ماهان شبکه ایرانیان

حاکمیت ولایت فقیه در اسلام

علیرغم مجاهدت و تلاشهایی که مردانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، نائینی، نوری، مدرس، کاشانی، و فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی انجام داده اند و اگر چه در تحقق بسیاری از اهداف ملی نقش اساسی داشتند، موفق نشدند اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلاب در باور توده های وسیع و علی الخصوص انقلابیون جوان جای دهند

علیرغم مجاهدت و تلاشهایی که مردانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، نائینی، نوری، مدرس، کاشانی، و فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی انجام داده اند و اگر چه در تحقق بسیاری از اهداف ملی نقش اساسی داشتند، موفق نشدند اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلاب در باور توده های وسیع و علی الخصوص انقلابیون جوان جای دهند.تا اینکه از سال 1341 امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی با شناخت دقیق مشکلات مذکور قدم به قدم در جهت از میان بردن موانع مزبور گام برداشته و موفق شدند با توهمات موجود در اذهان مردم و طرح اسلام با شیوه جدید آن را به عنوان مطلوبترین ایدئولوژی انقلاب در جامعه مطرح نمایند. ابتدا به عنوان مرجع تقلید شیعیان، تقیه را حرام کرده و اظهار حقایق را واجب دانستند (و لو بلغ ما بلغ) . (1)

بدین وسیله و از طریق صدور فتوای تاریخی مزبور این مشکل را برطرف کردند.امام همچنین با عنوان مرجع بزرگ و تامه تقلید و محور اصلی حوزه علمیه قم، با به دست گرفتن پرچم مبارزه و حمله به سیستم سیاسی حاکم، موضوع انفکاک دین از سیاست را عملا به عنوان امری باطل و نادرست به اثبات رساندند.

به دنبال آن در فرصتی که در دوران تبعید در نجف اشرف حاصل گردید با طرح حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه، تحولی اساسی، در نگرش به اسلام به عنوان یک ایدئولوژی پویا و قابل پیاده شدن در عصر حاضر، به وجود آوردند.در ارائه ایدئولوژی انقلاب ابتدا می بایست حاکمیت موجود را نفی و طرد نمود، ارزشهای مسلط بر نظام را به زیر سؤال کشید و این کاری بود که ابتدا رهبر انقلاب به عنوان ایدئولوگ انجام داد، در شرایطی که سالهای متمادی تبلیغ شده بود که سلطان سایه خدا و اطاعت از سلطان اطاعت از خداست و یا اینکه سلطنت ودیعه و موهبتی الهی است.رهبر انقلاب با نفی همه این ارزشها چنین می گوید:

«این مواد قانون اساسی و متمم آنکه مربوط به سلطنت و ولایتعهدی و امثال آن است کجا از اسلام است؟ اینها همه ضد اسلامی است، ناقض طرز حکومت و احکام اسلام است.سلطنت و ولایتعهدی همان است که اسلام بر آن خط بطلان کشید و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقی و مصر و یمن برانداخته است.رسول اکرم (ص) در مکاتیب مبارکش که به امپراطوری روم شرقی (هراکلیوس اول) و شاهنشاه ایران نوشته آنها را دعوت کرده که از طرز حکومت شاهنشاهی و امپراطوری دست بردارند، از اینکه بندگان خدا را وادار به پرستش و اطاعت مطلقه خود کنند، و بگذارند مردم خدای یگانه و بی شریک را که سلطان حقیقی است، بپرستند.سلطنت و ولایتعهدی همان طرز حکومت شوم و باطلی است که حضرت سیدالشهداء (ع) برای جلوگیری از برقراری آن قیام فرمود و شهید شد. (2)

با طرح این موضوع برای اولین بار رهبر انقلاب ارزشی را، که نه تنها سالیان دراز تبلیغ و به مردم تلقین شده بود بلکه جزء اصلی قانون اساسی (3) شناخته شده بود، باطل و ضد ارزش اعلام می نماید.

وظیفه بعدی ایدئولوگ انقلاب این است که جامعه کمال مطلوب را نه تنها ترسیم نماید بلکه شیوه عملی رسیدن به آن را هم نشان دهد.برای معتقدین به اسلام که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دادند. این امر پذیرفته شده بود که حکومت اسلامی به طریقی که زمان رسول اکرم (ص) پیاده و اجرا شده بود می تواند به عنوان حکومت کمال مطلوب تلقی شود و الگو و نمونه حکومت آینده قرار گیرد.اما نکته مهم این بود که بعد از چهارده قرن و با توجه به پیچیدگیهای جامعه امروزی چگونه و توسط چه اشخاصی می توان چنین جامعه ای را تشکیل داد.از طرف دیگر عده زیادی با اعتقاد به این امر که دنیا باید پر از فساد و ظلم و جور شود تا مهدی موعود (ع) ظهور نموده و دنیا را پر از عدل و داد کرده و حکومت اسلامی را تشکیل دهد، مطلقا امکان تشکیل چنین حکومتی را در زمان غیبت منتفی دانسته و تلاش برای چنین حرکتی را ضد ارزش می دانستند.

در چنین شرایطی رهبر انقلاب با ارائه اصل ولایت فقیه و به زبانی ساده و در عین حال مستند به آیات قرآنی، اخبار، و احادیث ثابت می نمایند که احکام خدا تعطیل بردار نیست و در هیچ شرایطی حتی در عصر غیبت کبری نمی توان از اجرای احکام الهی سر باز زد و این مسئولیت بر دوش فقها می باشد.

امام خطاب به طلاب و در این رابطه اظهار می دارند که «شما در صورتی خلفای اسلام هستید که اسلام را به مردم بیاموزید و نگویید بگذار تا امام زمان (ع) بیاید.شما نماز را هیچ وقت می گذارید تا وقتی امام زمان (ع) آمد، بخوانید که حفظ اسلام واجبتر از نماز است.منطق حاکم خمین را نداشته باشید که می گفت: باید معاصی را رواج داد تا امام زمان (ع) بیاید.اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمی کند» . (4)

برای اداره جامعه اسلامی دو شرط اساسی برای حاکم لازم است: اول اینکه آگاهی جامع و کامل به احکام خدا داشته باشد و دوم اینکه در اجرای احکام مزبور راه عدالت را در پیش گیرد و به عبارت دیگر فقیه عادل به عنوان جانشین رسول خدا و ائمه اظهار وظیفه اداره جامعه اسلامی و اجرای احکام آن را داشته و اطاعت از وی به عنوان ولی امر همچون اطاعت از رسول خدا واجب الاتباع است.

در مورد حاکم و ولی امر در نظام اسلامی آرای مردم تنها نقش فعلیت و به مرحله اجرا درآوردن اصل ولایت فقیه را دارد، بدین معنی که ولایت امر مقامی است که از طرف خداوند به او داده شده است و ثبوت آن مشروط به آرای عمومی نیست، اگر چه مردم هم او را به رهبری زعامت نپذیرند ولی عینیت و فعلیت ولایت در گرو آرا و پذیرش عمومی مردم است.و از طرف دیگر در مورد فقیه ممکن است بیش از یک نفر شرایط و اوصاف ولایت را دارا باشد یعنی چند فقیه عادل و بصیر و آگاه در جامعه داشته باشیم که خواه ناخواه باید یک نفر از آنها عهده دار زعامت و رهبری شود.بدیهی است یکی از راههای عملی برای تحقق ولایت و رهبری آن فرد از بین چند نفر رای اکثریت است که قهرا پس از انقلاب و قیام آن فرد به مسئولیتهای ناشی از امامت و ولایت از عهده دیگران ساقط می گردد. (5)

پی نوشت ها:

1. صحیفه نور، جلد اول، ص 40.

2. امام خمینی، «ولایت فقیه » انتشارات، ناس، صص 11- 10.

3. اصل 25 متمم قانون اساسی سابق ایران.

4. امام خمینی، «ولایت فقیه » ص 75.

5. طاهری خرم آبادی، «ولایت فقیه یا حاکمیت ملت » ، ص 86.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان