فاطمه علیاصغر : این زن تصورات سلبی و ذهنهای پوسیده را درهم کوبید و سال 1398 جزو تاثیرگذارترین دانشمندان زن دنیا به انتخاب نهاد «زنان سازمان ملل» شد. او زنی است که دنیا را تغییر داد. اگر چه این تغییر در دنیای علم تعریف شده است، اما تاثیر اجتماعی او زلزلهای بزرگ به پا کرد. او نگرش عمومی به علمآموزی زنان را در جهان متحول کرد.
شکست فضاهای همگن اجتماعی
سالهاست که بسیاری از زنان در سراسر جهان تحتتاثیر تعصبات جنسیتی و فضای جوامع، از آموزش و یادگیری رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات محروم شدند یا اگر وارد این رشتهها شدند، جدی گرفته نشدند و راههای پیشرفتشان زیر فشار انواع تحقیرها و نادیدهگرفتنها محدود شده است. تفکر جنسیتزده همواره باعث دسترسی نابرابر به آموزش، فناوری و موقعیتهای مدیریتی برای زنان شده است. موانعی که زنان بسیاری را از چالش برای تحول جهان ناامید کرده و بازداشته است. حالا در سالروز تولد مریم میرزاخانی میتوان به بررسی تحول اجتماعی که او ایجاد کرد، پرداخت. میرزاخانی جزو 10 استعداد درخشان جهان است. اتحادیه جهانی ریاضی در مطلبی با نام «کار مریم میرزاخانی» این نتایج را چنین توصیف کرده است: «یافتن این حقیقت، شگفتانگیز است که تصلب در فضاهای همگن، چگونه انعکاسی در فضاهای ناهمگنی همچون جهان فضای پیمانهای دارد» به نظر میرسد این همان چیزی است که مریم در جهان ما ایجاد کرد و تصلب در فضاهای همگن اجتماعی را بههم زد.
از بیبی مریم تا مریم میرزاخانی
«اگر ما در دورههای مختلف به شکل تاریخی نگاه کنیم، حضور اجتماعی نخستین زنان همواره در هر رشتهای بهشدت تاثیرگذار است. یک زمانی حضورشان در خیابانها مثلا در مشروطه خیلی پیشرو بوده است. همچنین حضور زنان در رسانهها. به نظر من چیزی که مطرح شده بر هم خوردن تفکر غالب است که زنان را جنس دوم میشناسد.» این نظر سمیه توحیدلو، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی است. او بر این باور است که «هر جا که زنان توانستند مرزهای محدودکننده را بشکنند، باعث تحول جامعه شدند؛ همچون بیبیمریم استرآبادی یا صدیقه دولتآبادی. جالب اینجاست که بسیاری زنان حتی در شرایط عادی زندگی مرزها را تکان دادند. زنان شاخص اما میتوانند این فضای غالب را بههم بزنند و قدرتی باورنکردنی به زنان دیگر بدهند. یکی از این زنان میرزاخانی است که سدشکن است. شاید پیش از او هم بارها در مورد لزوم تغییر اقداماتی انجام شده باشد، اما مریم میرزاخانی نقطه عطف همه حرکتهایی است که پیش از او انجام شده است.
این زنان اتفاقی را رقم میزنند که نمایانتر از زنان دیگر است.» با این حال بحثهای بسیاری مطرح میشود درباره اینکه مریم میرزاخانی نخبه بوده است و نخبهها استثنا هستند. آیا این دیدگاه میتواند از تاثیر اجتماعی این ریاضیدان کم کند؟ توحیدلو اما این موارد استثنا را در مورد مردان هم صادق میداند: «چرا که بسیاری از مردان مخترع هم نابغه بودند، اما این دلیل نمیشود که تاثیر اجتماعی مختص به خودشان را نداشته باشند. هر فردی روایت خودش را دارد و مریم میرزاخانی اثر خود را گذاشته است و باعث جابهجا کردن مرزهای محدودکننده زنان شده است.» در حال حاضر بسیاری از زنان در حوزه علم درحال کار کردن هستند به نظر توحیدلو «هرچند ما دستخوش ناامیدیهایی هستیم، اما باید حرکت رو به رشدی باشیم و افرادی همچون میرزاخانی در این زمینه میتوانند تاثیرگذار باشند.»
این جامعهشناس اما تاکید میکند که نباید زنان بسیاری را که مشغول کار کردن در این حوزهها هستند، فراموش کرد. در جامعهشناسی، هویت افرادی همچون مریم میرزاخانی جلو برنده هستند، اما معیاری برای ارزیابی امکانهای زنان دیگر جامعه نیستند. این واقعیت وجود دارد که در جامعه ما زنان دیگری وجود دارند با روایتهای مختلف که باید صدایشان شنیده شود؛ حتی زنان تحت خشونت. زنانی که دارای محدودیتهای بسیاری هستند. زنانی که امکان آموزش ندارند. شاید اگر صدایشان شنیده شود و آنها پا به جامعه بگذارند و از آموزش بهرهمند شوند، بتوانند خصایل و ویژگیهای منحصربهفرد خود را بروز دهند.
زنان؛ ستارههای درخشان علم
حالا نزدیک به هفت سال است از مرگ مریم میرزاخانی میگذرد. مرگ دردناکی در اوج که زندگی او را بیش از پیش در جامعه تاثیرگذار کرد. سعید معیدفر، جامعهشناس اما اعتقاد دارد: «جایگاه زنان در ایران در چند دهه اخیر ویژه شده است. زنان حتی در برخی زمینهها بیش از مردان کنشگر شدهاند. شما کافی است که آمار شرکتکنندگان کنکور را ببینید. جایگاه زنان در دانشگاه اهمیت ویژهای پیدا کرده است. زنان ایرانی امروزه در بحث فضا و ریاضیات موقعیت ممتازی در دنیا پیدا کردهاند. هر کدام از آنها ستارههای درخشانی در حوزه علم هستند. اگر چه مریم میرزاخانی به دلیل دستاوردهایش جایگاه ویژهای دارد، اما همین جایگاه او انگیزه ویژهای به زنان دیگر میدهد.»
معیدفر بر این باور است که زنان آینده، ایران را به لحاظ اجتماعی و سیاسی و علمی تحتتاثیر قرار میدهند. این جامعهشناس که با پدر مریم میرزاخانی آشنایی دارد؛ به گوشهای از زندگی این زن ریاضیدان نقب میزند که «همواره در زندگیاش میخواسته به دور از افکار عمومی باشد، اما زندگیاش چنان درخششی داشت که در جامعه جریانساز شد.» او از تصمیماتی یاد میکند که «بارها برای جنسیتی کردن رشتههای دانشگاهی گرفته شده است، اما هیچکدام از این تصمیمات به نتیجه نرسیده است. حتی در رشتههای مهندسی که نماد مردانه است ما شاهد این بودیم که زنان حضور ویژهای پیدا کردند و موانع را کنار زدند.»
به نظر میرسدتاریخ قرار است به جلو برود، شاید آنطور که هگل میگوید، چرا که هنوز هم صدای مریم میرزاخانی باقی مانده است که به دخترش آناهیتا میگوید: «دکترها از من ناامید شدند. من 14 ژوئیه میمیرم. راستی من دختری دارم به نام آنا. سلام آنا. انتظار نداشته باش که دنیا به حالت اهمیت بده... هیچوقت اهمیت نمیده که تو خوشحالی یا غمگین. اهمیت نمیده که خستهای یا پرانرژی. هیچوقت نمیپرسه که موفقی یا شکست خوردی؟ پس بلند شو و حرکت کن. زندگی کوتاهه و فرصتها محدوده اگر دیر برسی قطار رفته و جا میمونی!»