آنچه در هر کاری مهم است نقطه شروع آن است و نقطه شروع حکومت جهانی آخرالزمان فوق العاده مهمتر. اینکه آن حاکم الهی اولین قانونی که وضع می کند چیست؟ اولین اداره ای که تاسیس می کند چیست؟ و همینطور سایر اولین های آن حرکت عظیم...
آنچه در هر کاری مهم است نقطه شروع آن است و نقطه شروع حکومت جهانی آخرالزمان فوق العاده مهمتر. اینکه آن حاکم الهی اولین قانونی که وضع می کند چیست؟ اولین اداره ای که تاسیس می کند چیست؟ و همینطور سایر اولین های آن حرکت عظیم...
در دنیایی زندگی می کنیم که در هر روز و ساعتش شاهد حوادث اجتماعی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و نظامی و... هستیم؛ زمانه ای که در بیان کتب مقدس به «آخرالزمان» لقب یافته و ویژگی آن، بداخلاقی، فساد و تباهی عنوان شده است! [1]
جالب اینکه همه ادیان و مکاتب الهی و بشری، مدینه فاضله ی جهان را در پایان چنین دوره ای ترسیم کرده اند و این جامعه فسادزده را ختم به جامعه عادله ی جهانی می دانند! همه ادیان متفق اند منجی و مصلحی خواهد آمد و سراسر گیتی را از لوث وجود ظلم و بی عدالتی پاک خواهد کرد و...؛ اما چگونه؟ چگونه ممکن است از دل جامعه ای فاسد، جامعه ای پاک و مومن متولد شود؟ آن مصلح کل چگونه عمل خواهد کرد؟ نقطه شروع حرکت اصلاحی او از کجاست؟ نه نقطه ی شروع حرکت مادی و جغرافیای خاکی او که از مکه است بلکه نقطه آغاز اصلاح فرهنگی او از کجا و چگونه خواهد بود؟
جهانِ به هم پیچیده امروز
باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که اکثر مسلمین از اسلام غافلند و در همین کشورهای اسلامی، اسلام به تمام و کمال اجرا نمی شود! و الا دینی چون اسلام عزیز و مذهبی چون شیعه دوازده امامی توان اداره دنیا و آخرت بشر را دارد؛ البته اگر انسانها به تمام قامت به اجرای مفاد این مذهب و این دین استوار قیام کند
در حیطه دین با جامعه ای مواجهیم که طبق اعلان مراکز آماری سالانه چندین آیین و مسلک دینی در آن تولید می شود. [2]
از لحاظ اقتصادی در شرایطی هستیم که علیرغم نظریه پردازی های گوناگون، تورم، گرسنگی، فقر و انباشت نامتعادل ثروت بر سطح جهان سایه افکنده و متفکران علم اقتصاد در مجامع جهانی و در مراکز اقتصادی داخلی کشورها نتوانسته اند سیستم یکپارچه و کارآمدی برای مهار نقدینگی و تورم و اختلاف طبقاتی و... تنظیم کنند.
در سیاست هم که به وضوح اختلاف و جنگ و کشمکش نمایان است.
در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و... هم دست کمی از موارد فوق نداریم. آنچه موضوع را جدی تر و دقیق تر می کند اینکه با وجود ادیان، مذاهب و نحله های مختلف، اعم از بشری و غیر بشری، الهی و غیر الهی که در میان مردم جهان رواج دارد (و هر کدام داعیه نجات بشر را دارند) انسان امروز هم مانند بشر دیروز، درگیر اختلاف و گرفتاری و کمبود و نقص و جهل است.
جامعه غافل مسلمانان
با کمال تاسف باید گفت حتی در کشورهای مسلمان هم این مشکلات به چشم می خورد، چرا که آنها نیز چه بخواهند و چه نخواهند جزئی از این کل و تعدادی از مردم ساکن بر کره زمین اند و صد البته از این تعاملات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... که به ناچار با سایر مردم جهان دارند، اثر می پذیرند، هر چند با صرف نظر از این تعاملات هم باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که اکثر مسلمین از اسلام غافلند و در همین کشورهای اسلامی، اسلام به تمام و کمال اجرا نمی شود! و الا دینی چون اسلام عزیز و مذهبی چون شیعه دوازده امامی توان اداره دنیا و آخرت بشر را دارد؛ البته اگر انسانها به تمام قامت به اجرای مفاد این مذهب و این دین استوار قیام کند.
از دنیای تخیلی تا دنیای واقعی
در این شرایط بغرنج و تاسف آور، زمانی را تصور کنید که مردم ساکن بر کره ی زمین به چنان اتحاد و همدلی و برادری و برابری رسیده اند که در سرتاسر جهان به کسی ظلم نمی شود؛ در سرتاسر کره ی زمین یک پرچم که متعلق به یک کشور است در اهتزاز است و همه تحت لوای آن پرچم زندگی می کنند؛ اقتصادی شکوفا، عدالتی فراگیر، فرهنگی غنی و پیشرفته، مردمانی یکصدا و یکدل بر روی زمین زندگی کنند، مردمانی که اگر از دین و مذهبشان بپرسی یک کلمه می شنوی و نه بیشتر، و اگر از اخلاقشان جویا شوی، خلقی انسانی الهی می بینی نه چیز دیگر.
شاید برای شما هم کمی تخیلی باشد که جهانی را فرض کنید که در آن فقیری نیست، ظلمی نیست، همه در برابر قانون برابرند، مرز جغرافیایی کشورها بر چیده شده، و مردمان بر مدار علم و اخلاق، روزگار می گذرانند.
اما این تخیل روزی به تحقق خواهد پیوست و زمین و زمان شاهد چنان روزگاری خواهد بود. آن زمان، روز ظهور منجی عالم بشریت، آخرین مصلح جهانی است، همو که همه ادیان به آمدنش بشارت داده اند و هر یک به نامی او را می خوانند -کَلکی، سوشیانت، مسیح و مهدی- [3] اما سوال اینجاست: چگونه؟ چگونه مهدی (عج) موفق خواهد شد جهانی پر التهاب و پر اختلاف مثل دوره آخرالزمان را به جهانی متحد و سرشار از عدالت تبدیل کند؟!
معلم شجاع، و مدیریت آگاهانه کلاس ناآرام
شاید برای شما هم کمی تخیلی باشد که جهانی را فرض کنید که در آن فقیری نیست، ظلمی نیست، همه در برابر قانون برابرند، مرز جغرافیایی کشورها بر چیده شده، و مردمان بر مدار علم و اخلاق، روزگار می گذرانند. اما این تخیل روزی به تحقق خواهد پیوست و زمین و زمان شاهد چنان روزگاری خواهد بود
به این مثال دقت کنید: کلاس درسی را فرض کنید که شرورترین دانش آموزان در آن حضور دارند و گروهی و باندی تشکیل داده اند، در این کلاس علم آموزی و اخلاق مداری حرف آخر را می زند. دانش آموزان با اخلاق و کوشای علمی در زاویه اند و تحت الشعاع آن گروه شرور. معلمین مدرسه از این کلاس شاکی اند و از رفتن بر سر آن نالان. در این بین معلمی پیدا می شود که با کمال شجاعت و شهامت مدیریت کلاس را قبول می کند و چندی بعد آن کلاس را می بینی که آرام و دلنشین شده و اکثر بچه های کلاس جویای علم، قانون مدار و متخلق به اخلاق انسانی شده اند و این بار شروران در زاویه اند!
بی شک اولین سوالی که به ذهن می آید این است که: آن معلم چه کرده؟ از کجا شروع کرده و چگونه توانسته چنین تحولی را در بچه ها به وجود آورد؟ آن گروه شرور چه شدند؟ چگونه آرام و رام شدند؟ چگونه این کلاس از یکدلی و یکرنگی برخوردار شد؟ بی شک آن معلم روش و منش و قانون خاصی داشته که توانسته چنین تغییری ایجاد کند.
نقطه شروعی که نقطه عطف است
بی شک مهدی فاطمه علیهماالسلام نیز قانون، روش و منش خاصی دارد که خواهد توانست جهان را اصلاح کند! آنچه در هر کاری مهم است نقطه شروع آن است. بی شک نقطه شروع چنان حکومتی فوق العاده مهم است، اینکه آن حاکم الهی اولین قانونی که وضع می کند چیست؟ اولین اداره ای که تاسیس می کند کدام است؟ و همینطور سایر اولین های آن حرکت عظیم (اولین شهر، اولین مسئولین، اولین کتاب و ...) بسیار مهم خواهد بود.
راستی حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام چگونه حکومتی خواهد بود؟ تربیت چنان انسانهایی که همه یک دین و یک مرام و یک اخلاق دارند، چگونه شکل خواهد گرفت؟ چطور ممکن است سیاه و سفید و اروپایی و آسیایی و شمالی و جنوبی و... همه و همه احساس برابری و برادری کنند و اموالشان را به هم ببخشند، به کسی حتی به زنی تنها در جاده ای دور دست تعدی نکنند و همه دغدغه ی آبادانی زمین نه شهر و کشور من! و پیشرفت علمی جامعه بشری را داشته باشند طوری که زنان خانه نشینشان هم عالمانی عامل باشند؟ [4]
ادامه دارد...
پی نوشت ها:
1) ر.ک: آفتاب مهر، جلد 1، ص161؛ و نگین آفرینش، جلد 1، ص 122.
2) نگین آفرینش، جلد 2، دروس یازده و دوازده.
3) ر.ک: منجی در ادیان، صص 55 59 و 84 86 و 203 205.
4) نگین آفرینش، جلد 1، درس دوازدهم.
عباس شیشه گرها
منبع : tebyan