زنجیرههای تامین مواد غذایی که بهطور موثر اداره میشوند میتوانند تاثیر مثبت شگرفی بر جوامع و زندگی در سراسر جهان داشته باشند. ردیابی بدون وقفه همچنان که از توسعه پایدار پشتیبانی میکند، از هدر رفت مواد غذایی جلوگیری میکند و انطباق با استانداردهای زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) را تضمین میکند. ارتباطات در سراسر زنجیره تامین میتواند به تولیدکنندگان کمک کند تا برابر با تلاشهای خود دستمزد عادلانهای دریافت کنند. در نهایت، توانایی ردیابی غذا از مزرعه تا سفره، سلامت و تندرستی جوامع را در جهان بهبود میبخشد. در مقابل این رویکرد جدید، شرکتهایی با رویکرد سنتی برای مدیریت زنجیره تامین مواد غذایی وجود دارند که با چالشهایی جدی در مورد کارآیی، امنیت و شفافیت مواجه هستند و عواقب مدیریت ناکارآمد در این حوزه میتواند وخیم باشد، از هدررفت مواد غذایی تا مرگ ناشی از آلودگی.
راهحلی وجود دارد که نه تنها میتواند مدیریت زنجیره تامین مواد غذایی را بهبود بخشد، بلکه کیفیت زندگی را برای همه در سراسر جهان افزایش میدهد. فناوری بلاکچین میتواند شفافیت، قابلیت ردیابی و حفظ حریم خصوصی و همچنین هماهنگی بین طرفهای مختلف را فراهم کند و امکان دسترسی بیشتر به غذا و بهبود کیفیت را در سراسر زنجیره تامین جهانی فراهم کند.
چالشهای زنجیره تامین مواد غذایی
همانطور که در گزارش مجمع جهانی اقتصاد آمده است یکی از شرکتهایی که چالشهای رویکرد فعلی مدیریت زنجیره تامین را احساس کرده، شرکت Silal است.
Silal Fresh، بخش محصولات تازه Silal، با وجود اینکه یک بازیگر قدرتمند و تثبیت شده در فضای کشاورزی است که به دلیل تعهد خود به کیفیت و تازگی شناخته شده است، در ردیابی محصولات خود در زنجیره تامین با مشکل مواجه بود. شکافها در قابلیت ردیابی ممکن است از نظر شناسایی مسائل مربوط به کیفیت غذا، چالشهایی را برای ایمنی مواد غذایی ایجاد کند. ردیابی محمولهها تنها چالشی نیست که تامینکنندگان و خردهفروشان مواد غذایی امروزه با آن مواجه هستند. موانع دیگر پیشروی کیفیت بهتر غذا و تحویل عبارتند از:
فقدان ارتباط: حتی اگر کالاها فقط لازم باشد یک مقصد را در طول زنجیره تامین داشته باشند، اغلب ارتباط بین مبدا و مقصد با مشکل مواجه است. در واقع، 45 درصد از رهبران زنجیره تامین فقط تامینکنندگان سطح اول خود را میشناسند یا اصلا ممکن است ارتباط موثری با مقصد نهایی نداشته باشند و تنها 7 درصد از زنجیره تامین دارای شفافیت لازم هستند. این امر به خودی خود منجر به فقدان انعطافپذیری زنجیره تامین میشود و پیشبینی اختلالات را برای خردهفروشان سخت میکند، زیرا آنها نمیدانند در حال حاضر محموله آنها در چه شرایطی است و حتی کجاست. علاوه بر این، سیستم قدیمی همچنین منجر به ناتوانی در ردیابی کارآمد اقلام در زمان واقعی و همچنین مشکل در اثبات منشأ کالا میشود. فقدان ردیابی منجر به فقدان تضمین کیفیت و همچنین ناتوانی در گزارش انطباق کامل میشود. در نهایت، فقدان ارتباطات میتواند منجر به عدم دسترسی و اختلال در امر پرداخت و امور مالی تامینکنندگان بالادستی شود که از تامینکنندگان مالی پاییندستی جدا هستند.
فقدان حریم خصوصی: در سراسر زنجیره تامین امروزی، عدم تقارن در مورد اشتراکگذاری اطلاعات وجود دارد. تامینکنندگان بالادستی به احتمال زیاد اطلاعات مربوط به عملیات، قیمت و منابع خود را برای حفظ مزیت رقابتی با دیگری به اشتراک نمیگذارند. با این حال، بدیهی است که خردهفروشان پاییندستی بخواهند این اطلاعات را در مورد محصولات و کالاها داشته باشند. متاسفانه، ابزارهای مدیریت دادههای قدیمی اغلب توانایی چنین کنترل دقیقی بر اشتراکگذاری اطلاعات را ندارند.
مشکلات امنیتی: یکی دیگر از چالشهای زنجیره تامین، حفظ امنیت سیستم است، به خصوص که سرورهای متمرکز در معرض حملاتی هستند که به راحتی میتواند کل زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر ریسک فروشنده شخص ثالث امروز یک چالش رو به رشد است، بهطوری که حداقل 56 درصد از حوادث امنیت سایبری در زنجیره تامین رخ میدهد.
بلاکچین چگونه میتواند به زنجیره تامین کمک کند
برای پرداختن به این موضوع بهتر است به این سوال پاسخ دهیم که شرکت Silal Fresh چگونه رویکرد خود را در مدیریت زنجیره تامین تغییر داد؟ Silal Fresh با درک نیاز به راهحلی بهتر برای ارائه شفافیت و قابلیت ردیابی به بلاکچین روی آورد. هر کدام از بازیگران این زنجیره تامین در سیستم مدیریت مبتنی بر بلاکچین ادغام شدهاند و به این ترتیب قادرند هر نقطه تماس کالا یا محصول را در دفتر غیرمتمرکزی ثبت کنند که برای همه شرکا باز است. بنابراین همه افراد در سراسر زنجیره میتوانند دید واضحی از سفر آن کالا به دست آورند.
Silal Fresh که دفتر کل خود را روی بلاکچین قرار داد، در واقع راهحل جامع ردیابی را اتخاذ کرده بود که با کمک داشبورد مبتنی بر وب و ادغام با سیستمهای مدیریت زنجیره تامین موجود استفاده میکرد. آنها بر برخورداری از مواهب بلاکچین لازم ندیدند که کل راه خود را عوض کنند بلکه راهی پیدا کردند تا سیستم فعلی خود را با بلاکچین ادغام کنند. این امر بهطور قابل توجهی شناسایی و پرچمگذاری هر تاخیری در تحویل و همچنین افزایش رضایت، اعتماد و وفاداری به برند را بهبود بخشید. آنها حتی ردیابی را به هر قطعه از محصولات اضافه کردند که مصرفکننده میتواند یک محصول، مثلا یک بسته میوه را بردارد و کد QR مندرج روی آن را اسکن کند و داستان سفر سیب را تا وقتی که به دستش برسد، ببیند.
متیو ون نیکرک، بنیانگذار و مدیرعامل SettleMint که مسوول ادغام بلاکچین به زنجیره تامین Silal Fresh بوده است در این زمینه میگوید: «ما شاهد رشد توانایی فناوری بلاکچین برای بهبود عملیات و تجربه کاربر نهایی در تعدادی از صنایع و برنامههای مختلف امروز هستیم و این امر قطعا در آینده ادامه خواهد داشت. یکی از بزرگترین حوزههایی که بلاکچین پتانسیل تغییر در آن را دارد مدیریت زنجیره تامین است. از ردیابی دقیقتر از طریق افزایش شفافیت تا ارتقای امنیت بیشتر در تبادل دادهها، بلاکچین میتواند زنجیرههای تامین را کارآمدتر، انعطافپذیرتر و سازگارتر کند. ما در شرکت SettleMint با بسیاری از شرکتها همکاری کردهایم تا از طریق طرحهای بلاکچین به کارآیی و شفافیت بیشتری در زنجیره تامین خود دست یابند. با این حال همواره برای ما جالب است چگونه رهبران فناوری اطلاعات و دیجیتال در حال ادغام بلاکچین در فرآیندهای مدیریت زنجیره تامین خود هستند.»
بلاکچین علاوه بر افزایش شفافیت، مزایای امنیتی قابل توجهی نیز ارائه میدهد. زنجیرههای تامین سنتی در برابر حملات سایبری آسیبپذیر هستند، بهویژه زمانی که به سیستمهای متمرکز متکی هستند.
البته Silal Fresh تنها شرکتی نیست که قدرت بلاکچین در حل معضلات زنجیره تامین را دیده است.
طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد 86 درصد از رهبران زنجیره تامین معتقدند که استفاده از بلاکچین به آنها مزیت رقابتی میدهد.
بلاکچین همچنین برای تمامی بازیگران حاضر در زنجیره تامین این امکان را فراهم میکند که یک شبکه ایجاد کنند که هر کدام به عنوان یک گره باشد. این قابلیت میتواند آن «اشتراکگذاری اطلاعات» را که پیشتر گفتیم در حال حاضر در سیستمهای قدیمی امروزی وجود ندارد، فراهم کند. برای مثال در گزارش مجمع جهانی اقتصاد پیشنهاد میشود میتوان مجوزهای جهانی برای دادههایی که از اقدامات پایداری پشتیبانی میکنند، اعطا شود و در عین حال دادههای حساس در مورد هزینههای توزیعکننده محدود شود. ماهیت توزیع شده دفتر کل نیز امنیت آن زنجیره تامین را افزایش میدهد.
مجمع جهانی اقتصاد در پایان گزارش خود مینویسد در نهایت افزایش شفافیت و قابلیت ردیابی میتواند جان انسانها را نجات دهد. سالانه تقریبا از هر 10 نفر یک نفر در سراسر جهان به دلیل بیماریهای ناشی از غذا بیمار میشود و نزدیک به نیم میلیون نفر میمیرند.
با این حال، با بهبود قابلیت ردیابی، کنترل سفر مواد غذایی میتواند سریعتر اتفاق بیفتد و منبع آلودگی سریعتر مشخص شود. به اندازه یکسوم کل مواد غذایی تولید شده در سطح جهان در نهایت تبدیل به ضایعات میشوند، اما مدیریت بهبود یافته زنجیره تامین مواد غذایی میتواند منجر به ضایعات کمتر و مواد غذایی بیشتر برای مصرف شود.
زنجیرههای تامین مواد غذایی که بهطور کارآمد اداره میشوند تاثیر مثبتی بر جوامع و زندگی در سراسر جهان دارد و بلاکچین فناوری است که به تامینکنندگان و خردهفروشان مواد غذایی کمک میکند تا به این هدف دست یابند. بلاکچین با فراهم آوردن امکان ردیابی محصولات و مواد از نقطه مبدا با بهروزرسانیهای بلادرنگ در دفتر کل تغییرناپذیر خود، شفافیت در زنجیره تامین را افزایش میدهد، پرداختها را سادهتر میکند و گزارشدهی را بهبود میبخشد. با تغییر نحوه ثبت و دسترسی به دادهها، میتوان دسترسی و کیفیت غذا را برای شهروندان امروزی و فردای جهانی بهتر تغییر دهیم. مجمع جهانی اقتصاد دغدغههای خود را برای زنجیره تامین تنها در دخیل کردن بلاکچین در زنجیره تامین نمیبیند، بلکه آنها با همکاری گروه مشاوره بوستون در مورد چگونگی هدایت زنجیره تامین به سمت و سویی که در آن به اهداف پایداری دست یابند هم بررسیهایی انجام دادهاند.
در این گزارش مجمع جهانی اقتصاد مینویسد: رهبران بازار سبز میتوانند با استفاده از تکنولوژیهای جدید (از جمله بلاکچین) با قرار گرفتن در موقعیت پیشران بازار پیشرفت کنند.
در این دهه، بازارهای سبز در مقیاس بزرگ به واقعیت تبدیل خواهند شد. حتی اگر هزینهها برای پذیرندگان اولیه بیشتر باشد، توسعه پایدار احتمالا برای خود بازاری خواهد یافت. از آنجا که پیشبینی میشود تقاضا برای مواد سبز از عرضه پیشی بگیرد، رهبران بازار در توسعه میتوانند با ارائه پیشنهادی سبز و قابل قبول برای بازار سود ببرند.
برخی از فناوریهای سبز توانستهاند در طول دهه گذشته به برابری هزینه برسند. بسیاری دیگر، به ویژه در صنعت، هنوز احتیاج به مشتریان بیشتری دارند.
در حالی که بسیاری از فناوریهای سبز قبلا در بسیاری از نقاط جهان به برابری در بازار دست یافتهاند، سایر فناوریها، بهویژه در بخش صنعتی، هنوز 50 درصد یا بیشتر از هزینهها به آنها اختصاص دارد. از آنجا که این فناوریهای جدید با حمایت مستمر دولت گسترش مییابند، کاهش حق بیمه هزینه فرصتهایی را برای بازارهای سبز پیشگام باز میکند.
بخشهایی مانند انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای برقی ثابت کردهاند که رهبران میتوانند با سرمایهگذاری به موقع قبل از دستیابی به برابری هزینه، پیشرفت کنند. این روش اکنون میتواند در همه زمینهها اتفاق بیفتد.
از سوی دیگر تمایل به پرداخت «حق بیمه سبز» در حال افزایش است. بازارهای سبز برای بازیگران بالادستی برای رشد قوی آماده هستند. اغلب، شرکتهای پایین دستی محرک هستند، زیرا آنها به دنبال اجرای تعهدات پایداری و برآورده کردن روندهای مصرفکننده در بلندمدت هستند. بازیگران اولیه در بخشهای بالادستی زنجیرههای ارزش کلیدی در حال حاضر حق بیمههای قیمتی محصولات سبز را دریافت میکنند. بازیگران پایین دستی به تازگی متوجه شدهاند که مصرفکنندگان در حال حاضر هزینه بیشتری برای پایداری پرداخت کردهاند، تا 7 درصد و در حال رشد هستند؛ این به کاهش هزینههای فناوری کمک میکند.
در این دهه، تقاضا برای چندین ماده سبز میتواند از عرضه پیشی بگیرد. این یک فرصت است. با وجود چشمانداز افزایش قابل توجه تقاضا در بازارهای سبز، تامینکنندگان در بسیاری از بخشها با سرعت مورد نیاز به آن رسیدگی نمیکنند. در حالی که اضافه کردن بلاکچین به این زنجیرههای تامین همانطور که گفته شد سرعت و دقت در طول فرآیند را بالا میبرد. در اکثر زنجیرههای ارزش عمده، سهم بازار بازیگران پاییندستی با تعهدات کربنزدایی زنجیره ارزش مبتنی بر علم، بسیار بیشتر از سهم بازیگران بالادستی است که برای دستیابی به این تعهدات نیاز به تامین مواد سبز دارند. در برخی موارد، این شکاف سهم بازار بیش از 20 واحد درصد است. در نتیجه، بازار سبز موادی مانند پلاستیک، مواد شیمیایی، آلومینیوم، شیشه، بتن و فولاد احتمالا کوتاه خواهد بود. شرکتهای پاییندستی باید در مورد تدارکات تجدیدنظر کنند تا از نظر استراتژیک تامین امنیت و توسعه داشته باشند. شرکتهای بالادستی که تازه وارد بازار سبز میشوند، پتانسیل زیادی برای یافتن تقاضا دارند. همانطور که پیشتر اشاره شد با قرار گرفتن تمامی بازیگران در یک دفتر کل غیرمتمرکز که همگی اعضا به آن دسترسی دارند میتوانند به راحتی اهداف سبز را با همراهی هم به پیش برند.
برای برنده شدن در بازارهای سبز، شرکتها باید در رویکرد خود به بازار تجدید نظر کنند. ابتدا، شرکتها باید یک سبد هدف «سبز» طراحی کنند که تقاضای «کربن صفر» را تامین کند.
دوم، آنها باید ارزش پیشنهادی محصولات را در این مجموعه شکل دهند. فراتر از انتشار و سایر ابعاد پایداری مانند آب، هوا و تنوع زیستی، این ممکن است مزایای بیشتری در مورد سلامت، قابلیت استفاده و سایر جنبهها داشته باشد.
سوم، شرکتها باید امیدوارکنندهترین بخشهای هدف را شناسایی کرده و با پذیرندگان اولیه، اغلب از طریق مشارکت، درگیر شوند. چهارم، شرکتها باید یک استراتژی قیمتگذاری سبز بر اساس محصول، مشتری و نتایج دلخواه ایجاد کنند. پنجم، شرکتها باید محیط بازار سبز خود را توسعه دهند و موانع مقیاسپذیری را با تامینکنندگان، مشتریان، همتایان و تنظیمکنندههای خود باز کنند. در نهایت، برای ارائه کامل در بازارهای سبز، شرکتها بهطور کلی نیاز به تغییر درونی با قابلیتها، اقدامات و مشوقهای جدید و همکاریهای داخلی در میان عملکردهای تجاری دارند. لازم به توضیح نیست که بلاکچین چگونه میتواند در تک تک گامها مفید واقع شود. در یک دفتر کل متمرکز از منبع اصلی تا مشتری نهایی قابل مشاهده است و میتوان نقاط عطف برای اعمال تغییر را شناسایی کرد.
به نظر مجمع جهانی اقتصاد، پیشگامی در بازارهای سبز شبیه یک قمار است، اما خبر خوب این است که احتمالا نتیجه خواهد داد. برای دههها است که بازیگران بالادستی در صنایعی مانند فولاد، مواد شیمیایی پایه و لجستیک در بازارهای کالایی و خریداران مایع فعالیت و عمدتا بر سر قیمت با هم رقابت میکنند. پدیدههایی مانند کمبود، قیمتگذاری مبتنی بر ارزش و سایر ویژگیهای بازارهای عرضهکننده تا حد زیادی ناشناخته بودهاند. ناگهان، یک بازار بزرگ و دست نخورده میتواند تمایل بیشتری به خرید (و پرداخت برای) محصولات پایدارتر پیدا کند. سرمایهگذاری در این بازار یک قمار است و نیاز به تغییر ذهنیت دارد، اما فعالان اولیه میتوانند منابع جدیدی از تقاضا و جذب ارزش پیدا کنند. از سوی دیگر، کسانی که منتظر تحقق تقاضا قبل از سرمایهگذاری هستند، در نهایت ممکن است زمانی به بازار وارد شوند که دیگر خیلی دیر شده است. شرکتهایی که در بازارهای پاییندستی هستند که میخواهند از پرداخت بیش از حد برای اهداف کربنزدایی خود اجتناب کنند، میتوانند فرآیند خرید خود را تغییر دهند تا حال بتوانند کربن را در نظر بگیرند، فعالانه به دنبال مشارکت باشند و مایل به تعهدات طولانیمدت منابع باشند. این دهه زمانی است که بازارهای سبز در مقیاس بزرگ به واقعیت تبدیل میشوند. این به محرکان اولیه بستگی دارد که دنیا را به نفع خود و همه شکل دهند.
حتی اگر بتوان با موفقیت شکل و رویکرد زنجیره تامین را عوض کرد امروزه، بیشتر جایگزینهای غیر فسیلی با هزینههای بیشتری همراه هستند.
مجمع جهانی اقتصاد مینویسد برای تحقق جاهطلبیهای تعیینشده در توافق پاریس، یک تغییر فناوری عظیم در تمام بخشهای اقتصادی مورد نیاز است. راهحلهای غیر فسیلی در حال حاضر برای کاهش بیشتر انتشارات جهانی وجود دارد. با این حال، برای بسیاری از مواد غیرفسیلی، محصولات و فرآیندها در حال حاضر و میانمدت، بهویژه در بخشهای صنعتی، هزینههای سوخت فسیلی بالاتر از همتایان غیر فسیلیشان است. این به این دلیل است که برخی از راهحلها، به عنوان مثال، سیمان تولید شده با جذب و ذخیره کربن (CCS)، یا از نظر ساختاری گرانتر هستند، یا هنوز در منحنیهای یادگیری اولیه هستند، یا هر دو. به ویژه، مواد خام سبز یا خدمات لجستیکی که تقریبا در تمام زنجیرههای ارزش جهانی مورد نیاز است، بسیار گرانتر از وضعیت موجود باقی میمانند.
آنتونیا گاول، رئیس بخش اقدامات اقلیمی، مجمع جهانی اقتصاد:
امروزه شرکتها و مصرفکنندگان با چالشهای متعددی مواجه هستند، مانند تورم و رکود اقتصادی در آینده، بحران انرژی در اروپا و افزایش خطرات مواد غذایی. با این حال، جامعه نباید اجازه دهد که این مشکلات کوتاه مدت ما را از حرکت فوری در مورد تهدید رو به رشد ناشی از گرم شدن جهان منحرف کند. اقدامات اقلیمی امروز ناکافی است. پیشبینیهای فعلی حاکی از آن است که انتشار گازهای گلخانهای تا سال 2030 در مقایسه با سال 2010 نزدیک به 11 درصد افزایش خواهد داشت که بسیار دور از کاهش 43 درصدی است که برای محدود کردن گرمایش به 1.5 درجه سانتیگراد لازم است. همانطور که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد به صراحت گفت: «ما در بزرگراهی به سوی جهنم آب و هوایی هستیم و هنوز پایمان روی پدال گاز است.»
نقش و فرصت برای اقدام اقلیمی شرکتی تبدیل به هدف اصلی شده است. تقریبا برای دو دهه، دولتها از بخش خصوصی میخواستند که در مورد تغییرات اقلیمی رویکرد فعالانهتری از خود نشان دهند، اما الان وضعیت تغییر کرده است. جان کری، فرستاده ویژه ریاستجمهوری آمریکا در امور آب و هوا، بارها از نقش حیاتی بخش خصوصی صحبت کرده و خاطرنشان کرده است: «معتقدم که بخش خصوصی این توانایی را دارد که در این نبرد برای ما پیروز شود.» اکنون بازیگران در بخشهای مختلف شروع به یافتن بازاری برای محصولات سبز خود کردهاند. آنها میدانند که چگونه تعهدات کربنزدایی که توسط شرکتهای مصرفکننده و سیاستهای دولتی انجام میشود، تقاضای سبز را افزایش میدهد.
پاتریک هرهولد، مدیر مرکز تغییرات اقلیمی و پایداری، گروه مشاوره بوستون:
گزارش گروه به صراحت یک دیدگاه تجاری در مورد چگونگی پیدا کردن، ایجاد و شکل دادن به بازارهای سبز دارد. پیروزی در بازارهای سبز در حالی که امروزه پایداری، اغلب هزینه دارد، با این وجود، رهبران سبز میتوانند پیشرفت کنند. یک عنصر حیاتی از استراتژیهای موفق ورود به بازار، همکاری است. بزرگان بازار درک میکنند که مشارکت، راه جدیدی برای رهبری است. شرکتها میتوانند با تامینکنندگان برای تامین امنیت و توسعه عرضه همکاری کنند و اغلب هزینهها را در زنجیره ارزش به اشتراک میگذارند. آنها میتوانند با مشتریان برای طراحی و ارائه محصولات سبز جدید به بازار شریک شوند و با دولت تعامل کنند تا محیط مناسبی را ایجاد کنند. آنها حتی میتوانند با رقبا همکاری کنند تا عرضه، تقاضا، شفافیت و زیرساختهای مورد نیاز برای تحقق بازارهای سبز را افزایش دهند.