فرستادن قیس بن سعد به عنوان والی مصر

در واقع می بایست این بخش پیش از آغاز جنگ صفین نقل می شد اما ما به این دلیل آن را در اینجا ذکر می کنیم تا اخبار مربوط به والیان مصر پی درپی از سال ۳۶ تا ۳۸ ه، نقل شود.

در واقع می بایست این بخش پیش از آغاز جنگ صفین نقل می شد اما ما به این دلیل آن را در اینجا ذکر می کنیم تا اخبار مربوط به والیان مصر پی درپی از سال 36 تا 38 ه، نقل شود.

در ماه صفر سال 36 ه، امیر مؤمنان (ع) قیس بن سعد بن عبادة را به عنوان والی مصر از مدینه بدان دیار گسیل داشت.قیس مردی صاحب نظر و مقتدر و زیرک و از پیروان و دوستان علی (ع) بود.ابن اثیر و ابراهیم بن سعد بن هلال ثقفی در کتاب الغارات، بنابر روایتی که ابن ابی الحدید از آنان نقل کرده است، گفته اند: امیر مؤمنان (ع) به قیس فرمود: با سپاه مصر برو.زیرا این کار دشمن را بیشتر می ترساند و مولایت را عزیزتر می دارد.به نیکو کردار نکویی کن و بر شکاک سخت بگیر و با عامه مردم ملاطفت کن که ملاطفت خود برکت است.قیس گفت : سپاه را برای تو وا می نهم، اما آنچه درباره ملاطفت و احسان به مردم به من سفارش کردی، از خداوند تعالی در این مورد کمک خواهم گرفت.

قیس با هفت تن از خانواده اش قدم به مصر نهاد.این خود نشانه ای بر زیرکی و اعتماد به نفس وی است، آن گاه بر فراز منبر بر آمد و نامه امیر المؤمنین (ع) را خواست و آن را برای مصریان خواند و سپس ایشان را به بیعت و مساعدت خود دعوت کرد.آن گاه برخاست و سخنانی کوتاه بر زبان راند.وی گفت: سپاس خدایی راست که حق را آورد و باطل را میرانید و ظالمان را نگونسار کرد.ای مردم! ما با بهترین کس پس از پیامبر (ص) دست بیعت دادیم.پس شما نیز برخیزید و بر مبنای کتاب خدا و سنت رسولش بیعت کنید.اگر ما بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) کار نکردیم، پس بیعت ما بر گردن شما نیست.مردم همگی با او دست بیعت دادند مگر ساکنان قریه ای به نام خربتا، که طرفداران عثمان بودند.اما قیس با آنان از در صلح و آشتی داخل شد.وی از مردم خراج گرفت و هیچ کس با او ستیزه نکرد.

امیر مؤمنان (ع) برای جنگ جمل خارج شد و قیس به جای خود بازگشت.وی سرسخت ترین مردم در برابر معاویه بود.معاویه می ترسید از اینکه در میان حکومت عراق که به وسیله علی (ع)، و حکومت مصر که به وسیله قیس اداره می شد قرار بگیرد.از این رو نامه ای خطاب به قیس نوشت و او را به خونخواهی عثمان و پیروی از خود فراخواند و حکومت عراق را به قیس و حکومت حجاز را به یکی از بستگان قیس که خود بگوید، وعده داد.قیس در پاسخ به خواسته معاویه از راه حیله وارد شد و گفت: باید درباره این کار فکر کند.معاویه برای بار دوم به صراحت قضیه را مطرح کرد و گفت: او نمی تواند کسی چون مرا با این نیرنگها بفریبد.قیس هم متقابلا پاسخ معاویه را به صراحت داد و او را نیز تهدید کرد.معاویه از جانب قیس ناامید شد و ترفندی دیگر به کار برد.او به اهل شام گفت که قیس جزو دوستان وی است و او را در گرفتن انتقام خون عثمان یاری می دهد.همچنین نامه ای از قول قیس جعل کرد و آن را برای شامیان خواند.خبر این ماجرا توسط یکی از جاسوسان علی (ع) و نیز از طریق محمد بن ابو بکر و محمد بن جعفر بن ابو طالب به آن حضرت رسید.علی (ع)، قیس را به بزرگی یاد کرد و فرمود: به خدای سوگند این نامه از جانب او نوشته نشده و کذب است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر