نشریه اکونومیست در تازهترین گزارش خود از کاهش سرعت جریان سرمایه تحت تاثیر اختلافات ژئوپلیتیک خبر داد. سخنان مسوولان سیاسی کشورهای غربی اختلال در جریان سرمایه را تایید میکند. در این شرایط صحبت از محدودکردن اثر این اختلال غیرواقعبینانه به نظر میرسد. اولویت دادن به امنیت ملی بر سرمایهگذاری بدون مانع، حرکت سرمایه را میان مرزها تغییر میدهد. جریان سرمایه جهانی، بهویژه سرمایه گذاری مستقیم خارجی کاهش یافته است و اکنون بر اساس خطوط ژئوپلیتیک حرکت میکند. این وضعیت میتواند به کشورهای غیرمتعهد مانند هند و اندونزی سود برساند؛ اما بازندگان این وضعیت کشورهای فقیری هستند که این محدودیت جدید رشد آنها را متاثر میسازد.
زمانی که به سخنان مقامات آمریکایی هنگام توصیف موانع تجاری و سرمایهگذاری ایجادشده علیه چین گوش میسپارید، ممکن است خیال کنید که آنها با تمام توان در تلاش هستند تا آثار منفی اقتصادی آن را کنترل کنند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اخیرا به یک اتاق فکر در نیویورک با نام «شورای روابط خارجی» گفت: «این گامها در راستای حمایت گرایی نیست و نمیخواهد کسی را عقب نگه دارد.»
مقامات هنگام تشریح محدودیتهای تجارت با چین از «حیاط کوچک و حصار بلند» صحبت میکنند؛ یعنی اقداماتی که هدفشان حفاظت از امنیت ملی است. هنگامی که جینا ریموندو، وزیر بازرگانی درباره «غیر قابل سرمایهگذاری» شدن برخی شرکتهای چینی برای همتایان آمریکایی هشدار میدهد، همزمان با لحن غمانگیزی از چین میخواهد که اجازه دهد چنین مشارکتهایی دوباره شکوفا شوند. به نظر میرسد گویندگان این جملات خود میدانند که چنین چیزی نشدنی است.
سرمایه گوش به فرمان ژئوپلیتیک
صحبت از محدود ساختن اختلال در جریان سرمایه در حد آرزو باقی میماند. اولویت دادن به امنیت ملی در مقابل جریان آزاد سرمایه، حرکت سرمایه میان مرزها را تغییر میدهد. جریان جهانی سرمایه، بهویژه سرمایهگذاری مستقیم خارجی کاهش یافته و اکنون تابع مرزبندیهای ژئوپلیتیک است. این برای کشورهای غیرمتعهد که میتوانند با هر دو طرف همکاری کنند، مزایایی دارد و اگر نوسانات جریان سرمایه را محدود کند، ممکن است برای ثبات مالی بازارهای نوظهور مفید باشد. البته ازآنجاکه شکاف میان بلوکهای ژئوپلیتیک تشدید میشود، احتمالا جهان فقیرتر از زمانی خواهد شد که درصورت نبود این گسل ژئوپلیتیک بود.
جنگ تجاری ترامپ؛ نقطه عطف
اگرچه جریان سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی پس از بحران سال2008 هیچگاه به وضعیت قبلی بازنگشت، اما کاهش سرمایهگذاری مستقیم خارجی پس از شروع جنگ تجاری آمریکا با چین در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ آشکارتر شد. اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول در مطالعهای که سال گذشته منتشر شد، نشان دادند که سرمایهگذاری مستقیم خارجی در دهه 2000 بهطور میانگین 3.3درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی بوده که بین سالهای 2018 و 2022 این عدد به 1.3درصد کاهش یافته است. از سوی دیگر پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال2022، جریان وامهای بانکی فرامرزی و جریان بدهی به کشورهایی که از روسیه در رایگیری سازمان ملل حمایت کردهاند، به ترتیب 20درصد و 60درصد کاهش یافته است.
غرب؛ برنده نسبی ماجرا
تحقیقات صندوق بینالمللی پول حاکی از آن است که سرمایهگذاری خارجی مستقیم در چین پس از تنشهای تجاری سال 2018 افت سریعی را تجربه کرده است. بر این اساس از سال 2018 تا سال2022، سرمایهگذاری خارجی مستقیم در بخشهایی که سیاستگذاران آن را «استراتژیک» مینامند، در چین افت 50درصدی را تجربه کرده است. جریان سرمایهگذاری خارجی مستقیم در اروپا و سایر نقاط آسیا نیز کاهش به مراتب کمتری را تجربه کردند؛ اما جریان سرمایه به آمریکا تقریبا پایدار و بدون تغییر باقی ماند. اگر در صنعت تراشه متمرکز شویم اوضاع جالبتر نیز میشود.
بر این اساس، بهرغم افزایش شدید سرمایهگذاری مستقیم خارجی در شرکتهای تولید تراشه در بقیه آسیا و آمریکا، سرمایهگذاری مستقیم خارجی برای بخش تراشه چین به یکچهارم کاهش یافته است. مقایسه سرمایهگذاریها در بازه 2015 تا 2020 با بازه 2020 تا 2022 نشان میدهد که آمریکا و کشورهای اروپایی، بهویژه اقتصادهای نوظهور آن، برنده نسبی نوسانات سرمایهگذاری مستقیم خارجی بودند و این جریان به چین و بقیه آسیا بسیار بیشتر از میانگین کاهش یافت. فهرست برندگان نسبی -آمریکای ثروتمند و نزدیکترین متحدانش- نشان میدهد که همسویی ژئوپلیتیک نقش مهمی در منحرف کردن جریان سرمایه ایفا کرده و به عبارتی مهمتر از همیشه شده است.
بازندگان واقعی
بر اساس نظریه اقتصادی، جریان سرمایه آزاد باید فرصتهای بیشتری را برای کسبوکارها و سرمایهگذاران فراهم کند و به همه شانس بیشتری برای ثروتمند شدن بدهد. سرمایهگذاری بلندمدت از سوی شرکتهای بزرگ، نوآوری، تخصص مدیریت و شبکههای تجاری را نیز فراهم میکند. این مساله بهطور ویژه برای کشورهای فقیر اهمیت دارد. سرمایه خارجی در جایی که ممکن است پسانداز داخلی کافی وجود نداشته باشد رشد به ارمغان میآورد؛ اگر جریان سرمایه در سطح جهان آزاد باشد، انتظار میرود هزینه تامین سرمایه کاهش پیدا کند. بازندههای واقعی تنشهای ژئوپلیتیک اخیر، اقتصادهای کمدرآمدی هستند که باید با بدترین چالشهای دنیای قدیم و جدید مقابله کنند. این کشورها بهدلیل نداشتن پسانداز داخلی کافی، بازار سرمایه و ذخایر ارزی کشورهای با درآمد متوسط، بهطور همزمان برای سرمایهگذاری به جریانهای سرمایه خارجی متکی هستند و از طرفی در مقابل خروج سریع آن از مصونیت برخوردار نیستند. این کشورهای ضعیف بهدلیل نداشتن وزن اقتصادی، در برابر اجبار به مرزبندی ژئوپلیتیک آسیبپذیرتر هستند و دسترسی آنها به منابع مالی را محدودتر میکند. این معضل برای چنین کشورهایی آشنا است و هیچجا بیشتر از «نظامپرداختها» در کانون تغییرات آتی نظام مالی جهانی قرار ندارد.