نوشته اند که: امام حسین علیه السلام کنار خیمه نشسته بودند. بعد از جنگ عمومى، صبح عاشورا که حدود پنجاه نفر شهید شدند و جنگ به جنگ یک نفره تبدیل شد.
امام نشسته بودند، دیدند که بچه نه سالهاى که باید در آغوش پدر و مادر باشد، از خیمه بیرون آمده، بند شمشیر را به گردنش بستهاند، چون به اندازه او نبوده که به کمرش ببندند. این بچه با نشاط به طرف میدان به راه افتاد. امام حسین علیه السلام به قمر بنى هاشم فرمودند: این بچه را برگردان. قمر بنى هاشم بچه را در آغوش گرفت، آورد و مقابل ابى عبدالله علیه السلام بر زمین گذاشت.
امام فرمودند: به کجا مىروى، گفت: جنگ، فرمودند: براى چه؟ گفت: دفاع از شما، فرمودند: پدرت کیست؟ گفت: صبح کشته شد. حضرت فرمود: داغ پدرت براى خانوادهات کافى است، به خیمه برگرد. گفت: مادرم شمشیر را به گردنم بسته است و گفته: اگر برگردى، من از تو راضى نیستم. امام علیه السلام گریه کردند.
رفت و جنگید. نزدیک به ده نفر را هلاک کرد، اما دشمنان او را گرفتند و سرش را بریدند و به کنار خیمهها پرت کردند. مادرش بیرون خیمه داشت تماشا مىکرد.
مىگفت: فاطمه جان! ما همین مقدار را داشتیم که براى حسین تو بدهیم. «1» زن وقتى بداند که فرصت را چگونه غنیمت بشمارد، به این مقام مىرسد. این مکتب ما است. این مکتب تازهاى نیست.
البته فرهنگ زمان مشرکین و انبیا چگونه است؟ قرآن مىگوید:
«قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ»
وارد شدند که انبیا را بکشند:
«وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» «2»
پیامبران را به ناحق کشتند و سر بریدند.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
با ارّه دو سر، آنها را به دو نیم کردند، یا زنده زنده در آتش سوزاندند. کسانى را که به مردم مىگفتند: دستتان را به دست ما بدهید تا شما را به بهشت ببریم و درب جهنم را به روى شما ببندیم. آنها حرف دیگرى نداشتند. «3»
زنان مافوق فرشتگان مقرب
در حق این گونه زنها که مردآفرین روزگار هستند. یا فرشته مقرّب عرش که به لباس زن است و در کره زمین زندگى مىکند؟ اینها فوق جبرئیل هستند. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید: این زنها فوق ملک مقرّب هستند؛
«افضل من ملک مقرب» «2» مادر ایستاده بود که سر بریده بچه را جلوى او انداختند. سر بریده بچه نه ساله خود را از روى خاکها برداشت و بوسید و به سمت لشگر یزید پرت کرد، گفت:
چیزى که در راه خدا دادهام پس نمىگیرم.
چقدر زیبا فرصتها را غنیمت دانستهاند که اکنون بعد از این همه سال بنشینیم و راجع به این مادر و بچه و اغتنام فرصت آنها حرف بزنیم که در طول زندگى انسانها بى نظیر بوده است.
دگر تا جهان هست بزمى چنین
|
|
نبیند به خود آسمان و زمین
|
|
|
|
فرصتها را غنیمت بدانید، یعنى فرصتها سرمایهاى است که با آن تجارت کنید و برنده دنیا و آخرت شوید.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 45/ 16؛ بقیه باب 37؛ ذیل حدیث 2؛ «ثم برز من بعده وهب بن عبد الله بن حباب الکلبی و قد کانت معه أمه یومئذ فقالت قم یا بنی فانصر ابن بنت رسول الله فقال أفعل یا أماه و لا أقصر فبرز و هو یقول: إن تنکرونی فأنا ابن الکلب سوف ترونی و ترون ضربی و حملتی و صولتی فی الحرب أدرک ثأری بعد ثأر صحبی و أدفع الکرب أمام الکرب لیس جهادی فی الوغى باللعب ثم حمل فلم یزل یقاتل حتى قتل منهم جماعة فرجع إلى أمه و امرأته فوقف علیهما فقال یا أماه أرضیت فقالت ما رضیت أو تقتل بین یدی الحسینفقالت امرأته بالله لا تفجعنی فی نفسک فقالت أمه یا بنی لا تقبل قولها و ارجع فقاتل بین یدی ابن رسول الله فیکون غدا فی القیامة شفیعا لک بین یدی الله فرجع قائلا: إنی زعیم لک أم وهب بالطعن فیهم تارة و الضرب ضرب غلام مؤمن بالرب حتى یذیق القوم مر الحرب إنی امرؤ ذو مرة و عصب و لست بالخوار عند النکب حسبی إلهی من علیم حسبی فلم یزل یقاتل حتى قتل تسعة عشر فارسا و اثنی عشر راجلا ثم قطعت یداه فأخذت امرأته عمودا و أقبلت نحوه و هی تقول فداک أبی و أمی قاتل دون الطیبین حرم رسول الله فأقبل کی یردها إلى النساء فأخذت بجانب ثوبه و قالت لن أعود أو أموت معک فقال الحسین جزیتم من أهل بیتی خیرا ارجعی إلى النساء رحمک الله فانصرفت و جعل یقاتل حتى قتل رضوان الله علیه قال فذهبت امرأته تمسح الدم عن وجهه فبصر بها شمر فأمر غلاما له فضربها بعمود کان معه فشدخها و قتلها و هی أول امرأة قتلت فی عسکر الحسین. و رأیت، حدیثاً أن وهب هذا کان نصرانیا فأسلم هو و أمه على یدی الحسین فقتل فی المبارزة أربعة و عشرین راجلا و اثنی عشر فارسا ثم أخذ أسیرا فأتی به عمر بن سعد فقال ما أشد صولتک ثم أمر فضربت عنقه و رمی برأسه إلى عسکر الحسین علیه السلام فأخذت أمه الرأس فقبلته ثم رمت بالرأس إلى عسکر ابن سعد فأصابت به رجلا فقتلته ثم شدت بعمود الفسطاط فقتلت رجلین فقال لها الحسین ارجعی یا أم وهب أنت و ابنک مع رسول الله فإن الجهاد مرفوع عن النساء فرجعت و هی تقول إلهی لا تقطع رجائی فقال لها الحسین علیه السلام لا یقطع الله رجاک یا أم وهب.»
(2)- بقره (2): 61؛ «و پیامبران را به ناحق مىکشتند؛ این [کفرورزى و کشتن پیامبران] به علت آن بود که [از فرمانِ من] سرپیچى نمودند و پیوسته [از حدود حق] تجاوز مىکردند.»
(3)- بحار الأنوار: 97/ 95، باب 2، حدیث 5؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ یَحْکِی قَوْلَ الْیَهُودِ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ الآْیَةَ فَقَالَ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ إِنَّمَا نَزَلَ هَذَا فِی قَوْمِ یَهُودَ وَ کَانُوا عَلَى عَهْدِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله لَمْ یَقْتُلُوا الْأَنْبِیَاءَ بِأَیْدِیهِمْ وَ لَاکَانُوا فِی زَمَانِهِمْ وَ إِنَّمَا قَتَلَ أَوَائِلُهُمُ الَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ فَنُزِّلُوا بِهِمْ أُولَئِکَ الْقَتَلَةَ فَجَعَلَهُمُ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ أَضَافَ إِلَیْهِمْ فِعْلَ أَوَائِلِهِمْ بِمَا تَبِعُوهُمْ وَ تَوَلَّوْهُمْ.»
بحار الأنوار: 18/ 210، باب 1، ذیل حدیث 38؛ «خَباباً یَقُولُ أَتَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله وَ هُوَ مُتَوَسِّدٌ بُرْدَهُ فِی ظِلِّ الْکَعْبَةِ وَ قَدْ لَقِینَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ شِدَّةً شَدِیدَةً فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَاتَدْعُو اللَّهَ لَنَا فَقَعَدَ وَ هُوَ مُحْمَرٌّ وَجْهُهُ فَقَالَ إِنْ کَانَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ لَیُمْشَطُ أَحَدُهُمْ بِأَمْشَاطِ الْحَدِیدِ مَا دُونَ عَظْمِهِ مِنْ لَحْمٍ أَوْ عَصَبٍ مَا یَصْرِفُهُ ذَلِکَ عَنْ دِینِهِ وَ یُوضَعُ الْمِنْشَارُ عَلَى مَفْرِقِ رَأْسِهِ فَیُشَقُّ بِاثْنَیْنِ مَا یَصْرِفُهُ ذَلِکَ عَنْ دِینِهِ وَ لَیُتِمَّنَّ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى یَسِیرَ الرَّاکِبُ مِنْ صَنْعَاءَ إِلَى حَضْرَمَوْتَ لَایَخَافُ إِلَّا اللَّهَ عز و جل وَ الذِّئْبَ عَلَى غَنَمِهِ.»
بحار الأنوار: 14/ 445- 447، باب 29 (قصة جرجیس علیه السلام)، حدیث 1؛ جنایات کفار درباره پیغمبران در این حدیث به طور مفصل آمده است.
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: مرگ و فرصت ها
نوشته: استاد حسین انصاریان