در پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در سال 1402 توسط وزارت ارشاد انجام شده، 55.5درصد مردم گفتهاند که فکر میکنند در پنجسال آینده وضعیت کشور بدتر خواهد شد، 16درصد گفتهاند که بدتر خواهد شد و فقط 28.4درصد پیشبینی کردهاند که اوضاع پنجسال دیگر بهتر از امروز خواهد بود؛ یعنی قریب به 72درصد مردم نگاهی ناامیدانه به آینده دارند. خوب است بدانید که در سال 1382 یعنی اواخر دولت خاتمی این نسبت حدود 63درصد و در سال 1394 یعنی همان سالی که برجام توافق شد، حدود 53درصد بوده است.
چنین جامعهای نمیتواند حامی قدرتمندی برای رئیسجمهوری باشد که با موانع و چالشهای زیادی روبهروست؛ آن هم رئیسجمهوری که با آرای بالا انتخاب نشده و نتوانسته است اکثریت واجدان شرایط را آنقدر به خود امیدوار کند که پای صندوقهای رأی بیایند. ضمن اینکه میدانیم بخش مهمی از صاحبان قدرت سیاسی کشور هم حامی پزشکیان نیستند و او در ساختار قدرت هم تنهاست. انبوهی رسانه و محفل قدرتمند از همین روز اول منتظر نشستهاند که از هر فرصتی برای قدرتزدایی از او استفاده کنند.
پزشکیان اگر میخواهد قدرت کافی برای چانهزنی در فضای سیاست و اتخاذ تصمیمهای سخت در فضای اقتصاد داشته باشد، نیازمند حمایت مردم است و مردمی که امیدوار نباشند، به او اعتماد نمیکنند و پشتش نمیایستند. امید مردم مهمترین منبع قدرت اوست. زنده نگهداشتن امید کسانی که به او رأی دادهاند و نیز برگرداندن امید به آنها که رأی ندادهاند، تنها ابزاری است که میتواند تداوم مشروعیت سیاسی و اعتبار اخلاقی او برای هدایت دولت در این شرایط سخت را تضمین کند.
اما امید فقط با حرف و سخنرانی ایجاد نمیشود. مردم به کارهای سیاستمداران بیشتر از حرفهای آنها توجه میکنند؛ بهخصوص کارهایی که به بهبودهای ملموس منجر میشوند و آثار فوری دارند. کارهایی که پیچیده و تدریجی هستند، معمولا زمان زیادی لازم دارند تا نتایج آنها ملموس شود. همچنین کارهایی که اجرای آنها پیچیده و مستلزم درگیر شدن نهادهای مختلف است یا به منابع زیادی احتیاج دارند، معمولا چنان در بوروکراسی دولت گیر میکنند که هیچوقت به خروجی ملموس منجر نمیشوند و اگر هم خروجی داشته باشند آنچنان تقلیل یافته است که کسی را امیدوار و خوشحال نمیکند.
پزشکیان زمان زیادی ندارد و باید بتواند بین کارهای با خروجی کوتاهمدت و کارهایی که آثار بلندمدت دارد توازن ایجاد کند. به گمان من، بهترین کاری که پزشکیان برای ایجاد امید در جامعه باید انجام دهد، کاهش فیلترینگ اینترنت است. این موضوع، هم آثار فوری و ملموس دارد و هم بخش بزرگی از جامعه با آن درگیر است؛ اجرای آن هم نیازی به صرف منابع مالی و انسانی ندارد و حتی از اتلاف منابع قابلتوجهی جلوگیری میکند.
البته انتظار حذف کامل فیلترینگ فعلا واقعبینانه نیست. ولی بهطور مشخص از فیلتر خارج کردن پنجسرویس اینستاگرام، واتساپ، تلگرام، یوتیوب و پلیاستور گوگل میتواند موضوع تمرکز پزشکیان و تیم او باشد. این سرویسها هم بیشترین تعداد کاربر در کشور را دارند و هم تاثیر آنها بر رشد اکوسیستم اقتصاد دیجیتال بهشدت زیاد است.
پیمایشی که در زمستان سال 1402 توسط موسسه افکارسنجی جهاد دانشگاهی انجام شده است، نشان میدهد که اینستاگرام بهرغم فیلتر شدن هنوز پراستفادهترین شبکه اجتماعی کشور است و 46.5درصد مردم کاربر آن هستند. واتساپ با 35.3درصد و تلگرام با 34.6درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. میبینید که این سه سرویس فیلترشده کماکان بیشترین کاربر را دارند. بخش مهمی از کاربران این سه شبکه اجتماعی از آنها برای ارتباطات روزمره شخصی و کاری استفاده میکنند و بخش مهمی از کسبوکارهای کوچک و خانگی هم تنها در این شبکهها فعال هستند.
یوتیوب بزرگترین پلتفرم ویدئوی جهان است که در کنار انبوه محتواهای سرگرمی، تقریبا همه ویدئوهای آموزشی، علمی، خبری، فنی و دانشورانه جهان هم روی آن پخش و ذخیره میشود. پلیاستور گوگل هم بزرگترین بازار نرمافزارهای موبایل جهان است که با توجه به سیطره اکوسیستم اندروید در ایران عملا فیلتر بودن آن به معنای منع دسترسی شهروندان ایرانی به انبوهی از ابزارهای نرمافزاری مفید است. وقتی این سرویسهای مفید و پرکاربرد فیلتر هستند، طبیعی است که مردم برای دسترسی به آنها ناچار به استفاده از فیلترشکن باشند. در نتیجه راه برای حملات امنیتی به گوشیهای ایرانیها باز میشود. ضمن اینکه به دلایل فنی، استفاده از فیلترشکن امکان نظارت و کنترل را حتی در مواردی که عرف جامعه با آن موافق است، از بین میبرد.
مسیر رفع فیلتر از این سرویسها مسیر سختی است؛ اما غیرممکن نیست. کارگروه متصدی فیلترینگ 12عضو دارد که 6 نفر آن از دولت و 3نفر دیگر از مجلس هستند. با امکاناتی که دولت دارد احتمال متقاعد کردن اکثریت این کارگروه کم نیست. البته نهادهای امنیتی و قضایی هم در این فرآیند تاثیرگذارند؛ اما رئیسجمهور بهعنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی و رئیس شورای عالی امنیت ملی ابزارهای زیادی برای اثرگذاری بر این فرآیند دارد. باید توجه داشت درباره فیلتر بودن یوتیوب و پلیاستور و واتساپ حتی در خود این نیروها هم اختلافنظر وجود دارد.
اگر پزشکیان در چنین موضوعاتی که ماهیتا سادهتر هستند و ذینفعان کمتری دارند نتواند درون قدرت مذاکره و توافق کند، بعید است جامعه به توان ائتلافسازی او در موضوعاتی که ماهیتا پیچیدهتر هستند اعتماد کند. قطعا مثالهای دیگری هم از این بهبودهای ملموس و موثر و کوتاهمدت وجود دارد؛ اما به گمان من هیچیک به قدر این موضوع اثر مثبت بر جامعه ندارد.
اگر پزشکیان موفق شود این پنج سرویس یا دستکم برخی از آنها را از فیلتر خارج کند، هم کار مفیدی برای اقتصاد و زندگی مردم انجام داده و هم به آنها امید داده است که در نتیجه رأی به او میتوانند منتظر گشایشهای ملموس باشند. هیچچیز به قدر این احساس امیدواری نمیتواند در شرایط سخت پیشرو به یاری او بیاید.
* فعال اقتصاد دیجیتال