امروز می خواهیم آدرس و ویژگی های دو گنج را به شما معرفی کنیم ... تعجب نکنید ... شاید عده ای از دوستانم که این مطلب را می خوانند پیش خودشان بگویند: اگر آدرس گنج را بلدی چرا خودت سراغ آن نمی روی و اوضاع مالیت این گونه است...
امروز می خواهیم آدرس و ویژگی های دو گنج را به شما معرفی کنیم ... تعجب نکنید ... شاید عده ای از دوستانم که این مطلب را می خوانند پیش خودشان بگویند: اگر آدرس گنج را بلدی چرا خودت سراغ آن نمی روی و اوضاع مالیت این گونه است...
در بیانی از معصوم علیه السلام دو گنجی بیان شده که با داشتن این دو می توان به مراحل خوبی از زندگی رسید چنانچه فرموده اند که بالاتر و والاتر از این دو چیزی نمی باشد....
قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری (علیه السلام): «خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَىْءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.» [تحف العقول: ص 489]- «دو خصلت و حالتى که والاتر از آن دو چیز نمى باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان.»
در ادامه به بررسی هر یک از این دو گنج، چگونگی و رمز و راز آنها می پردازیم.
ایمان و اعتقاد به خدا
ایمان به خدا، یعنی اینکه چشم من ببیند آنچه که خدا می خواهد آن را ببیند، گوش من بشنود آنچه را که خدا می خواهد بشنود، زبان من بگوید آنچه خدا می خواهد آن را بگوید، قلبم برای خدا بتپد. تمام بدن و حواسم به خدا باشد، آنگاه می توانم به ایمانی بودن خود، اعتماد کنم
ایمان، تصدیق و گواهی تمامی اعتقاد و باورهای قلبی و زبانی می باشد. اقرار تمام اعضای بدن و ضمیر ناخودآگاه روان، به آن باور و ادعایی که شخص دارد. آزادی و رهایی کامل انسان از نفس در گرو ایمان است، در گرو ایمانی کردن آنچه که بر زبان می آورد و آنچه که به آن اعتقاد و باور دارد، آن باوری که به پیروی و اطاعت تمامی اعضای بدن و قلب و چشم و گوش منجر شود، به وادی ایمانی شدن می رسد. باوری که در ذهن حفظ شده باشد، غیر از ایمانی شدن آن است. ما می توانیم خدا را در واژه ها بشناسیم، اما اگر به تمام اعضای بدن ما نفوذ نکند، آن را به زودی از دست می دهیم، باد آورده را باد می برد!
نمی شود که ما در زبان ادعای رانندگی کنیم اما در عمل نتوانیم رانندگی کنیم. قوانین رانندگی را در تئوری فرا می گیریم و آنها را تمرین کرده و در چشم و گوش و دست و پا، ایمانی می کنیم. یعنی تبدیل به امری بدیهی و اتوماتیزه در ضمیر ناخودآگاه روان می کنیم.
امری را در ضمیر ناخودآگاه روانی خود قرار دادن و پیروی بدن از آن ناخودآگاه روانی، ایمان است. فردی که در زبان چیزی می گوید و در قلب چیزی دیگر و در عمل سازی دیگر می زند، او به گفته ها و باورهایش ایمان ندارد، باور دارد، اعتقاد دارد، اما ایمان ندارد.
ایمان به خدا، یعنی اینکه چشم من ببیند آنچه که خدا می خواهد آن را ببیند، گوش من بشنود آنچه را که خدا می خواهد بشنود، زبان من بگوید آنچه خدا می خواهد آن را بگوید، قلبم برای خدا بتپد. تمام بدن و حواسم به خدا باشد، آنگاه می توانم به ایمانی بودن خود، اعتماد کنم.
آنگاه عقل کل، به چشم و گوش و حواس من سرایت می کند و دیگر عقل من در ذهن و فکرهایم قرار ندارد، بلکه تمام وجودم تبدیل به عقل می شود. چشمم عقل می شود، پایم عقل می شود، زبانم عقل می شود، قلبم عقل و عقلم "خدا" می شود!
به دریا بنگرم دریات بینم/// به صحرا بنگرم صحرات بینم
فردی که ایمان قوی دارد، فردی می باشد که بسیاری از آنچه را که زبان و ذهن او می گوید، وجود او نیز به آن عمل کند. وقتی می گویند که فلانی ایمان ضعیفی دارد، منظور این است که به اندازه ی آن فرمایشات و اوامری که ادعا می کند، عمل نمی کند. یعنی زبانش می گوید، من خدا می خواهم، اما عملش، چیز دیگری را نشان می دهد را می جوید.
ایمان داشته باشیم که چه شود؟
ایمان به خدا و روز جزا، آثار و صفاتی در روح و روان انسان مؤمن ایجاد می کند که همواره با ایمان و مراتب آن ملازمت دارند، خلاصه وار این آثار را عرض می کنیم:
1-آرامش روان و اعصاب:
پیشرفت علم پزشکی ثابت کرده است که اکثر بیماریهای روانی مولود بی ایمانی و تزلزل عقیده است، زیرا هنگامی که انسان برای خود پناهگاهی نیابد، در هر پیشامد ناچیزی خاطرش پریشان می شود و احتمالا در ورطه بحران روانی سختی فرو می غلتد، امّا کسی که به خدا عقیده دارد و به عالم غیب مؤمن است، در مقابل هرگونه رویدادی با نیروی ایمان و اعتقاد و اعتماد به خدا ایستادگی و مقاومت کرده، متانت روانی و آرامش عصبی خویش را محفوظ می دارد و از روان پریشی و افسردگی مصون می ماند.
2-پایداری و صبر در مقابل ناملایمات:
ایمان به خدا بالاترین نیروها است آن نیروی برتری است که سخت ترین طوفانهای نفسانی را مهار می کند.
در تفسیر المیزان ذیل آیه مبارکه: «لیس البرّ ان تولّوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب» (بقره، /177) به بخشی از اعمال مؤمنان کرده می گوید: انفاق بر خویشاوندان، یتیمان، تهیدستان، ابن السبیل، فقرا و...نموده و نماز را برپا می دارند و زکات می دهند...و کسانی که به عهد خود وفا می کنند و در هنگام فقر و پریشانی بیماری و آفات، و موقعی که آتش جنگ شعله ور می شود، صبر و استقامت می ورزند.
بعد اضافه می کند: منظور از صبر، ایستادگی در برابر مشکلات و شداید و همچنین ایستادگی مردان جنگجو در میدان نبرد است؛ و وفای به عهد و صبر و استقامت اگرچه تمام ملکات فاضله را متضمن نیستند اما هنگامی که این دو صفت در کسی باشد، بقیه صفات پسندیده نیز به موازات آن در وی حاصل شود...
3-برخورداری از امید و تکیه گاه استوار:
مؤمن تنها به خدا دل بسته و دلش همواره به یاد او می طپد، به او متکی و از او مطمئن است: الا بذکر الله تطمئنّ القلوب (رعد، /28) فروغ امید همواره در دل او فروزان است و سختیها و مشکلات زندگی هر اندازه مهم باشد، با احساس پشتگرمی به مبدأ آفرینش آنها را آسان می گیرد و ناچیز می شمارد: «الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ».
خدمت و نفع رسانی به مردم
یکی دیگر از مواردی که در روایت به عنوان گنج ارزشمند آمده است، خدمت کردن و نفع رساندن به دیگران می باشد. می توان گفت یکی از ضرورت های زندگی اجتماعی که نقش مهمی در پیوند برادریِ آحاد جامعه دارد، سعی و تلاش در رفع نیازمندی ها، رسیدگی به حال دوستان و اطرافیان و بر طرف کردن احتیاجات دیگران است.
قرآن به صراحت می فرماید: نیکی آن نیست که رو به جانب مشرق و مغرب کنید، لکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبر الهی ایمان آورد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و مستمندان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال را به مستحق برساند و وفا به عهد نماید و در کارزار صبور باشد و به هنگام رنج و مشقّت، راه صبر را در پیش گیرد؛ کسانی که بدین اوصاف آراسته اند، آنها به حقیقت راست گویان و اهل تقوایند. (بقره (2) آیه 177)
عجیب آن است که در این آیه، نیکوکاری و کمک به دیگران، قبل از نماز و زکات ذکر شده است تا معلوم شود خدمت به خلق جدای از بندگی خالق نیست و در واقع مردم، عیال خدایند و خدمت به آنان، خدمت به خداست.
