عبدالجواد موسوی، روزنامهنگار در هم میهن نوشت: هرکسی که تعبیر «انتقاد سازنده» را ابداع کرد قالتاقی بود که هم میخواست از توبره نوش جان کند، هم از آخور. هم میخواست ادای آزادگی و قلندری دربیاورد، هم میخواست محبوب قلب اهل قدرت باشد. انتقاد اگر رادیکال و بنیانکن نباشد بیشتر به شوخی شبیه است. رعایت انصاف و عدل و داد البته چیز دیگری است و ربطی به این تعبیرِ «مردرندانه» ندارد.
از آن طرف دشمنی و بیانصافی هم ربطی به انتقاد رادیکال ندارد. اصلاً در نقد آن هم بهمعنای حقیقی کلمه چیزی بهنام غرضورزی وجود ندارد. شما نقد میکنید برای آنکه رفتار غلطی را از ریشه بخشکانید. آنکه مغرضانه مینویسد و میگوید، ایدئولوژیزده است و ایدئولوژیزده به تنها چیزی که نمیاندیشد و پروای آن را ندارد حقیقت است.
این مقدمه مختصر را گفتم تا به اینجا برسم که نقد بیتعارف و رادیکالِ دولت آقای پزشکیان را باید بیش از هرکس دیگری خودمان جدی بگیریم. کاری که در دولت آقای روحانی انجام ندادیم. آن روزها بهانه اغلب ما این بود که دولت روحانی به اندازه کافی دشمن قسمخورده دارد و در چنین شرایطی فتوت و مروت حکم میکند که ما شوخ پیش چشم او نیاوریم و اگر نوشش نمیتوانیم شد دستکم نیشش نباشیم.
اشتباه کردیم. شاید هم چارهای نداشتیم. نمیدانم. اما این را میدانم که اگر نبود آن مصلحتاندیشیها، محدودیتها و معذوریتها، شاید حوادث به گونه دیگری رقم میخورد و از بعضی فجایع جلوگیری میشد. هرچه بود، گذشت اما آن تجربه گرانقیمت پیش روی ماست و اگر اهل عبرت باشیم، میتوانیم از آن روزگاران درسها بیاموزیم.
ما که آقای پزشکیان را نظرکرده خدا و پیغمبر نمیدانیم. هیچ بزرگی هم به خواب ما نیامد و رأی دادن به ایشان را به ما توصیه نکرد. میدانستیم به چه کسی رأی میدهیم و از بضاعت او چندان هم بیاطلاع نبودیم. خودش هم بندهخدا نه قول خاصی به کسی داد، نه وعده عجیب و غریبی. هیچکدام از ما هم معتقد نیست که مخالفت با او مخالفت با امر مقدس است. اصلاً ما به او رأی دادهایم که بتوانیم نقدش کنیم.
به او رأی دادهایم که اگر لازم شد رأیمان را پس بگیریم. آقا بالاسر انتخاب نکردهایم. خادم ملت را انتخاب کردهایم که کمترین وظیفهاش در قبال رأیی که به او دادهایم پاسخگویی است. همه عیب و ایرادها به حاکمان برنمیگردد. ما محکومان نیز به قدر خود خالی از عیب و ایراد نیستیم و شاید بزرگترین ایراد ما این باشد که مسئولیت انتخابهایمان را به عهده نمیگیریم.
در اولین بزنگاهی که بخت از دولت روحانی برگشت قریب به اتفاق آن 24 میلیون فراموش کردند که روحانی انتخاب خود آنها بوده. حتی روزنامهنگارها و روشنفکرانی که در خردادماه 96 مردم را به رأی دادن تشویق میکردند ترجیح دادند خودشان را به کوچه علی چپ بزنند و اصلاً به روی خودشان هم نیاورند چه اتفاقاتی در حال رخدادن است.
حالا هم اگر حواسمان را جمع نکنیم یکبار دیگر آن فجایع تکرار میشود. این سرزمین پُر از حوادث تکراری است و لبریز از مردمانی که از یک سوراخ 500 بار گزیده میشوند.
با مخالفان آقای پزشکیان کاری ندارم. آنها اقتضای طبیعتشان گزیدن است و به تنها چیزی که فکر نمیکنند منافع ملی است. دیگی که برای آنها نجوشد مهم نیست چه چیزی در آن بجوشد. حرجی بر آنان نیست اما کسانی که مدعیاند به آقای پزشکیان رأی دادهاند تا چیزی بهنام ایران کماکان وجود داشته باشد، باید همه حواسشان را جمع کنند تا چاپلوسان، بادمجان دورقابچینان و کاسهلیسان، رأی مردم را بهنفع منافع فردی و حزبی مصادره نکنند.
باید هر خبط و خطایی را به بانگ بلند اعلام کنند. باید مراقب باشند ویترین رسانهای و فرهنگی دولت به دست مشتی ماجراجو نیفتد. باید از رأی خودشان پاسداری کنند. باید بدانند:
شرط رها شدن خرد و عشق و همت است
این چیزها که ساده مهیا نمیشود
باید بدانند هیچ فعالیت سیاسی و دگرگونی اساسی صرفاً با رأی دادن به دست نمیآید. اندکی غفلت میتواند یک بار دیگر ما را به دوران هاله نور، معجزه هزاره سوم و یک جهان توهم برگرداند. خطر همیشه در کمین است.