حالی که مشتری به سمت داخل حرکت کرد و بهاینترتیب به ناپایداری اجرام بخش داخلی منظومهی شمسی منجر شد. به گفتهی کریسا اودلیدو، دانشمند سیارهای دانشگاه لستر:
فرضیهی ناپایداری مداری امروزه به خوبی در جامعهی سیارهای پذیرفته شده است، با اینحال زمان رخ دادن این ناپایداری هنوز موضوع بحث است.
دانشمندان نظریهی ناپایداری را «مدل نیس» مینامند. نام این مدل برگرفته از نام شهر میزبان رصدخانهی کوت دازور در فرانسه است که برای اولین بار این فرضیه در آنجا مطرح شد. در ابتدا دانشمندان تصور میکردند این ناپایداری بین 500 میلیون تا 800 میلیون سال پس از تولد خورشید رخ داد. در صورتی که این فرضیه حقیقت داشته باشد، همزمان با رویدادی موسوم به بمباران سنگین پسین است که طی آن سیارههای داخلی منظومهی شمسی هدف بمباران دنبالهدارهایی بودند که به لطف مهاجرت غولهای گازی از مدار خود منحرف شده بودند.
با اینحال شواهدی خلاف بمباران سنگین پسین وجود دارند و به باور دانشمندان ناپایداری حداکثر 100 میلیون سال پس از شکلگیری منظومه شمسی رخ داد؛ یعنی زمانی که مشتری میتوانست سیارکهای تروجانش را در نقاط لاگرانژی L4 و L5 خود تصاحب کند. کوین والش از مؤسسهی پژوهشی بولدر کلرادو میگوید:
به نظر میرسد این توافق وجود دارد که ناپایداری مشابه مدل نیس کمتر از 100 میلیون سال پس از شکلگیری منظومهی شمسی رخ داده است، اما نظریههای متفاوتی در حال ظهور هستند. بر اساس یک نظریه، ناپایداری ممکن است بهسرعت و تنها در فاصلهی چهار میلیون سال از شکلگیری منظومه شمسی رخ داده باشد. گروهی دیگر بر این باورند که دیرتر و حدود 60 میلیون سال بعد رخ داده است. آودلیدو به کمک والش و دیگر دانشمندان سیارهای به دنبال پاسخ این معما هستند.
پژوهشگرها بر نوعی شهابسنگ به نام EL کندریت انستاتیت تمرکز کردند که دارای فراوانی اندک آهن است و از نظر ترکیب و نسبت ایزوتوپی شباهت زیادی به مواد تشکیلدهندهی زمین دارد. آنها با بررسی این شهابسنگ میتوانند بگویند زمین و کندریتهای EL احتمالا از بخش یکسانی از دیسک شکلگیری ستارهای سرچشمه گرفتهاند.
با اینحال بدنهی میزبان کندریت EL دیگر نزدیک به زمین نیست. در واقع بر اساس رصدهای نجومی تلسکوپهای زمینی، این شهابسنگها به خانوادهی سیارکهای آتور تعلق دارند که در فاصلهی بسیار دوردست در کمربند سیارکی بین مریخ و مشتری قرار دارد. خانوادهی آتور و کندریتهای EL زمانی بخشی از یک سیارک بزرگ بودند که در برخورد نزدیک به سه میلیارد سال پیش قطعه قطعه شدند. این رویداد ربطی به ناپایداری بزرگ ندارد.
با این حال قطعا قرار گرفتن جد خانوادهی آتور در کمربند سیارکی، دلیل داشته است. به باور دانشمندان این عامل همان آشوبی است که به سرگردانی مشتری انجامید؛ بنابراین کندریتهای EL زمانسنجهای خوبی برای این رویداد به شمار میروند، زیرا سابقهی شفافی از اتفاقات را در خود دارند.