ماهان شبکه ایرانیان

امروز با سعدی: ترسم که عشق در سر سعدی جنون شود

هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود

تا منتهای کار من از عشق چون شود

دل بر قرار نیست که گویم نصیحتی

از راه عقل و معرفتش رهنمون شود

یار آن حریف نیست که از در درآیدم

عشق آن حدیث نیست که از دل برون شود

فرهادوارم از لب شیرین گزیر نیست

ور کوه محنتم به مثل بیستون شود

ساکن نمی‌شود نفسی آب چشم من

سیماب طرفه نبود اگر بی سکون شود

دم درکش از ملامتم ای دوست زینهار

کاین درد عاشقی به ملامت فزون شود

جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کرد

تا زعفران چهره من لاله گون شود

دیوار دل به سنگ تعنت خراب گشت

رخت سرای عقل به یغما کنون شود

چون دور عارض تو برانداخت رسم عقل

ترسم که عشق در سر سعدی جنون شود

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان