رزق طیب‏

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ‌إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌اى مؤمنان از انواع میوهها ...

اى مؤمنان از انواع میوهها و خوردنیهاى پاکیزه که روزى شما نموده ایم بخورید و خدا را شکر کنید، اگر فقط او را میپرستید. جز این نیست که خدا [براى مصون ماندن شما از زیانهاى جسمى و روحى‏] مردار و خون و گوشت خوک و حیوانى را که هنگام ذبح نام غیرخدا بر آن برده شده بر شما حرام کرده است ولى کسى که براى نجات جانش از خطر به خوردن آنها ناچار شود در حالى که لذت خواه نباشد و از حد لازم تجاوز نکند، گناهى بر او نیست، زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
رزق طیب‏   

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ‌
إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌
اى مؤمنان از انواع میوهها و خوردنیهاى پاکیزه که روزى شما نموده ایم بخورید و خدا را شکر کنید، اگر فقط او را میپرستید.
جز این نیست که خدا [براى مصون ماندن شما از زیانهاى جسمى و روحى‌] مردار و خون و گوشت خوک و حیوانى را که هنگام ذبح نام غیرخدا بر آن برده شده بر شما حرام کرده است ولى کسى که براى نجات جانش از خطر به خوردن آنها ناچار شود در حالى که لذت خواه نباشد و از حد لازم تجاوز نکند، گناهى بر او نیست، زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

از این که آیه شریفه خطابش به اهل ایمان است، چنین برداشت میشود ک مؤمنان شایستهترین بندگان براى استفاده از نعمتهاى حضرت حقاند، زیرا اینان براساس ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت رزق را از طریق کسب مشروع به میآورند، و در هزینه کردن از افراط و تفریط و اسراف و تبذیر میپرهیزند، و مازاد بر نیاز خود را در گردونه انفاق و صدقه و زکات و خمس و کمک به دیگران استحقاق میگذارند.

مؤمنان با دورى از زهد بیمورد، که بدعتى از بدعتهاى برخى از جوکیان هندى و صوفیان ناآگاه از اسلام ناب است، خود و زن و فرزندانشان را از نعمتهاى حق و عطایاى حضرت ربّ محروم نمیکنند.

اهل ایمان بدون این که تحت تأثیر مکتبهاى انحرافى و جاهلى قرار بگیرند حلال خدا را حلال و حرام حق را حرام دانسته و میدانند که تسلیم بودن به خواستههاى پروردگار از لوازم حقیقى بندگى و عبودیت است‌ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ‌ اهل ایمان میدانند که باید بنابر احکام شرعیه و مصالح عرفیه از حلال پاکیزه و طیب استفاده کنند، و از حلالى که از عنوان طیب و پاکیزه بودن خارج است بپرهیزند و خلاصه به این معنا آگاهى دارند که لازم است در مورد خوراک و نوشیدنى و در دیگر موارد بهداشت را که سبب مهمى در حفظ سلامتى و صحت است رعایت نمایند.

 

اسلام و مسئله بهداشت‌

آئین مقدس اسلام براى طب و بهداشت ارزش و اهمیت خاص قائل شده و در هر دو بخش از طب و بهداشت دستورات و برنامههاى قابل توجهى ارائه نموده است.

در حدیث مشهور منسوب به رسول خدا صلى الله علیه وآله آمده:

«العلم علمان علم الابدان و علم الادیان»

دانش دو دانش است، دانش مربوط به بدن و دانش مربوط به دین و چگونه زیستن.

دراین روایت علم ابدان که طب و بهداشت است در متن روایت تقدم ذکرى دارد، و این اشاره است به تقدم رتبى آن، زیرا که تأمین معاش مقدم است بر تأمین معاد و جمله:

«من لامعاش له لامعادله»

که از معصوم رسیده آن را تأیید میکند.

روایت العلم علمان ... در کتاب تمدن الاسلام ص 176 به این عبارت آمده:

«علم الابدان ثم علم الادیان»

یعنى اول باید به تحصیل علم ابدان روى آورد سپس به علم ادیان، و واژه «ثم» در متن روایت دلالت بر تأخیر و تراخى دارد، و حفظ ابدان بر حفظ ادیان مقدم است، به همین سبب واجبات شرعیه و احکام الزامیه در صورت تزاحم با صحت بدن به حکم دیگر که منافاتى با سلامت بدن نداشته باشد تبدیل میشود، از باب مثال اگر روزه واجب ماه رمضان تزاحمى با حفظ الصحه و بهداشت بدن داشته باشد تبدیل به حکمى دیگر چون قضا در غیر رمضان یا کفاره میشود، و غسل و وضو به تیمم تبدیل میگردد و آیه شریفه‌

لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ* بر این معنى دلالت دارد.

در طب قدیم بهداشت را که یک مسئله مهم پزشکى است حفظ الصحه و تدبیر الاصحاء میگفتند، و در فرهنگ امروز جهان آن را پیش گیرى از درمان تعبیر میکنند، و این عبادت ضرب المثل پزشکى شده است: «پیش گیرى از بیمارى بهتر از بیمار شدن و درمان کردن است.»

باید به دستور اسلام بدن را در برابر حملات نابهنگام بیماریها چنان مجهز و قوى کرد که حتى الامکان آسیبى متوجه آن نگردد.

انسان باید بداند دشمنى خونخوارتر و بدتر از عوامل مضرّه براى بدن ندارد، و بر او لازم است خود را از هجوم این عوامل با رعایت بهداشت و دستورات مفید دینى حفظ نماید.

محافظت از دروازههاى بدن: «چشم، گوش، دهان، بینى عورتین» در برابر هجوم میکروبها و دیگر عوامل زیانبار جداً لازم و واجب است، و گرنه‌ بهداشت و سلامت بدن تأمین نخواهد شد. فرمان اسلام به مسواک پس از غذا خوردن، سه بار شستن بینى و دهان به هنگام وضو، روى آوردن به آب زلال و پاک و به ویژه آب کر، و چشمهها و رودها براى شستن بدن، لباس، و وضو و غسل همه و همه براى این است که مبادا انواع میکروبها از دروازهاى بدن وارد شوند و سنگرهاى سربازان مدافع کشور بدن را اشغال و در سلامتى بدن اختلال ایجاد کنند.

از فرمایشات حکیمانه حضرت رضا (ع) در رساله بهداشتیاش موسوم به رساله ذهبیه که براى مأمون نوشت و ارسال داشت این است:

«بدن شما به منزله زمین زراعتى شما است که باید مواظب آن باشید، و آن را به دست حوادث نسپارید، هر چه بیش تر آن را حفظ کنید و به لوازم سلامتش تیام نمائید از آن بهره بیشترى خواهید گرفت.»

ارزشى که فرهنگ امروز جهان براى نظافت و بهداشت قائل است، و براى گسترش و حفظ آن در میان جوامع ادارات عریض و طویل به وجود آورده و نسبت به رعایت آن سخت گیر است بیش از ارزشى که اسلام براى نظافت و بهداشت قائل است نیست، اسلام در این زمینه از همه فرهنگهاى امروز پیشرفته تر و قوانین بهداشتیاش از قوانین بهداشتى دنیاى فعلى بیش تر و اصولى تر و جامع تر است.

مقررات و قوانین اسلام براساس نوامیس طبیعى و اصول فطرى غیرقابل تغییر پایه گذارى و تشریع شده و از جمله آن قوانین قانون نظافت و بهداشت و وجوب حفظ الصحه است.

در اسلام به مسئله نظافت و بهداشت به اندازهاى ارزش داده شده که این مسئله که در نگاه شارع با ایمان و دین به میزان سنجش درآمده است.

در جائى آن را نصف ایمان خوانده:

«النظافة نصف الایمان»

و در روایتى دیگر آن را وسیله ایمان نامیده:

«النظافة تدع الى الایمان»

و جائى آن را پایه ایمان معرفى کرده‌

«بنى الاسلام «الدین» على النظافة» «1»

و در حدیثى آن را از لوازم لاینفک ایمان شمرده:

«النظافة من الایمان»

و در قرآن مجید اهل پاکى و طهارت و نظافت را محبوب خدا به حساب آورده است:

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ‌ «2»

قوانین عالى اسلام درباره نظافت و بهداشت و پاکیزگى بدن و استحمام و نظافت لباس و منزل و ظروف و بهداشت غذا و به طور کلى در محیط زندگى از گردونه شماره بیرون و استقصاء آن کتاب مستقل قطورى را میطلبد.

در این سطور محدود از باب نمونه به بخشى از قوانین بهداشتى که بیشتر مورد حاجت و ابتلاء است اشاره میشود تا در ضمن دانسته شود که حساب مسلمانى که بهداشت و نظافت را رعایت نمیکند از اسلام جداست و مسلمان آلوده و کثیف مبغوض خدا و رسول است، چنان که منفور جامعه و خانواده و مردم است.

