ماهان شبکه ایرانیان

آیت‌الله العظمی جوادی آملی:

بهشت برای عده‌ کمی از مومنان مقصدی برای ملاقات با مقصود است

گروه حوزه‌های علمیه: عده کمی از مومنان بهشت را مقصد می‌دانند، به این فکر‌اند در بهشت با مقصود خودشان دیدار کنند. خیلی‌ها بهشت را برای لذت و گفتگوهای خوش می‌خواهند اما عده کمی هستند که لقاء الله را طلب کنند و رب ارنی بگویند و کلام الهی را بشنوند و بکوشند مخاطب خدا باشند.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، آیت‌الله ‌العظمی جوادی آملی ‌شنبه، 5 بهمن ماه، در تفسیر آیات 47 تا 57 سوره مبارکه یاسین بیان کرد: از آنجا که سوره یاسین در مکه نازل شده است و یکی از محورهای مورد بحث در آن معاد است؛ همان طور که خداوند قبل از این آیات اشاراتی به معاد داشت در این آیات مقداری بازتر و مفصل‌تر به مسئله معاد می‌پردازد.



وی ادامه داد: خداوند در این آیات در تفصیل معاد می‌فرماید: این مشرکان سوال می‌کنند «یَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ و به مسخره، از پیامبر و مؤمنان مى‌پرسند: اگر راست مى‌گویید که روز قیامتى هست و خدا همگان را در آن گرد مى‌آورد، این وعده کى خواهد بود؟» کی و چه زمانی معاد اتفاق می‌افتد. این سوال آنها بر اساس این اشتباه است که فکر می‌کنند معاد یک اتفاق و حادثه تاریخی است که در فلان تاریخ اتفاق می‌افتد در حالی که معاد وقتی قیام می‌کند که از کی و زمان خبری نیست. کی (سوال از زمان) و کجا (سوال از مکان) در طلیعه معاد رخت بر می‌بندد برای اینکه وقتی مجموعه آسمان و زمین برچیده شد دیگر زمینی نیست که بخواهد از حرکت او به دور خورشید شب و روز حاصل شود و جرمی و حرکتی هم نیست که بخواهد زمانی را حاصل کنند.



قیامت و معاد فرازمانی و فرا مکانی است



آیت‌الله جوادی آملی افزود: زمان و مکان در بحث معاد مطرح نیست؛ چرا که در قیامت نه زمانی است و نه مکانی، لذا معاد و قیامت تاریخی نیست و پاسخ خداوند در جریان پرسش از زمان و مکان و تبیین جریان قیامت به این است که ما با یک صیحه و تشر کل عالم را خاموش می‌کنیم و با یک صیحه و تشر کل عالم را روشن می‌کنیم «مَا یَنْظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ؛ برپایى قیامت و گردآورى آنان در آن صحنه بر خدا آسان است. آنان جز یک بانگ را که با دمیدن در صور ایجاد مى‌شود، انتظار نمى‌کشند. آن بانگ به ناگاه آنان را در حالى که با یکدیگر کشمکش مى‌کنند، فرو مى‌گیرد و در دم هلاکشان مى‌سازد».



وجود دو نفخ صور در آیات قرآن



این مرجع تقلید عنوان کرد: اینجا خداوند به نفخ صور اول اشاره می‌کند. در قرآن دو نفخ صور آمده است یکی اشاره به خاموش کردن جهان و دیگری اشاره به روشن کردن جهان دارد و این همان چیزی است که در معنای کلمه نفخ هم وجود دارد. گاهی دمین برای روشن کردن چراغ است و گاهی نیز برای خاموش کردن آن. خداوند با نفخ اول و با یک دمیدن کل چراغ جهان خاموش می‌کند وقتی که چراغ جهان خاموش شد چند مطلب را قرآن نقل می‌کند که گوینده آن خداست و کسی از طرف خداست. بعد با یک فوت کردن و دمیدن چراغ جهان را دوباره روشن می‌کند. وقتی روشن کرد چند مطلب است که این مطالب را خود جهانی‌ها می‌گویند. در نفخ اول هیچ کس نیست و بساط دنیا برچیده می‌شود. فاصله نفخ دوم معلوم نیست که چقدر است و فقط خداوند تبارک و تعالی آن را می‌داند.



چراغ جهان در نفخ صور دوم روشن می‌شود



این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: تا قبل از آیه 51 سخن از نفخ صور اول بود و آیه 52 اشاره به نفخ دوم دارد که با نفخ دوم همه زنده می‌شوند و دوباره چراغ جهان روشن می‌شود: « وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ؛ و بار دیگر در صور دمیده مى‌شود و به ناگاه آنان از گورهایشان برخاسته به سوى پروردگارشان مى‌شتابند» همین بشر و موجوداتی که خاموش شدند همه آنها سر از قبر بر می‌دارند و شتابان به پیشگاه خداوند می‌روند.



وی ادامه داد: زمانی که در نفخ دوم زنده شدند چند مطلب است که این مطالب را خود این موجودات زنده شده می‌گویند: «قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ؛ مى‌گویند: اى واى بر ما که هلاک گشتیم! چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ و سخن پیامبران را به یاد مى‌آورند و مى‌گویند: این رستاخیز همان است که خداوند رحمان وعده داده بود و فرستادگان خدا راست گفتند». این «یا ویلنا»یی که زنده شدگان می‌گویند به خاطر این است که آن روز، روز حسرت است و یکی از اسامی روز قیامت روز حسرت است. همگان حسرت می‌خورند بدان و عاصیان حسرت می‌خورند که چرا چنین کردند و خوبان در حسرتند که چرا اعمال صالح و خوب‌شان کم است. «مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا» قابل مصداق بر هر دو گروه است آنهایی که مسئله برزخ و قیامت را باور داشتند و آنهایی که آن را قبول نداشتند و مردن را نابودی می‌دانستند. گروه اول می‌گویند ما در برزخ خواب بودیم چه کسی ما را از این خواب بیدار کرد و گروه دوم می‌گویند ما مرده بودیم و نابود شده بودیم، چه کسی ما را بیدار کرد.



قیامت جایگاه ظلم به بندگان نیست



آیت‌الله جوادی آملی بیان کرد: تا اینجا سخنان بیدار شدگان در قیامت بود و از آیه 53 به بعد به نظر می‌رسد سخنان خدواند است که می‌فرماید «إِنْ کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنَا مُحْضَرُونَ» ما با یک نفخ جهان را خاموش کردیم و با یک نفخ دیگر آن را روشن می‌کنیم. این کار نیاز به وسیله و ابزار ندارد چرا که ابزار خودش نیز خاموش و روشن می‌شود بنابراین این کار را خود ذات اقدس اله انجام می‌دهد یعنی خودش جهان را خاموش می‌کند. بعد می‌فرماید امروز اصلا ظلمی نیست اگر چه در دنیا این ظلم وجود داشت «فالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ پس امروز به هیچ کس اندک ستمى نمى‌شود، زیرا جز آنچه انجام مى‌دادید ، سزا داده نمى‌شوید».



وی ادامه داد: این آیه چهار مطلب را می‌رساند که دو مطلب را نفی می‌کند و کاری هم به دو مطلب دیگر ندارد و آن چهار مطلب این است کسی که محسن است و مطیع است و اهل صواب است هرگز از صواب او کم نمی‌شود اگر چه نسبت به اضافه آن مسکوت است و سخنی به میان نمی‌آورد. کسی که اصل معصیت است و عذاب باید بکشد هم بیش از کیفر و جرمش عذاب نخواهد دید؛ اما شاید کمتر عذاب بکشد یا تخفیفی شامل حال او شود. پس از طرف ایمان و کفر یک قسمت آن منفی است و طرف دیگرش آزاد است. نسبت به مومن که فرمود «کم نمی‌گذاریم»، «وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَل» این حصر ،حصر نسبی است نه نفسی و معنای آن این نیست که مومن را فقط به اندازه کار او جزا می‌دهیم. این نفی ناظر به نفی نقص است یعنی کمتر از استحقاق او به او پاداش نمی‌دهیم. پس نسبت به نقص نمی‌کند اما مافوق و بیشتر جزا دادن نفی نمی‌شود و ممکن است بیش از آنچه مستحق هستند پاداش بگیرند. اما در کافران و مشرکان و مستحقان عذاب نیز عذاب بیشتر از آنچه مستحق هستند نفی ‌می‌شود اما تخفیف و کمتر عذاب‌شدنشان نفی نمی‌شود و ممکن است که کمتر عذاب شوند.



بیشتر اهل ایمان بهشت را مقصد خود می‌دانند



این مرجع تقلید بیان کرد: بنابراین در قیامت هیچ ظلمی نیست چرا که خداوند تاکید می‌کند، صواب پرهیزکاران را به همان اندازه می‌دهیم البته پاداش اضافه خواهیم داد. کیفر تبهکاران را بیش از استحقاقشان نمی‌دهیم ممکن‌ است گاهی عفو و تخفیف شامل‌شان شود. حالا که محاسبه شد و پرهیزکاران اصحاب بهشت شدند «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ؛ همانا بهشتیان امروز سرگرم کار و بار خویش‌اند و گفتگوهایى خوش دارند» آنها سرگرم لذت‌هایی هستند که محصول کار آنهاست. آنها گفتمان دارند و از دیدار یکدیگر لذت می‌برند. این درجه برای اوسطی‌های اهل ایمان است اما اوحدی‌های اهل ایمان بهشت را مقصود نمی‌دانند بلکه مقصد می‌دانند به این فکر‌اند که وارد بهشت شوند و در آنجا با مقصود خودشان دیدار کنند. در بهشت خیلی‌ها را برای همان لذت و گفتگوهای خوش می‌خواهند اما حالا لقاء الله را طلب کنند و رب ارنی بگویند و کلام الهی را بشنوند و بکوشند مخاطب خدا باشند، اینها مقصود اوحدی اهل بهشت است اما بیشترین افراد اهل بهشت مقصود ندارند و مقصد آنها فقط بهشت است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان