کابینه اتفاق ملی فدای وفاق ملی نشوند!

درخواست صمیمانه‌ام از دکتر پزشکیان این است که «اتفاق ملی» را فدای «وفاق ملی» نکند. برای وفاق ملی برود و دست بزرگان و سالخوردگانِ جناح‌های مختلف را ببوسد وبا آنها همدلی کند؛ اما برای «اتفاق ملی» اجازه دهد کابینه چهاردهم از محاصره نیروهای فرتوت دولت‌های پیشین، با الگوهای فکری منقضی شده، رها شود.

دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان و پژوهشگر توسعه با انتشار متنی در وب سایت خود درباره تشکیل دولت جدید نوشت:

دیروز آخرین روز همکاری من با شورای راهبری انتخاب وزرای دولت چهاردهم بود. کار بررسی کاندیداهای پیشنهادی برای وزارتخانه‌ها تقریباً تمام شد و من از دولت چهاردهم، پیش از آغاز آن، خداحافظی کردم و به اصفهان بازگشتم تا ادامه مأموریت بیست ساله خود را دنبال کنم یعنی: بیرون از حکومت ایستادن، فاصله گرفتن از قدرت و با عینک توسعه، دیدبانی کردن و زنهار دادن؛ یعنی «نگریستن و گریستن» (نگریستن با عینک خِرَد و گریستن با چشمان قلم).
 
معتقدم با‌وجود آن‌که فرایندی که در شورای راهبری تعریف شده بود (برای غربالگری و انتخاب نامزدهایی برای وزارتخانه‌ها)، به علت تازگی و بی‌تجربگی، بی‌اشکال نبود، اما تلاش شد و تا حدودی به این نتیجه نزدیک شدیم که افرادی به رئیس‌جمهور معرفی شوند که بتواند با آنها «کابینه اتفاق ملی» را تشکیل دهد (درباره خود تجربه مهم و عجیب شورای راهبری، بعدا در یادداشتی با عنوان «انقلاب صندلی اول» توضیح خواهم داد).
 
مآموریتی که دکتر پزشکیان برای دولتش و خودش تعریف کرده است گذار از بحران‌ها از مسیر «وفاق ملی» است. این انتخابی دقیق است؛ چون به علت ته‌کشیدن منابع مادی کشور، بدون همگرایی و هم‌افزایی نیروها در برابر بحران‌ها، امکان غلبه بر بحران وجود ندارد. البته وقتی می‌گوییم «وفاق ملی»، منظور فقط همکاری جناح‌ها و نیروهای سیاسی و نهادها و بخش‌های مختلف قدرت نیست، بلکه اعتماد و همکاری جامعه، نهادهای مدنی و حکومت، بخش اصلی‌تر آن وفاق است که ریاست‌جمهوری جدید باید به‌جد و به‌سرعت در مورد آن بیندیشد و طرحی درافکند و در مورد آن با کلیت نظام سیاسی به توافق برسد. چون اگر به‌علت بی‌عملی و کندی در تصمیم‌سازی و تحول‌آفرینی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور، جامعه از مرحله امیدواری و انتظاری که اکنون درآن است عبور کند، بازگرداندن دوباره آن به بازی همکاری و همدلی با دولت بسیار سخت یا حتی ناممکن خواهد شد.
 
با فرض آن که رئیس‌جمهور بتواند با سایر بخش‌های قدرت برای تحولات وفاق‌آفرین به توافق برسد و آن را عملی‌ کند، اما دولتش نیز باید «دولت اتفاق ملی»‌ باشد تا بتواند بر بستر آن وفاق، اتفاقات بزرگی که بدون آنها عبور از بحران‌ها ممکن نیست را رقم بزند. تقریبا تمام بخش‌ها و حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ما گرفتار انواع مسائل، مصائب و بحران‌هاست. در هرکدام از این حوزه‌ها باید «یک اتفاق ملی» بیفتد تا بتوان بحران آن حوزه را جمع کرد. حرکت بر مدار مسیر‌ها و الگوهای قبلی، فقط بحران‌ها را تشدید می‌کند.
 
بگذارید تا مثالی عینی بزنم. در هنگام بررسی نامزد‌های وزارت نیرو در شورای راهبری، برخی مدیران باسابقه و بزرگان جلسه اصرار داشتند که در حوزه برق ما اکنون با ناترازی بزرگی روبه‌رو هستیم که اکنون در فصل‌ گرما موجب چندین ساعت قطعی برق، در هر روز، در بخش تولیدی کشور شده است؛ پس باید یک فرد پرتجربه و استخوان خردکرده که سابقه وزارت داشته باشد وزیر نیرو شود تا بتواند به فوریت برای ناترازی فکری کند و مثلا ظرف دو سه سال چندین نیروگاه برق را راه‌اندازی کند.
 
بنابراین اصرار بر این بود که حوزه نیرو جای جوان‌بازی نیست و ریسک نباید کرد. پاسخ ما این بود: مشکل وزرای سالخورده و استخوان‌ خردکرده این است که می‌کوشند در همان پارادایم و الگوهای فکری قبلی، بحران برق را حل کنند؛ همان الگوهای فکری که خودشان بحران امروز را خلق کرده‌اند. چنین وزیری دوباره می‌رود و به سرعت به ساخت نیروگاههایی مجوز می‌دهد که با سوخت گاز یا سوخت مازوت کار می‌کنند، چون می‌خواهد به‌سرعت نشان دهد که توانست ناترازی را حل کند.
 
فرض کنیم که باوجود تحریم‌ها، در تأمین منابع مالی و در تأمین تجهیزات نیروگاه‌ها نیز مشکلی نداشته باشند؛ آنگاه ما سه سال دیگر مثلا ده نیروگاه بزرگ جدید ساخته‌ایم که وارد مدار می شود. اما چه می‌شود؟ حاصل آن نیروگاهها می‌شود فشار بیشتر بر مصرف گاز و تشدید بحران کمبود گاز. آنگاه در گام بعدی به‌علت قطعی گاز به آن نیروگاه‌ها اجازه می‌دهند که با مازوت کار کنند؛ یعنی تشدید آلودگی هوای شهرها که هم اکنون نیز از آستانه بحران گذشته است.
 
پس ما از هم اکنون باید وزیری جوان و دانشمند و پرانرژی، با تخصص در حوزه انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر انتخاب کنیم که بتواند الگوی تولید برق ایران را از روش سنتی (سوخت فسیلی) به روش مدرن (سوخت‌های پاک) متحول کند. وزیر انرژی باید بتواند با افق‌گشایی و تغییر الگوهای فکری در حوزه انرژی، «اتفاق» تازه‌ای را در این حوزه رقم بزند وگرنه بحران روز‌به‌روز تشدید خواهد شد.
 
تقریبا همین داستان را درباره همه وزارت‌خانه‌های دیگر داشته‌ایم. اما نهایتاً آنچه رقم خورد این بود که با بحث‌های جدی که شد تقریبا این توافق حاصل شد که در تمام وزارتخانه‌ها در کنار نیروهای استخوان خردکرده و سالخورده، نیروهای جوان و خوشفکر و دانشمند و دارای سابقه‌کافی و تجربه‌‌های موفق نیز معرفی کنیم؛ که برخی از آنان نیز خانم بودند.
 
اکنون نوبت رئیس‌جمهور است که از میان این نامزدها، فهرستی را انتخاب کند که بتوان نام آن را «کابینه اتفاق ملی» ‌نهاد. یعنی کابینه چهاردهم باید بتواند در همه حوزه‌های بحرانی، «اتفاق ملی» رقم بزند تا دولت چهاردهم بتواند به یک «دولت اتفاق ملی» تبدیل شود.
 
زنهار، زنهار که رئیس‌جمهور تحت فشار بزرگان چپ و راست، اصلاح‌طلب و اصولگرا، سنتی و تحول‌خواه، قرار گیرد و به‌جای انتخاب کابینه‌ای که «اتفاق ملی» را رقم بزند، کابینه‌ای انتخاب کند که ظاهرش «وفاق ملی» است؛ اما باطنش تسلیم شدن در برابر فشارها، چانه‌زنی و سهم‌خواهی کسانی است که رئیس جمهور یا در فرایند تبلیغات انتخاباتی به آنها مدیون شده است (مجاهدان جمعه) یا به نام «وفاق ملی» می خواهد دل آنها را به دست آورد (مجاهدان شنبه).
 
زنهار، زنهار که نباید «کابینه اتفاق ملی»‌ فدای شعار «وفاق ملی‌» شود. وفاق ملی نیازمند اصلاح رویه‌ها و برخورد‌ها و سخنان همه بازیگران فضای سیاسی و توافق آنها برای تمرکز بر منافع ملی برای عبور از بحران‌های ملی است.
 
اما «اتفاق ملی» نیازمند کابینه‌ای جوان، پرانرژی، متخصص، باتجربه و پر ایده است. برخی از صاحب‌نظرانی که در کمیته‌های بررسی صلاحیت نامزدها حضور داشتند به ما گفتند که در این بررسی‌ها ما با پدیده‌هایی روبه‌رو شدیم که خودمان هم حیرت زده‌ایم. یعنی ظرفیت‌های عظیمی از تخصص و مهارت و نوآفرینی در کشور هست که فقط باید از نظر سیاسی عزم کنیم که از آنها بهره ببریم.
 
درخواست صمیمانه‌ام از دکتر پزشکیان این است که «اتفاق ملی» را فدای «وفاق ملی» نکند. برای وفاق ملی برود و دست بزرگان و سالخوردگانِ جناح‌های مختلف را ببوسد وبا آنها همدلی کند؛ اما برای «اتفاق ملی» اجازه دهد کابینه چهاردهم از محاصره نیروهای فرتوت دولت‌های پیشین، با الگوهای فکری منقضی شده، رها شود.
 
از تجربه بزرگان همه جناح‌ها و گروهها البته باید در اتاق‌های فکر و شوراهای مشورتی و نظارتی بهره ببرد، اما سکان عمل را به جوانان دانشمند و توانمند و نوآوری بسپارد که فارغ از ملاحظات سیاسی و منفعتی نهادها و جناح‌های مختلف، بتوانند آن «اتفاق ملی» را رقم بزنند. چنین باد.
 
محسن رنانی / 7 مرداد 1403
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان