از مهمترین ناکارآییهایی که سبب عدم تحقق اهداف پرداختهای حمایتی در کشور شده، مجزا بودن نظام حمایتی از نظام مالیاتی کشور است. بهگونهایکه این دو نتوانستهاند با همافزایی اطلاعاتی و عملیاتی، جامعه هدف را به درستی شناسایی کنند و تخصیص منابع مالیاتی به پرداختهای حمایتی را به اصابت برسانند. از این رو یکپارچهسازی این دو نظام میتواند با افزایش درآمدها از طریق شناسایی فرارهای مالیاتی و هدفمندکردن پرداختها، گام موثری در راستای فقرزدایی از کشور و بهبود وضعیت نیازمندان باشد. در بخشی از این گزارش به تجربه مالیاتستانی در جوامع اسلامی پرداخته شده است.
بر این اساس دولت اسلامی در راستای تامین منابع لازم برای انجام وظایف حاکمیتی خود، مجاز و حتی ملزم به جمعآوری وجوهات از جامعه مسلمین است. از این رو منابعی چون زکات، خمس، جزیه و خراج تعیین شدهاند تا منابعی برای تامین هزینههای دولت به حساب آیند که کارکرد مالیات را دارند. از طرفی اقامه عدل در جامعه جزو مهمترین وظایف دولت اسلامی به شمار میرود که از مصادیق آن عدالت اقتصادی و سطح رفاه و معیشت متناسب مردم است. به همین سبب سیاستهای بازتوزیعی از همان ابتدا مورد توجه شرع بوده و بخشی از درآمدهای حاصل را به رفع نیاز اقشار کمدرآمد جامعه اختصاص داده است.
امروزه نیز توجه به دولت رفاه سبب شده است نظامهای مالیاتی مدرن بهگونهای شکل گیرند که با شناسایی اقشار نیازمند، به کمک بخشی از درآمدهای مالیاتی نیاز آنها را با برنامههای حمایتی مختلف برطرف سازند. این برنامههای حمایتی اغلب از الگویی پیروی میکنند که در آن شناسایی ثروتمندان و نیازمندان در یک فرآیند انجام میگیرد و با توجه به منابع درآمدی محدود دولت، تامین منابع این برنامهها از مالیاتها صورت میگیرد. به این ترتیب خانوارها در سه دسته درآمدی جای میگیرند که با توجه به خط معافیت مالیاتی، یا فقط مالیات پرداخت میکنند یا فقط یارانه دریافت میکنند یا روی خط قرار میگیرند و نه مالیاتی پرداخت و نه یارانهای دریافت میکنند.
نظام یکپارچه مالیاتی حمایتی چیست؟
در ایران نظام مالیاتی و نظام حمایتی بهطور مستقل از یکدیگر تعریف شدهاند و در سطح سازمانی و سطح اطلاعاتی ارتباطی با یکدیگر ندارند. به دنبال این نوع سیاستگذاری، مشکلات عدیدهای از فرار مالیاتی در نظام مالیاتی گرفته تا خطای رصد در نظام حمایتی دامنگیر هر دو نظام شده است. یکی از راهکارهایی که میتواند مشکلات موجود را برطرف سازد، یکپارچهسازی نظام مالیاتی و حمایتی است که در برخی از کشورهای دنیا در حال اجرا است. از آنجا که برقراری این ارتباط میان دو نظام ابعاد و الزامات مخصوص به خود را دارد، با بررسی مشخصههای نظام یکپارچه در کنار انواع منابع بیتالمال و خزانههای آن در صدر اسلام، انطباق کامل نظامهای یکپارچه مالیاتی حمایتی با نظام مالیاتستانی و نظام پرداخت حمایتی دیده نمیشود.
نظام یکپارچه مالیاتی حمایتی با مشخصههایی چون تعیین آستانه بدهی مالیاتی، اخذ مالیات از ثروتمندان، وجود معافیتهای مالیاتی مشروط به درآمد، پرداخت یارانه به نیازمندان و تامین مالی برنامههای حمایتی از کانال مالیاتها شناخته میشود که نظام مالیاتستانی و پرداختهای حمایتی در اسلام برخی از آنها را تایید میکند و نسبت به برخی دیگر تضادی را شکل نمیدهد. تامین مالی برنامههای رفاهی از محل مالیاتهای دریافتی، تنها مشخصهای است که براساس تمامی منابع بیتالمال میتوان آن را منطبق با نظام یکپارچه دانست؛ زیرا برنامه کمک به فقرا و نیازمندان در چارچوب جمعآوری وجوه مالیاتی از ثروتمندان تعریف شده و از خزانه عمومی، ردیف قطعی، برای این هزینهها در نظر گرفته نشده است.
بنابراین اگر ممیزه اصلی نظام مالیاتی حمایتی یکپارچه، تامین مالی منابع حمایتی از مالیاتهای مردمی باشد، میتوان نظام مالیاتستانی در اسلام را منطبق با نظام یکپارچه دانست. ازاینرو استفاده از نظام یکپارچه مالیاتی حمایتی اگرچه بهطور کامل مورد تایید و منطبق با آموزههای مالیاتی حمایتی اسلام نیست، لکن طراحی الگویی منطبق با آن، متضاد با احکام اسلامی نیزنخواهد بود؛ بهطوریکه میتوان از آن استفاده کرد.