ماهان شبکه ایرانیان

امام رض علیه السلام در نیشابور - بخش اول

این ماجرا را تقریبا تمام کتابهایی که به احوال امام رضا(ع) و جریانهای خط سیرش به «مرو» پرداخته اند، نقل کرده اند

این ماجرا را تقریبا تمام کتابهایی که به احوال امام رضا(ع) و جریانهای خط سیرش به «مرو» پرداخته اند، نقل کرده اند. هنگام ورود به نیشابور دو حافظ قرآن به نامهای «ابوزرعه رازی » و «محمد بن اسلم طوسی » همراه با تعداد بیشماری از دانشجویان سر راهش را گرفتند تا چشمشان به جمال رویش روشنی گیرد. مردم بسیاری به استقبال آمده بودند، برخی فریاد می زدند، برخی دیگر از خوشحالی جامه خود را بر تن می دریدند، عده ای روی زمین در می غلتیدند، عده ای هم سم استر امام را در آغوش می کشیدند و بالاخره جمعی نیز گردنها را به سوی سایبان محملش کشیده، هر کس به نحوی احساسات خود را ابراز می کرد. روز به نیمه رسید و از چشمان مردم همچنان سیل اشک سرازیر بود. بالاخره چند تن از راهنمایان فریاد برآوردند که: «ای مردم، همه سکوت اختیار کرده گوش فرا دهید. پیغمبر اسلام(ص) را با ازدحام بر گرد فرزندش آزار مدهید. . . »

در آن هنگام امام(ع) حدیثی را با ذکر سلسله سند طلائیش که مشهور است، برای مردم چنین بازگو کرد:

خدا می فرماید: «کلمه توحید یعنی لا اله الا الله دژ من است، هر کس وارد این دژ شود، از عذاب ایمن است ».

امام این را بگفت و مرکبش از جا حرکت کرد، آنگاه دوباره سر از سایبان مرکب بیرون آورده افزود: «اما با رعایت شروط آن که من خود از جمله شروط آن هستم ».

در آن روز تعدادی بالغ بر بیست هزار نفر قلم و دوات به دست داشتند که حدیث امام را می نوشتند. آری، و بدینگونه مورخان رویداد معروف نیشابور را یادداشت کرده اند. (1)

سند ولایتعهدی که مامون آن را به خط خویش نوشته، ضمن تعبیرهایی بازگو کننده موقعیت و سجایا در شخصیت امام است. مثلا مامون چنین می نویسد: «. . . چون او بدید فضیلت درخشانش، واکنش چشمگیرش، پارسایی برجسته اش، زهد سره اش، کناره گیریش از دنیا، و خلاصه خویشتن داریش از مردم را و بر وی (مامون) ثابت گردید اخباری که پیوسته درباره او با هماهنگی مضمون شنیده می شد، زبانهایی که بر او اتفاق سخن داشتند، و چون در او فضیلت را به حد عالی، زنده و کامل یافت. . »

و به نوشته النجوم الزاهره، امام رضا «سرور بنی هاشم و گرانقدرترین آنها در زمان خود بود. مامون او را بسیار گرامی می داشت، در برابرش بسی کرنش می کرد. . . » (2)

پی نوشت ها:

(1) این موضوع در مجله مدینة العلم (سال اول، ص 415) از صاحب تاریخ نیشابور و از المناوی فی شرح الجامع الصغیر نقل کرده. این داستان در کتابهای زیر نقل شده است: الصواعق المحرقة / ص 122 - حلیة الاولیاء / 3 / ص 192 - عیون اخبار الرضا / 2 / ص 135 - امالی صدوق / ص 208 - ینابیع المودة / ص 364 و 385 - بحار / 49 / ص 123، 126، 127 - الفصول المهمة، ابن الصباغ / ص 240 - نور الابصار / ص 141. کتاب مسند الامام نیز آن را از این کتابها نقل کرده است: التوحید، معانی الاخبار، کشف الغمة / 3 / ص 98. این داستان در بسیاری از کتابهای دیگر نیز ذکر شده منتها برخی جمله «به شروط آن و من از این شروط هستم » را حذف کرده اند که دلیلش برای ما روشن است.

(2) النجوم الزاهرة / 2 / ص 74.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان