عکس العمل ما در برابر فقدان عزیزان و بسیاری از مصیبت ها و مشکلات زندگی چیست؟ گاهی اولین سخنی که بر زبان می آوریم این است که: «چرا من؟ مگر من چه گناهی به درگاه خدا کرده بودم که مستحق چنین مصیبتی شده ام؟»
عکس العمل ما در برابر فقدان عزیزان و بسیاری از مصیبت ها و مشکلات زندگی چیست؟ گاهی اولین سخنی که بر زبان می آوریم این است که: «چرا من؟ مگر من چه گناهی به درگاه خدا کرده بودم که مستحق چنین مصیبتی شده ام؟»
احادیث زیادی درباره صبر از امام علی علیه السلام نقل شده است. ایشان خود نمونه راستین صبر بودند. این صبر را در لحظه رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام که جان علی بود، نشان دادند (صبر بر مصیبت) و بعد از آن 25 سال سکوت و صبر کردند و بعد از آن در شرایط جنگی که برای ایشان در دوران خلافتشان ایجاد کردند، قبل از هر حرکتی، صبر پیشه کردند و تا جایی که به ضرر مسلمین نبود، فرصت بازگشت به طرف مقابل دادند.
در بیانی می فرمایند: «الصّبر امّا صَبْر على المُصیبة او على الطّاعة او عن المعصیة و هذا القسم الثالث اعلى درجةً مِنَ القسمین الاولین» (کافى،ج2، ص91، ح15)
«صبر یا صبر بر مصیبت است یا صبر بر اطاعت و بندگى است یا صبر از گناه است و قسم سوم از دو قسم اول بالاتر و پرارزش تر است»
صبر و تدبیر
ایشان با وجود عصمت و علم لدنی و آگاهی از افکار درونی سران جمل، قضاوت نکردند تا به ما بیاموزند که حق قضاوت نسبت به درون دیگران نداریم. بلکه شایسته آن است که در برابر آنچه از رفتارهای دیگران نمی دانیم صبر کنیم و با درایت شرایط خود را مدیریت کنیم
در حالت صبر، انسان بهتر می تواند تدبیر کند. گاهی زندگی شبیه میدان جنگ می شود، احساس می کنی باید خیلی سریع حمله کنی وگرنه مورد حمله قرار می گیری. اما واقعیت زندگی این است که زندگی بیشتر احتیاج به صبر دارد تا بهتر مدیریت و تدبیر شود، نه جنگ، برعکس زندگی های ما که پُر از رفتارهای عجولانه است؛ زود تصمیم می گیریم، زود قضاوت می کنیم، زود رها می کنیم، زود عصبانی می شویم،.... .
خلاصه زندگی مان به لبه ی پرتگاه شکست بیشتر نزدیک است تا آغوش باز پیروزی، و دلیل آن بی صبری است و حاصل آن بی مدیریتی و بی تدبیری است. همان گونه که امام علیه السلام نیز اشاره فرموده اند که: «فرد صبور پیروزى را از دست ندهد گرچه زمان طولانی بگذرد.» (حکمت 153) و «بردبارى، دهان بند بى خرد است.» (حکمت 211)
این سخن دردمندانه امام علی علیه السلام را در نهج البلاغه، خطبه شقشقیه (خطبه 3) شنیده اید؟
«با خود اندیشیدم که آیا با دست تنها حمله کنم یا آن که بر شرّ این تیرگى شکیبا باشم... دیدم که صبر در این جا خردمندانه تر است. پس صبر کردم در حالى که گویا در چشمانم خاشاک و در گلویم استخوانى است... در این مدت دراز و در این شدت غم و محنت صبر کردم.»
این جمله مربوط به زمانی است که خلافت را از ایشان رُبودند. خلافتی که فقط شایسته ایشان بود و حق مردم مسلمان. اما ایشان با صبر و درایتی که اتخاذ کردند، جان اسلام را از مرگ حتمی نجات دادند.
اما ما که شیعیان ایشان هستیم، چقدر در برابر بدرفتاری های اطرافیانمان صبوری کرده ایم؟ چند بار از حق خود گذشتیم تا حق دیگری احیا شود؟ چند بار با وجود غم و اندوه فراوان در دل، نسبت به طرف مقابلمان رفتاری صمیمانه و مدبرانه داشتیم؟
«صبر و شکیبایى به اندازه مصیبت نازل شود و کسى که دستش را به هنگام مصیبت (از روى ناشکرى) بر زانو زند، اجرتش تباه گردد.»
امام علی علیه السلام در جریان جنگ جمل نیز بارها با صبر خود، جریان را مدیریت کردند و در نهایت به پیروزی عجیب و تاریخی رساندند؛ در ابتدا که طلحه و زبیر درخواست خروج از مدینه برای انجام حج نمودند، حضرت با وجود آگاهی از نیت پلید آنها، صبر کردند و قضاوت ننمودند تا روزی که آنها نیت شوم خود را آشکار کردند.
ایشان با وجود عصمت و علم لدنی و آگاهی از افکار درونی سران جمل، قضاوت نکردند تا به ما بیاموزند که حق قضاوت نسبت به درون دیگران نداریم. بلکه شایسته آن است که در برابر آنچه از رفتارهای دیگران نمی دانیم صبر کنیم و با درایت شرایط خود را مدیریت کنیم. اما متاسفانه آنچه در ما شیعیان کمتر به چشم می آید، صبوری در برابر رفتار دیگران است و آنچه شایع شده است، قضاوت های عجولانه و اکثرا غلط می باشد. با وجود آنکه بارها و بارها به ما ثابت می شود که قضاوتمان نسبت به نیت و رفتار آدم های اطرافمان غلط بوده، اما نمی دانم چرا باز هم مُصرّتر و با اعتماد نفس بیشتر از دفعه ی قبل، به قضاوت دیگران می پردازیم!!
یادمان باشد که شیعه علی علیه السلام باید نسبت به رفتار اطرافیان خود صبور باشد و زود قضاوت نکند.
صبر بر مصیبت
امام علی علیه السلام هم خود در برابر مصیبت های وارده صبور بود و هم دیگران را به صبر توصیه می فرمود. صبر ایشان در برابر مصیبت عظمای فقدان پیامبر و فقدان مظلومانه فاطمه زهرا سلام الله علیها، مثال زدنی و حیرت انگیز است. البته اندوه خوردن و غمگین بودن، زاده ی عزیز از دست دادن است اما نباید این غم و اندوه، جریان اصلی زندگی را به کُندی بکشاند و بر انسان مسلط شود. بلکه باید با صبر و رضایت به قضای الهی، زندگی را با شکل جدید آن مدیریت کرد تا بدین ترتیب مورد عنایت خاص الهی نیز واقع شویم زیرا «صبر و شکیبایى به اندازه مصیبت نازل شود و کسى که دستش را به هنگام مصیبت (از روى ناشکرى) بر زانو زند، اجرتش تباه گردد.» (حکمت 144)
اى اشعث! آمدن فرزندت که مایه آزمایش و گرفتارى است تو را شاد کرد و رفتنش که مایه ثواب و رحمت (براى توست، اگر صبر کنی) اندوهگینت ساخت!»
مولایمان علی علیه السلام یاران خویش را به صبر در مصیبت توصیه می فرمودند از جمله این که ایشان در دلدارى به اشعث بن قیس در مرگ فرزندش فرمود: «اى اشعث! اگر براى از دست دادن فرزندت اندوهگین باشى، البته حق داری که این لازمه خویشاوندی است و اگر صبر کنى، بدان که خدا هر مصیبتى را عوض مى دهد.
اى اشعث! اگر صبر کنى، قضا و قدر الهى بر تو جارى شده و اجر خواهی برد و اگر بیتابی کنی تو گناهکارى.
اى اشعث! آمدن فرزندت که مایه آزمایش و گرفتارى است تو را شاد کرد و رفتنش که مایه ثواب و رحمت (براى توست، اگر صبر کنی) اندوهگینت ساخت!» (حکمت 291)
اما عکس العمل ما در برابر فقدان عزیزان مان چیست؟ گاهی اولین سخنی که بر زبان می آوریم این است که : «چرا من؟ مگر من چه گناهی به درگاه خدا کرده بودم که مستحق چنین مصیبتی شده ام؟» غافل از آنکه مرگ جزء طبیعی زندگی انسان است و همان گونه که روزی به دنیا آمده ایم روزی هم از دنیا خواهیم رفت. هیچ کس نزد خدا عزیز تر از پیامبر اسلام و جانشین بر حق ایشان نیست. آنها رفتند و داغ دیدند بدون آنکه گناهی مرتکب شده باشند تا مستحق مصیبت باشند.
صبر بر طاعت
«اگر بردبار نیستى خویشتن را بردبار جلوه ده؛ زیرا کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و به زودى یکى از آنان نشود.» (حکمت207)
پس به جای آنکه همرنگ جماعتِ دنیا زده شویم، خوب است خود را همرنگ مردمان صبور کنیم تا این دنیا که سرای درد و رنج است و خوشی آن با ناخوشی گره خوره، برایمان مکانی آرام تر گردد
اما صبر بر طاعت و بندگی خداوند، چیزی است که این روزها کمتر دیده می شود. آنچه راحت است، هم رنگ جماعت شدن است و آنچه سخت است، فرمان پذیری خدای نادیده است. البته فرمان پذیر بودن همیشه سخت بوده و خواهد بود. از کودکی فرمان برداری پدر و مادر برایمان سخت بود. آنها ما را به چیزهایی امر می کردند که ترجیح می دادیم انجام ندهیم و از چیزهایی نهی می کردند که دوست داشتیم در آنها غرق شویم.
مثال در این باره بسیار است و حالِ همه ی ما در برابر فرمان پذیری یکی است و آن اینکه سخت است. اما فرمان پذیر بودن در برابر فرمان پدر و مادری که مهربانند اما نه به مهربانی خدا، آگاهند اما نه به آگاهی خدا، قادرند اما به قادر بودن خدا، موجب رشد و بهبود حال ما می شود، حداقل از جهت دنیوی، پس گوش به فرمان خدا بودن، صبر پیشه کردن برای سختی فرمان پذیری او، قطعا و قطعا موجب رشد و تعالی حقیقی ما خواهد شد. إن شاء الله
این است که امام علی علیه السلام می فرماید: «با صبر بر طاعت، نعمت هاى خدا را بر خود تمام کرده و از نافرمانى او دورى کنید.» (خطبه 188)
یک راهکار خوب و ساده
خوب است در میان سخنان مولا علی علیه السلام، راهِ چاره را نیز جستجو کنیم. ایشان می فرماید: «اگر بردبار نیستى خویشتن را بردبار جلوه ده؛ زیرا کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و به زودى یکى از آنان نشود.» (حکمت207)
پس به جای آنکه همرنگ جماعتِ دنیا زده شویم، خوب است خود را همرنگ مردمان صبور کنیم تا این دنیا که سرای درد و رنج است و خوشی آن با نا خوشی گره خوره، برای مان مکانی آرام تر گردد.
کلام را با دعا و سخنی از مولایمان امیر مومنان علی علیه السلام به پایان می بریم:
«أخذ الله بقلوبنا و قلوبکم الى الحق، و ألهمنا و ایاکم الصبر.» (خطبه 173)
«خداوند دل هاى ما و دل هاى شما را به سوى حق متوجه سازد و به ما و شما صبر الهام فرماید.»
لیلا علیخواه