اگر برای نفع رساندن به دیگران نیت کرده اید؛ بسم الله
امام علی (علیه السلام) می فرماید: بر طرف کردن نیازهای مردم (که جلوه ای از خدمت رسانی است) پایدار نیست، مگر به سه چیز: کوچک شمردن خدمت تا خدا آن را بزرگ نماید، پنهان داشتن آن تا خدا آن را آشکار سازد و شتاب در بر آوردن نیاز تا برای محتاج، گوارا باشد
دامنه خیرات و نیکی ها بسیار گسترده است. پس، از خدمت به ظاهر ناچیز هم نباید چشم پوشید. رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) می فرماید: بر هر فردی از مسلمانان لازم است هر روز کار نیکی انجام دهد. گفته شد: چه کسی قادر است هر روز کار نیک انجام دهد؟ رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) پاسخ دادند: همین که از سر راه و معابر عمومی مسلمانان، موانع و اشیای مزاحم را بردارید، این عمل شما صدقه است و کار نیک محسوب می شود.» (بحارالانوار، ج 15، ص 131)
وقتی خدمت به مردم، خاستگاهی الهی داشته باشد، حجم و کمیّت آن مهم نخواهد بود. پس هیچ خدمت خالصانه ای را نباید کوچک شمرد. گاه خدمت با یک نگاه محبت آمیز، می تواند خدمتی ارزشمند به حساب آید. به همین دلیل امام سجاد (علیه السلام) می فرماید: نگاه مؤمن به چهره برادر مؤمنش از روی دوستی و محبت، عبادت است.» (تحف العقول، ص 282)
خوش رفتاری با خدمت جویان را فراموش نکنیم
اگر خدمت گزار، در کار خود خدا را در نظر داشته باشد، هرگز با مددجو بد اخلاقی نمی کند. هرگاه گدایی نزد امام سجاد (علیه السلام) می آمد، می فرمود: «مرحباً بمن یحمل زادی الی الاخرة؛(بحارالانوار، ج 46، ص 98) آفرین به کسی که بار مرا به آخرت حمل می کند.»
در کار خیر استخاره نکن، عجله کن
یکی از آداب خدمت رسانی، شتاب و عجله در انجام آن است. از دست دادن وقت و منتظر نگه داشتن خدمت جویان، سبب پشیمانی و حسرت می شود.
امام علی (علیه السلام) می فرماید: برطرف کردن نیازهای مردم (که جلوه ای از خدمت رسانی است) پایدار نیست، مگر به سه چیز: کوچک شمردن خدمت تا خدا آن را بزرگ نماید، پنهان داشتن آن تا خدا آن را آشکار سازد و شتاب در بر آوردن نیاز تا برای محتاج، گوارا باشد. (نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1131)
در خدمت، خالص و صادق باشید
خدمت به مردم اگر از دو شرط خلوص و صداقت برخوردار باشد از جمله عبادات تلقی شده و ثوابی معادل عبادات مستحبی و بلکه بالاتر دارد: ابان بن تغلب می گوید شنیدم از مولایم امام صادق علیه السلام که می فرمود: کسی که هفت دور خانه خدا را طواف کند خداوند برایش شش هزار حسنه می نویسد و همین قدر گناه از او را محو می کند ولی برآوردن حاجت مومنی برتر است از طوافا و طوافا و ... تا 10 مرتبه آن حضرت شمردند یعنی رسیدگی به کار مردم و خدمت به آنها از 10 بار طواف هفتگانه دور بیت الله الحرام ثوابش بیشتر است. (میزان الحکمه. جلد سوم)
کلام آخر:
به امید آنکه با مدد از این دو گنج ارزشمند در زندگی، زندگی هایی سرشار از معنویت، برکت و آرامش را برای خود رقم بزنیم.
ان شاء الله ...
منابع:
پرسمان
معارف قرآن
سیری در کتب شهید مطهری
مجله معارف اسلامی - مهر، آبان و آذر 1386، شماره 69
فراوری: زهرا اجلال
منبع : tebyan