سرویس سیاست مشرق- پس از انتشار فایل صوتی سیدمحمد خاتمی و بیان دلایل خود برای عدم مشارکت در انتخابات و تاکید بر اینکه ما دیگر در انتخابات شرکت نمیکنیم، دوگانگیهای پنهان و آشکاری در جبهه اصلاحات در موافقت و مخالفت با این اظهارات ظهور و بروز یافته است.
در این میان اصلاح طلبان مشارکت جو با انتقاد از بخشی از مطالب مطرح شده از سوی خاتمی همچون اینکه وی از افرادی که در وضعیت جدید موفق به راهیابی به مجلس شدهاند، تحت عنوان «چهار تا شاخ شکسته» یاد کرده و یا اینکه رئیس دولت اصلاحات پیش شرط وجود شورای نگهبان را برای حضور در انتخابات بیان کرده، محورهایی را در انتقاد از اصلاح طلبان ساختاری و اطرافیان خاتمی طرح و بیان میکنند.
اصلاح طلبان مشارکت جو همچنین تاکید سید محمدخاتمی مبنی بر عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات با وجود شورای نگهبان را یک پیش شرط نشدنی و غیرواقع بینانه توصیف کرده و بر این باورند خاتمی در بیان گام بعدی خود در شرایط ابهام قرار دارد.
در این اما با تدقیق میان اظهارات پیدا و پنهان 3 طیف جریان اصلاحات یعنی اصلاح طلبان مشارکت جو، اصلاح طلبان جامعه محور (ساختاری) و حلقه یاران خاتمی مطالب بخش عمدهای از شکاف میان اصلاح طلبان خودنمایی میکند که به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
اصلاح طلبان مشارکت جو چه میگویند؟
تاکید بر آرمان گرایی واقع گرایانه یکی از مهمترین رویکردهای اصلاحطلبان میانهرو است، تاکید بر حضور اصلاح طلبان در مجموعه مهم تصمیم گیری ای همچون مجلس و دولت که میتواند «نقش اطلاعاتی» برای اصلاح طلبان داشته باشد، از جمله انگیزههای اصلاحطلبان برای مشارکت در انتخابات است.
همچنین تصریح بر اینکه بین کیفیت و تعداد کاندیداهای اصلاحطلب تأیید صلاحیت شده در سال 1394 و 1402 فرق چندانی نیست و بنابراین همان رویکردی که در سال 94 به ارائه لیست امید منتهی شد، باید در سال 1402 هم در پیش گرفته میشد.
تیپ اصلاحطلبان مشارکتجو معتقدند که مسیر تغییرات طولانی بوده و تدریجی بودن تغییرات تدریجی و نه دفعی اثر بیشتر از اقدامات ضربتی دارد، البته اصلاح طلبان جامعه محور معتقدند که اصلاحات تدریجی است اما باید خطوط قرمزها روشن شود! تصریح بر اینکه روشن شدن خطوط قرمز مانع از بازی در هر زمینی میشود.
اصلاحطلبان مشارکتجو در جلسات درونی گریزی نیز روی نقطه نظرات خاتمی زده و معتقدند که تاکید بر اینکه پیش شرط خاتمی در خصوص انتخابات عملی نیست و بنابراین باید به انواع دیگر سیاستورزی پرداخت، از این رو این جریان در تحلیلهای خود انتقادات تندی نسبت به رادیکالها دارد.
این جریان اعتقاد دارد که رویکرد اصلاح طلبان رادیکال و خاتمی به ویژه با عدم شرکت در انتخابات قاعده تغییرات تدریجی را نفی کرده و به دنبال تغییرات دفعی هستند. از سویی تغییرات دفعی در خدمت براندازی است. اصلاحطلبان مشارکتجو معتقدند که اصلاحات یعنی حضور در انتخابات و اگر اصلاحات در انتخابات شرکت نکند یعنی یا وارد فاز براندازی شده یا بلاتکلیف و سردرگم است.
از نگاه اصلاحطلبان مشارکتجو این تعبیر که «کنار مردم بیاستیم» ، فاقد راهبرد عملیاتی و واقعنگرانه است زیرا نیروی اجتماعی به نیروی سیاسی فعالی نیاز دارند که بتواند در شرایط سخت کنونی، راه گشایی کند نه اینکه کنار آنها بیاستد و اوضاع را نظاره کند. نیروی سیاسی باید بتواند مردم را به سمتی بکشاند و سوق بدهد، نه اینکه با آنها به هر سمت کشیده شود!
از نگاه اصلاحطلبان مشارکتجو گام بعدی خاتمی مبهم است زیرا خاتمی برای فردای عدم مشارکت در انتخابات هیچ برنامهای ندارد. چرا که تنها مسیر باقیمانده، استفاده از ظرفیت مردم در خیابان است که خاتمی حاضر به رهبری جنبشهای خیابانی نیست و حتی حاضر نیست فراخوانی هرچند اندک برای استفاده از این ظرفیت صادر کند!
گام بعدی مشارکتخواهان در انتخابات چیست؟
اصلاحطلبان مشارکتجو معتقدند که باید انتخابات را جدی گرفت و با معدود میانهروهایی که همسو هستند باید ارتباط ارگانیک برقرار کرد، در آن سو رادیکالها به این نکته این طیف بر این باور است که گام بعدی را باید از سوی حاکمیت برداشته شود از این رو اصلاحات نیاز به نوسازی گفتمانی دارد که در خیابان تعریف خواهد شد!
گفتنی است بررسی مواضع خاتمی به عنوان لیدر اصلاحطلبی و تحرکات جبهه اصلاحات دارای چند نکته مهم است:
1- شکاف میان طیفهای مختلف جریان اصلاحات جدیتر از آن چیزی است که در فضای رسانهای طرح و بیان میشود به طوری که طیف اصلاح طلبان مشارکت جو تاکید دارند بیان برخی مطالب آشکار از سوی آنان با برچسب زنیهای از سوی اصلاح طلبان ساختاری مواجه شده و تلاش میشود که آنان در حفره محافظه کاری سقوط کنند.
2- اصلاح طلبان گرچه همگی تاکید دارند که اتفاق نظر آنان اشتراک در لیدری خاتمی است اما سطح اختلافات در این جریان به شکلی است که اصلاح طلبان مشارکت جو نسبت به تأثیرپذیری خاتمی از اصلاح طلبان ساختاری گلایههای جدیای دارند.
3- نوع مواجهه اصلاح طلبان ساختاری بیانگر آن است که آنان کمترین رعایت قواعد دموکراتیک در مناسبات جبههای داشته و از سوی دیگر نمایشی از مبارزه سیاسی با نظام را به عنوان رویکرد غالب خود در نظر گرفتهاند.
4- اصلاح طلبان ساختاری تاکید دارند راهبرد آتی آنان مقاومت در برابر حاکمیت بوده و میتواند آورده سیاسی – اجتماعی برای آنان به همراه داشته باشد.
5- تصریح اصلاح طلبان ساختاری مبنی بر لزوم شنیده شدن صدای واحد از جبهه اصلاحات به این معناست که فشارها و نیز تلاش برای فیلتراسیون میان اصلاح طلبان تشدید شده و با تحکمهای آهنین ارده اصلاح طلبان ساختاری ادامه خواهد یافت.
6- اصلاح طلبان ساختاری با تاکید بر راهبرد جامعه مدنی خود در حال انتقال این گزاره به حاکمیت میباشد که تصمیم هسته سخت و رادیکال اصلاحات این است که به تعبیر خود نقش بال چپ نظام را در سپهر سیاسی کشور ایفاء نمینماید. این گزاره در حقیقت به معنای برساختاری بودن کنشهای سیاسی اصلاح طلبان رادیکال میباشد.
سناریوهای انتخاباتی اصلاحطلبان مشارکتجو
بررسی وضعیت جبهه اصلاحات حکایت از آن دارد که به طور قطعی اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو چند تکه شده و یک شعبه تحریمی و شعباتی دیگر در انتخابات شرکت خواهد کرد.
اصلاح طلبان مشارکتجو با اشاره به اینکه 3 احتمال در اتمسفر سیاسی- انتخاباتی وجود دارد پیش بین میکنند که در یک سناریو اصلاحطلبان با یک نامزد تمام چپ وارد انتخابات شده که خصوصیات دولت دوم خرداد را تکرار خواهد کرد، از نگاه این جریان این چدیمان کمتر از 30 درصد امکان پذیری دارد.
سناریو دوم استفاده از نامزدی است که بین چپ و میانه مشاعات داشته و میتواند خصلتهای اصلاحطلبی و عدالتخواهی را همزمان در خود داشته باشد، از نگاه اصلاحطلبان مشارکتجو چنین احتمالی تا 50 درصد امکان پذیر است.
اما سناریو سوم آن است که اصلاحطلبان از نامزدی حمایت کنند که در اردوگاه آنها حاضر نبوده اما قرابت بیشتری نسبت به دیگران به جریان اصلاحطلبی دارد، در برآوردهای اصلاحطلبان رسیدن به چنین نامزدی تا 75 درصد امکان پذیر است.
با توجه به مطالب بیان شده از سوی اصلاح طلبان میتوان تاکید داشت که آنان در خلال بررسی این سناریوها در حال بیان گزارههای خود مبنی بر برجسته سازی حضور قطعی در انتخابات بوده بوده و تلاش میکنند که با بیان حداکثری مطالبات خود، به چانه زنی بپردازند!