براى لزوم نظافت و پاکیزکى بدن در اسلام کافى است به تشریع غسلهاى واجب و مستحب، و وجوب وضو براى نمازهاى یومیه، و استحباب وضو در همه وقت که از آن تعبیر به نور على نور «3» شده توجه شود، به ویژه آن که صحت غسل و وضو مشروط به وصول آب به سطح ظاهر بدن شده، تا انسان به رفع آلودگیها و کثافات و اوساخ و ادناس از بدن مجبور شود و در نهایت نظافت اجبارى تحقق یابد، تشویق اسلام در مسئله استحمام با آب سرد و گرم مسئلهاى مهم و قابل توجه است تا آنجا که استحمام یک روز در میان سنّت شمرده شده، در این زمینه کتاب وسائل و بحار و حلیة المتقین در باب طهارت روایتى را به این مضمون از حضرت موسى بن جعفر نقل میکنند:

«الحمام یوم ویوم لا» «4»

همه روزه حمام نکنید، بلکه یک روز در میان براى شستشوى بدن و تحقق نظافت و بهداشت به حمام بروید که زیاده از آن علاوه بر اسراف در مصرف آب مضر و زیان آور است.

معجزه بودن کلام امام هفتم (ع) را در مطلب بسیار مهم زیرکه در دانش امروز ثابت شده است ملاحظه کنید:

«یکى از فوائد خورشید آن است که اشعه آن در سطح بدن ما تولید ویتامین‌D میکند و این نوع از ویتامین براى توزیع و تنظیم کلسیم که یکى از عناصر لازمه بدن است به شدت لازم است.

اشخاصى که پیوسته در سایه و دور از آفتاب زندگى میکنند فاقد ویتامین مزبور هستند، و در نتیجه عدم تنظیم کلسیم، ضعیف و زرد و رنجور و بیمار مى‌ شوند، و شرط تحقق ویتامین در تابش آفتاب به سطح بدن آن است که در سطح بدن تا حدى چربى موجود باشد، اشخاصى که پیوسته در حمام کار میکنند، یا همه روزه حمام میروند و چربى سطحى در بدن آنان وجود ندارد فاقد ویتامین‌D میشوند و علیل المزاج هستند، این است فلسفه کلام حضرت موسى بن جعفر (ع) که حداکثر حمام را یک روز در میان قرار دهید تا کمى چربى در بدن باقى بماند و بدن از ویتامین‌D محروم نشود.»

تدبر و اندیشه در روایات وارده از اهل بیت عصمت و طهارت درباره پاکیزکى و بهداشت به ویژه ظروف ثابت میکند که شارع اسلام عنایت ویژهاى به پاکیزه بودن و نظافت ظروفى که براى خوردن و آشامیدن بکار گرفته میشود داشته، در کتاب آداب المتعلمین در روایتى آمده‌

«کنس الفناء و غسل الاناء و ترک الزنا مجلبة للغناء:» «5»

نظافت خانه و درب خانه و حفرههاى منزل از آلودگى ها، و شستن ظروف مورد استعمال، و اجتناب از عمل کثیف زنا هر سه موجب توانگرى و غناست.

یقیناً ضد این سه مورد یعنى آلوده بودن خانه به زبالهها و عوامل میکروب زا، و غذا خوردن در ظروف نشسته و کثیف، و عمل منافى عفت و انسانیت هر کدام موجب فقر و فلاکت آدمى است.

آلودگیها گاهى انسان را دچار بیماریهاى خطرناک و غیرقابل جبرانى میکند که باید براى رفع آنها همه ثروت و اندوخته را هزینه کرد در صورتى که ثروت هزینه میشود، و کابوس فقر نمودار میگردد ولى بیمارى رو به صحت نمیرود و چه بسا که آدمى را از پاى درآورد و او را به کام مرگ اندازد!

در روایت نقل شده در وسائل الشیعه از کلحة بن زید آمده که: رسول خدا دوست داشت از قدحهاى شامى آب بنوشد، و میفرمود رازش این است که این نوع قدح از پاکیزهترین و نظیفترین ظروف است.  وسائل از حضرت باقر (ع) روایت کرده که در مورد ظرف آب خورى فرمود:

«لاتشرب من موضع اذنه ومن موضع کسره فانه مقعد الشیطان:»

از محل دسته و محل شکستگى ظرف آب مخورید که محل شیطان است.

در زمان پیامبر و امامان که هنوز نامى از میکروب نبود، شارع مقدس و امام معصوم میکروب را که موجودى زیانبار است براى اعراب بیسواد به عنوان شیطان که به معناى موجود زیانبار است مطرح نموده اند.

در پارهاى از روایات در رابطه با بهداشت و نظافت علل دورى جستن از آلودگیها را با عبارت: اجتناب از تصرفات شیطان و زیانهاى او بیان نمودهاند که مراد از شیطان قطعاً همان میکروب یا موجود زیان آور است.

این عبارت معجزه آسا در موارد عدیده وارد شده که به برخى از آنها اشاره شده عبارتى که پیامبر و امامان میکروب را در آن زمان شیطان نامیدهاند.

1- زباله و خاکروبه را به در خانه نگاه ندارید، و از منزل بیرون ببرید زیرا شیطان در زباله منزل میگیرد.

2- در منازل و مساکن خود مگذارید تار عنکبوت بماند که جایگاه شیاطین است.

3- ظروف غذا را بدون درپوش نگذارید و گرنه شیطان در غذاى داخل ظرف آب دهان میاندازد!!

4- امیرمؤمنان (ع) از رسول خدا روایت میکند که آن حضرت فرمود ظرفى که از قصابى در آن گوشت به خانه میآورید در منزل مگذارید که آغل و محل آسایشگاه شیطان است.

5- دست اطفال را که با غذا تماس پیدا کرده، پیش از خواب بشوئید که شیطان آلودگى دست آنان را میلیسد!!

از این مقوله روایات که به یقین و بدون شک میتوانیم واژه شیطان را به واژه میکرب برگردانیم بسیار است، استدلال امام در پنج روایت فوق که در بحار و حلیة المتقین آمده مطابق علوم عصرى و اکتشافات پاستور فرانسوى در اوائل قرن بیستم است، و تعبیرى که امام در آن عصر از میکرب به شیطان نموده و حقیقت را به زبان مردم آن روز به مردم فهمانیده بهترین تعبیر است، و قال توجه آن که مضراب میکربها غالباً به واسطه مایع مسمومى است که از خود ترشح میکنند، و در روایت سوم این معنا به طور روشن در بیان امام آمده است که: ظرف غذا را بدون درپوش مگذارید و گرنه شیطان در آن وارد شده لانه میگذارد و در آن تف میکند، و عبارتى براى بیان حقیقت در آن عصر تاریک روشن تر از این تصور ندارد. «6» در رابطه با بهداشت و نظافت لباس، اثاث خانه، فرش، خانه، کوچه و خیابان، دهان و دندان، مراکز غذافروشى، ظروف غذا و آب در کتاب وسائل الشیعه و بحار الانوار، و فروع کافى، و من لایحضره الفقیه و حلیة المتقین به قدرى روایت همراه با نکات ظریف و اشارات لطیف وارد شده که اگر بخواهم گوشهاى آرى فقط گوشهاى از آنها را در این کتاب نقل کنم به چند جلد قطور میرسد، آنچه را نقل کردم گوشه اندکى از روایات معجزه آساى پیامبر و اهل بیت بود، تا با این نمونهها اثبات کنم که اسلام در همه برنامهها و دستوراتش برفراز اعصار و قرون و فوق علوم قرار دارد، و هر منصفى را پس از مطالعه در مقررات و قوانین اسلام وادار به اعجاب و تسلیم نموده از او مسلمانى عامل به مقررات اسلام میسازد، بسیار بسیار حیفم میآید که اصولى از اخلاق و بهداشت و نظافت در اسلام را که مبتلابه همه مردم است در این سطور نیاوردم.

این اصول و قوانین بسیار مهم اخلاقى و بهداشتى در کتاب باعظمت بحارالانوار در بخش السماء والعالم آمده است، امید است خوانندگان عزیز به دقت آن را مطالعه کرده و از این طریق پى به عظمت مقام عظماى نبوت و دانش بیکران پیامبر ببرند.

1- پروردگار بزرگ هیچ مرضى را بیدرمان نیافریده، جز بیمارى سام که درمان ندارد.

2- آنان که اثرى از آبله بر بدن دارند عمرى طولانى خواهند گذرانید، این گروه را به طول عمر بشارت دهید.

3- اساس و پایه هر بیمارى دردسر است.

4- تا در خود اشتهاى به غذا احساس نکنید، دست به طعام نبرید، و هم چنان که در خود اشتها احساس میکنید دست از طعام بردارید.

5- معده انسان کانون همه دردها است.

6- اساس هر مداوا گرم نگه داشتن موضع درد و بیمارى است.

7- وجود خود را به هرچه «ازعبادت و کار خیر و غذاى لازم است» عادت دادهاید به همان وابگذارید.

8- خداوند بزرگ آن سفره را دوست دارد که در اطراف آن خورنده بیشترى باشد.

9- در خوراک گرم برکت اندک، و در خوراکهاى سرد برکت فراوان یافت میشود.

10- به هنگام غذا خوردن پاى خود را از کفش درآورید، زیرا پایتان آسوده خواهد ماند، و این سنت، سنت زیبائى است.

11- با زیردستان غذا خوردن نوعى فروتنى است، بهشت به آنان که با زیردستان غذا میخورند مشتاق است.

12- غذا خوردن در ملأعام نوعى پستى است.

13- مؤمن پیوسته به اشتهاى اهل خانه خود غذا میخورد، امّا منافق اهل خانهاش را محکوم اشتهاى خود میدارد به این معنى که تا خود غذا نخورد اجازه نمیدهد براى دیگران سفره پهن شود.

14- هنگامى که سفره چیده شده هر کس در هر جا نشسته از آنچه در کنار دستش قرار دارد تناول کند، و دست به آن سوى پیش نبرد.

15- تا همگان سیر نشدهاند دست از غذا مکشید زیرا این عمل براى هم سفرههاى شما مایه شرمسارى خواهد شد.

16- برکت در وسط طعام قرار دارد، بنابراین به وسط دست دراز مکنید.

17- کسى که از دو چوپ استفاده میکند «مسواک و خلال» از زحمت دو سگ «یعنى کلبتین که مراد از آن انبر دندان کشیدن است» محفوظ خواهد ماند.

18- پس از غذا بدون فاصله دندانهاى خود خلال کنید، و دهانتان را به وسیله مضمضه با آب بشوئید تا دندانهاى انیاب و ثنایاى شما آرام گیرند.

19- از خلال استفاده کنید زیرا خلال کردن نوعى نظافت است، و نظافت از ایمان است، و ایمان به صاحب خود مؤمن در بهشت قرار خواهد داشت.

20- طعام مردم کریم دارو، و طعام مردم لئیم و فرومایه درد است.

21- باهم غذا بخورید زیرا خداوند برکت را در اجتماع نهاده است.

22- از خوردن غذاهاى متنوع و گوناگون بر یک سفره بپرهیزید زیرا این نوع خوراک نامبارک است.

23- کسى که گرسنه باشد و گرسنگى خود را پنهان کند، «یعنى عزت نفس نشان دهد» و از عض حاجت بپرهیزد خداوند یک سال روزى حلال در حق از مقرر مینماید.

24- آن کس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمان خود را محترم بشمارد.

25- کسى که کمتر میخورد حسابش در قیامت سبکتر خواهد بود.

26- در حال ایستادن از نوشیدن بپرهیزید.

27- احتکار «این عمل زشت و حرام که مردم را از نظر تغذیه در مضیقه قرار میدهد» در ده متاع تحقق پیدا میکند:

گندم، جو، کشمش، ذرت، پیه، عسل، پنیر، گردو، روغن، خرما.

28- انسان هنگامى که جز تجارت خواربار تجارت دیگرى نداشته باشد به طغیان و معصیت خواهد افتاد.

29- کسى که نوعى از غذا را به امیدگران شدن و گران تر فروختن چهل روز نگاه دارد، از خدا بیزار شده، و خدا هم از او بیزارى خواهد جست.

30- کسانى که طعام مردم را احتکار کنند، سرانجام به بیمارى جذام «یعنى نفرت مردم از او» و افلاس دچار خواهند شد.

31- سحرخیز باشید تا برکت آسمانها را دریابید.

32- بهترین طعامتان نان و بهترین میوه شما انگور است.

33- نان را با کارد و چاقو نبرید، و آن چنان که خدا محترمش داشته احترامش کنید.

34- آنان که پیش از غذا اندکى نمک میچشند از سیصد و سى بلا در امان خواهند بود.

35- غذاى خود را با نمک آغاز کنید.

