کسی که میخواهد توبه کند و پشتوانهاش، اندکی معرفتالله، معرفت به قیامت و عاقبت گناه است، این یقیناً قلبش مملو از پشیمانی میشود که چرا مرتکب شدم؟ چرا گناه کردم؟ چرا نمک پروردگار را خوردم و نمکدان شکستم؟ چرا به خودم ظلم کردم؟ یعنی جزء گروه «ظَلَمتُ نَفسی» قرار گرفتم.
توبه به فرموده امیرالمؤمنین(ع)، پشیمانی قلبی است. به قلب، از گناه تنفر دست داده و برایش حالت پشیمانی آمده. البته این حال، مخصوص گنهکارانی است که در حدّ خودشان، از معرفت به پروردگار، قیامت و عاقبت گناه برخوردارند. اگر این مایه عظیم الهی، یعنی معرفت، ولو اندک در درون نباشد، گنهکار یک انسان جری است و پشیمان نمیشود، ادامه هم میدهد، و انجام گناه برای او طبیعت ثانویه میشود. چنانکه در همه گنهکاران حرفهای اروپا و آمریکا و نهایتاً شرق و غرب، این طبیعت ثانویه شدن گناه دیده میشود. سالها انواع گناهان را مرتکب میشوند، دردشان نمیگیرد و ناراحت نمیشوند، ترک نمیکنند و پشیمان نمیشوند.
من با بعضی از گنهکاران حرفهای اروپا، حتی از طریق دین خودشان(مسیحیت)، دو سه ساعت صحبت کردم؛ اما در پایان گفتوگو خندیدند و گفتند: این حرفهایی که میزنی، اصل و ریشهای ندارد. ما وقتی میمیریم، خاک میشویم و تمام میشود. این حرف کافران روزگار انبیای الهی و همچنین روزگار پیغمبر عظیمالشأن اسلام است که وقتی مسئله زنده شدن مردگان برایشان بیان میشد، با لحن مسخرهآمیز به پیغمبر یا انبیای گذشته میگفتند: «أَ إِذٰا مِتْنٰا وَ کنّٰا تُرٰاباً وَ عِظٰاماً أَ إِنّٰا لَمَبْعُوثُونَ»﴿الصافات، 16﴾ ما وقتی مُردیم و خاک شدیم، دوباره زنده میشویم؟! آنها باور نمیکردند. در طول تاریخ، کم بودند گنهکاران حرفهای که توبه کرده باشند یا توبه کنند.
کسی که میخواهد توبه کند و پشتوانهاش، اندکی معرفتالله، معرفت به قیامت و عاقبت گناه است، این یقیناً قلبش مملو از پشیمانی میشود که چرا مرتکب شدم؟ چرا گناه کردم؟ چرا نمک پروردگار را خوردم و نمکدان شکستم؟ چرا به خودم ظلم کردم؟ یعنی جزء گروه «ظَلَمتُ نَفسی» قرار گرفتم. این مایههای درونی سبب میشود زبانش در پیشگاه مقدس او به اقرار باز شود. ؛ اقرار در پیشگاه حق به اینکه آلودهایم، نجس باطنیم، نجس اخلاقیم، نجس عملیم. هیچکسی را برای پاک کردن خودم، جز وجود مقدس تو خبر ندارم؛ فقط هم پاک کردن، دست توست و این قدرت به کس دیگری داده نشده است.
کم بودن تعداد توبه کنندگان واقعی
توبه به ندرت اتفاق میافتد. من کتابهای زیادی را مطالعه کردم، به این نتیجه رسیدم که توبهکننده کم است. بهعنوان نمونه، 30هزار نفر حداقل و حداکثر هم نوشتهاند هفتادهزار نفر؛ حالا سیهزار نفر را قبول میکنیم. در این سیهزار نفر که روز دوم محرم، بهتدریج وارد کربلا شدند و روز یازدهم محرم بیرون رفتند، هشت شبانهروز از وجود مقدس حضرت حسین(ع)، یاران باکرامتش و چهرههای برجسته اهلبیت، مطلب شنیدند، حق شنیدند، حقیقت شنیدند، توحید شنیدند، قیامت شنیدند، کیفر گناه شنیدند. آنگونه که کتابهای خیلی مهم ما نقل کردهاند، از این سیهزار نفر، فقط سه نفر توبه کردند! یکی صبح عاشورا که حرّبنیزید بود؛ یکی هم حدود سه بعدازظهر تا چهار بود که امام تنها مانده بودند. دو برادر از خوارج نهروان، وقتی صحبتهای ابیعبدالله(ع) را شنیدند، خیلی ناراحت و پشیمان شدند، هر دو برگشتند بهطرف دشمن، جنگ سنگینی کردند و هر دو کشته شدند؛ یعنی جزء همین هفتادودو نفر هستند.
ارزش توبه
رسول خدا(ص) میفرمایند: «التائبُ مِن الذَّنبِ کَمَن لا ذَنبَ لَهُ» آنکسی که توبه میکند، دیگر درپروندهاش گناهی نیست، پاک و پاکیزه میشود، ارزش هم پیدا میکند. اتفاق افتاده و در روایاتمان هم هست که مراجعه کردند به اولیای خدا و گفتهاند ما را دعا کنید. وجود مقدس آنها، درخواستکنندگان دعا را حواله دادند به گنهکاری که توبه کرده و گفتند: دعایش مستجاب است؛ چون الآن مورد محبت و لطف پروردگار است و اگر زبان به دعا باز کند، خدا دعایش را مستجاب میکند.
برگرفته از سخنرانی استاد انصاریان/ مسجد جامع پیامبر اعظم(ص)/ دیماه 1398