امروز پنجاهمین روزِ بهار است؛ روزی همزمان با آیینِ «پنجاه به درَ» قزوینیها؛ آیینی کهن که حتی برگزاری آن بهانهای برای تعطیلی مدارس شهر میشود!
به گزارش ایسنا، مناسبتها و آیینهای متعددی در تقویم ایرانِ باستان وجود دارد که برخی از آنها تنها مربوط به منطقه جغرافیایی خاصی است. با این وجود از تعدادی از آنها تنها یک نام باقی مانده است و یا به شکل محدود برگزار میشوند؛ البته داستانِ «پنجاه به درَ» برای قزوینیها متفاوت است تا جایی که آموزش و پرورش این استان، طی اطلاعیهای اعلام میکند که مدارس این شهر در نوبت عصر تعطیل است تا خانوادهها بتوانند در آیینِ «پنجاه به درَ» شرکت کنند. اقدامی قابل تامل آنهم در شرایطی که یا برخی از این آیین و رسوم کهن در حال فراموشی است و یا مناسبتهای وارداتی درحال جایگزینی با آنها هستند.
وابستگی جشنهای ایرانی با امور روزمره ایرانیانِ باستان غیرقابل انکار است. در واقع مردم اتفاقاتی را واسطه برگزاری جشنها و آیینهایی میکردند که زندگی روزمرهشان با آنها گره خورده بود؛ از جمله آنها میتوان به امور مرتبط با کشاورزی اشاره کرد؛ آیینهایی برای شکرگزاری نعمتهای پروردگار برای رُستنیهای زمین و یا درخواست و دعا برای موضوعات مرتبط با آن.
«پنجاهبهدَر» مراسم برای شکرگزاری بارشهای بهاری و یا بارانخواهی در سالهای کم بارِش در شهر قزوین است که از دیرباز تا همین امروز در پنجاهمین روز بهار، یعنی 19 اردیبهشت ماه در محل مصلی قدیمی شهر برگزار میشود. این مصلی میان باغات سنتی شهر قرار دارد.
هرچند که سال گذشته تبدیل محل برگزای این آیین به پارکینگ، اجرای مراسم را تا روزهای منتهی به آن در شرایطی بلاتکلیفی قرار داده بود اما به نظر میرسد در سال جاری با توجه به همکاری آموزش و پرورش با مردم برای شرکت حداکثری در این آیین، مشکلات برگزاری مراسم به حداقل رسیده باشد.
آیین «پنجاه به دَر» که در فهرست ملی میراث فرهنگی ناملموس ایران به ثبت رسیده است؛ به گفته برخی در گذشته به شکل جدیتر توسط زنان برگزار میشده است؛ هرچند درحال حاضر برگزاری آن جز در یک بخش تفاوتی میان زنان و مردان ندارد.
درگذشته مردم در پنجاهمین روز بهار با همسایهها و آشنایان از خانه بیرون میآمدند و به مصلی میرفتند. با توجه به اینکه آبانباری قدیمی در این قسمت وجود داشت، در صورتی که در آن سال باران کمی باریده بود و احتمال خشکسالی میرفت، آنها روی بامِ آبانبار به نیت بارانخواهی، دو رکعت نماز حاجت میخواندند و از خداوند تَرسالی طلب میکردند.
از سوی دیگر اگر بارش باران را تا آن زمان کافی میدانستند، نماز شکر بهجا میآوردند. زنان پس از خواندن نماز مجددا وضو میگرفتند و چند قطعه سنگ برمیداشتند و به نیت برآوردهشدن خواسته و حاجتی که داشتند، این سنگها را بر سردر و دیواره آجری آبانبار میچسباندند. به اعتقاد آنها اگر سنگها به سردر، یا دیواره آبانبار میچسبید، خواسته و حاجت آنها بهزودی برآورده میشد.
بعد از برگزاری این مراسم، آنها در «پنجاه به دَر» نان و ماست و یا آشرشته در میان حاظران در این مراسم تقسیم میکردند؛ البته پخش کردن نذریهای دیگری مانند نان و پنیر، آجیل مشکلگشا، شیرینیهای باقیمانده از سفره نوروز و میانوعده قزوینی «دُیماج» نیز به مرور رواج یافته است. دُیماج پیشغذایی محلی با مخلوطی از نان خردشده، پنیر، سبزی، گردو، کشمش و سیر است.
دُیماج
هرچند نیت و برخی کارهایی که مردم در «پنجاه به دَر» انجام میدهند با «سیزده بهدر» متفاوت است اما در نهایت این رسمِ ایرانی هم بهانهای برای دور هم جمع شدن افراد و گذراندن اوقاتی خوش کنار یکدیگر میشود.