36- بهترین نوشیدنیها در دنیا و آخرت آب است.

37- هنگامى که تشنه شدید آن چنان آب بیاشامید که گوئى آب را میمکید، و هرگز آن را دفعة سرمکشید.

38- آنان که به زیاد خوردن و زیاد نوشیدن عادت کردهاند مردمى سنگین دل اند.

39- شیطان همراهان خود را ندا میدهد، و آنان را به خوردن گوشت و مسکرات دعوت میکند و میگوید: من گوشت و مسکر را کانون فسادها و شرور یافتهام.

40- بهترین خورشها در دنیا و آخرت گوشت و انگور است ولى من نه این دو خوراک را میخورم و نه حرامش میدارم.

41- تا میتوانید از گوشت گوسپند استفاده کنید.

42- گوشت مایه روئیدن گوشت است.

43- کسى که چهل روز لب به گوشت نزند خویش ناخوش خواهد شد.

44- کسى که به هنگام اضطرار و ضرورت و نیاز به حفظ جان از مردار و گوشت خوک و خون بپرهیزد و بر اثر پرهیز از دنیا برود جایش در دوزخ خواهد بود.

45- کسى که از میوهها بخورد زیانى نخواهد دید.

46- روغنى که از عطر بنفشه معطّر است بکار گیرید، زیرا این روغن در زمستان گرم و در تابستان سرد است.

47- به زنان حامله شیر بنوشانید، زیرا شیر در مشاعر کودک تأثیر نیکو خواهد داشت.

48- هنگامى که شیر نوشیدید دهانتان را با آب بشوئید زیرا بقایاى چربى آن در دهانتان خواهد ماند.

49- پینر را همراه با گردو بخورید.

50- شیر مایعى مفید است که استخوانها را قوى و مغز را کامل و ذهن را روشن خواهد ساخت، و عارضه فراموشى را از ضمیر انسان بیرون خواهد برد.

51- این چند خصلت مایه فراموشى است: پنیر خوردن، به نیم خودههاى موش دهان زدن، خوردن سیب ترش، میان دو زن راه رفتن، جسد به دار کشیده را تماشا کردن، سنگ قبرها را خواندن.

52- تنها چیزى که هم خوردنى و هم نوشیدنى است شیر است، که هم گرسنه را سیر میکند و هم تشنه را سیراب میسازد.

53- این سه عمل قلب را شادمان و جسم را فربه خواهد ساخت: استشمام بوى خوش- پوشیدن لباس نرم، نوشیدن عسل.

54- بهترین نوشیدنیها عسل است که به قلب نشاط میدهد، و سینه را گرم میسازد.

55- عسل مایهاى است که به قوّه حافظه کمک میکند.

56- نخستین خوراک زنان زائو پس را وضع حمل خوب است خرماى تر یا خشک باشد، چنان که خداى متعال مریم عذرا را پس از وضع حمل خرما خورانیده است.

57- وقتى خرما به بازار میآید به من تهنیت گوئید، و هنگامى که فصل خرما به سر میرسد مرا تسلیت دهید.

58- خداوند درختهاى خرما و انار را از طینت آدم آفریده است.

59- نخله خرما عمه شماست، احترامش کنید.

60- خرما را ناشتا صرف کنید تا کرمهاى درون شما را نابود کند.

61- به هنگام سحر از خرما استفاده کنید.

62- افطارتان را با خرما آغاز کنید، و اگر به خرما دسترسى ندارید اندکى آب بنوشید.

63- هرگز از نوشیدن عسل امتناع نورزید.

64- در میوههاى نوبر فوائدى است، که آن فوائد را در پایان فصل نمیتوانید بیابید، میوههاى نوبر به بدن صحت میبخشد و اندوه را از قلب میبرد.

65- انجیر دواى بیمارى قولنج است.

66- خوردن به نورچشم را میافزاید.

67- بهار امت من در فصل خربزه و انگور فرا میرسد.

68- خربزه میوه بهشتى است، از خوردن آن غفلت نورزید.

69- اگر خربزه را با گاز زدن بخورید بهتر است، تا آن که با کارد و چاقو قطعه قطعهاش کنید.

70- ابن عباس این روایت را از رسول اکرم نقل کرده که: خربزه مثانه را شستشو میدهد، و معده را سبک میکند، و به پوست بدن شادابى میبخشد.

71- آب انار اندرون آدمى زاده را پاک میکند.

72- ترنج به قلب و مغز نیرو میبخشد.

73- انجیر براى کسانى که به بیمارى بواسیر و نقرس دچارند سودمند است.

74- کدو را غنیمت بشمارید، زیرا خداى بزرگ این سبزى را براى برادرم یونس مفید دانسته، که به خاطر او رویاینده است.

75- کشمش بهترین خورش هاست.

76- کرفس سبزى پیامبران است.

77- سرکه چه خوب خورشى براى غذاهاست.

78- من در میان میوهها انگور و خربزه را دوست دارم.

79- کشمش صفرا را از جوشش فرو مینشاند، و بلغم را میزداید، و اعصاب را قوى میسازد، و قلب را به اعتدال میکشاند.

80- از کدو استفاده کنید زیرا این سبزى به مغز شما نیرو میدهد.

81- عنّاب براى شفا از بیماریهاى تب آمیز و خفقان و قلب سودمند است.

82- وقتى نوح از کدورت خاطر نالید به او وحى شد: خیار بخورد.

83- به زنان حامله خربزه بخورانید زیرا این میوه در زیبائى کودکشان اثرى به سزا خواهد داشت.

84- روزى یک بار گل نرگس ببوئید، اگر نشد هفتهاى یک بار، و اگر مقدور نیست ماهى یک بار، و یا سالى یک بار، و حتى در عمرتان یک بار این شکوفه معطر را استشمام کنید زیرا عطر این گل شما را از جذام و جنون و برص حفظ خواهد کرد.

85- حنا خضاب اسلام است، دردسر را برطرف میسازد، و به روشنائى چشم نیرو میدهد و بر قدرت غریزه جنسى میافزاید.

86- از استشمام مرزن گوش غفلت نکنید.

87- آنکس که میخواهد بوى مرا بجوید گل سرخ را استشمام کند.

88- هیچ درخت را مثل درخت حنا دوست ندارم.

89- سفرههاى خود را با سبزى بیارائید، زیرا سبزى شیاطین را «میکربها» را از سفرههاى شما میرانند.

90- پنیر بخورید زیرا پنیر خوابآور است.

91- از سیر تا میتوانید استفاده کنید زیرا این سبزى دواى هفتاد درد است، ولى کسى که سیر و پیاز خورده به مسجد نیاید و با مردم نزدیک نشود.

92- به شهر غریبى که رسیدید از سبزى آن شهر بخورید.

93- از کرفس بسیار بخورید زیرا اگر غذائى در تقویت عقل مؤثر باشد کرفس است.

94- اگر در دوائى شفا نهفته باشد آن دوا سناست.

95- هلیله سیاه از درخت بهشتى گرفته شده و شفاى بیماران است.

96- در نهم یا بیست و یکم ماه حجامت کنید.

97- در شب معراج مرا و امت مرا به حجامت سفارش کرده اند.

98- از خوردن خاک به طور مطلق بپرهیزید، خاکخوارى براى امتم حرام است.

99- هیچ دردى بدتر از دردچشم نیست و هیچ غصهاى با غصّه قرض برابر نمیشود.

100- از زکام نترسید زیرا این عارضه شما را از جنون حفظ میکند.

101- بر هر برگ از برگهاى کاسنى قطرهاى از آب بهشتى میلغزد.

102- شونیز دواى هر درد است، مگر بیمارى سام که دوائى ندارد.

براى بدست آوردن حقایق بیشتر در امر نظافت و بهداشت به طب الصادق و طب الرضا و کتاب باارزش بیست و چند جلدى اولین دانشگاه و آخرین پیامبر مراجعه کنید، تا روشن شود که پیامبر و اهل بیت اولًا از چه دانش گستردهاى در همه زمینهها برخوردار بودند، و ثانیاً چه ارزشى به بهداشت غذا و تغذیه پاک و حلال و خلاصه رزق طیب میدادند.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- محجة البیضا (، ج 1، ص 283.

(2)- بقره 222.

(3)- محجة البیضاء، ج 1، ص 302.

(4)- من لایحضره الفقیه، ص 26 و محجة البیضاء، ج 1، ص 319.

(5)- بحار، ج 73، ص 175 با تعابیر مختلفه در چند روایت.

(6)- فلسفه احکام، ج 1، ص 210 ببعد.

 

 مطالب فوق برگرفته شده از:

کتاب: تفسیر حکیم جلد پنجم

نوشته: استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان