امروز با سعدی: این صورت و صفت که تو داری فرشته‌ای

حناست آن که ناخن دلبند رشته‌ای
یا خون بی دلیست که در بند کشته‌ای
 
من آدمی به لطف تو دیگر ندیده‌ام
این صورت و صفت که تو داری فرشته‌ای
 
وین طرفه‌تر که تا دل من دردمند توست
حاضر نبوده یک دم و غایب نگشته‌ای
 
در هیچ حلقه نیست که یادت نمی‌رود
در هیچ بقعه نیست که تخمی نکشته‌ای
 
ما دفتر از حکایت عشقت نبسته‌ایم
تو سنگدل حکایت ما درنوشته‌ای
 
زیب و فریب آدمیان را نهایت است
حوری مگر نه از گل آدم سرشته‌ای
 
از عنبر و بنفشه تر بر سر آمده‌ست
آن موی مشکبوی که در پای هشته‌ای
 
من در بیان وصف تو حیران بمانده‌ام
حدیست حسن را و تو از حد گذشته‌ای
 
سر می‌نهند پیش خطت عارفان پارس
بیتی مگر ز گفته سعدی نبشته‌ای
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان