(متولد 1154-متوفی 1228 ه.ق)
گفتار استاد:
«شیخ جعفر کاشف الغطاء،شاگرد وحید بهبهانی و شاگرد سید مهدی بحر العلوم بوده است.کتاب معروف او در فقه به نام «کشف الغطاء»است.در نجف می زیسته و شاگردان بسیاری تربیت کرده است.سید جواد صاحب مفتاح الکرامة و شیخ محمد حسن صاحب جواهر الکلام از جمله شاگردان اویند.او چهار پسرداشته که هر چهار تن از فقهاء بوده اند.کاشف الغطاء معاصر فتحعلی شاه است ودر مقدمه کشف الغطاء او را مدح کرده است و در سال 1228 ه.ق درگذشته است.کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یادمی شود...» (1)
شیخ جعفر کاشف الغطاء،فقیه بزرگ و مجتهد وارسته در عصر خویش بوده است.یکی از بزرگان او را چنین توصیف می کند:
«بزرگ بزرگان،شمشیر بران اسلام،استاد پژوهش و تحقیق،آیت عجیب خداوند که عقلها از درک آن قاصرند و زبانها لال. اگر به علم و دانش او بنگری،کتاب کشف الغطایش که در هنگام سفر نوشته است،تو را از امری سترگ باخبر می سازد و ازمقامی والا در مراتب علوم دینی او،چه اصول باشد و چه فروع آگاه می کند.»
آری،مرحوم استاد میرزا حسین نوری،صاحب مستدرک الوسائل(ره)این چنین کاشف الغطاء را ستایش می کند و توصیف می نماید. (2)
درست است در هر عصر،عالمان بزرگی داشته ایم که از نظر علم و تقوی کم نظیربوده و همتایی نداشتند،ولی امروز سخن از شخصیتی است عالیقدر و بزرگ مرتبه که باکتاب ارزنده «کشف الغطاء»خود فقه و دشواریهای فقه را شکافت و همانند کشتی که حباب دریا را می شکافد.نام آن بزرگوار جعفر بن شیخ خضر جناجی نجفی و معروف به «کاشف الغطاء»است.او در سال 1154 ه.ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود واز همان اوان کودکی به تحصیل علوم دینی پرداخت.در آغاز مقدمات را نزد پدر خودآموخت و سپس از محضر بزرگانی نظیر:شیخ محمد مهدی فتونی و آقا محمد باقروحید بهبهانی و سید مهدی بحر العلوم کسب دانش کرد و به مرتبت والایی از علم وعمل نائل آمد که بزرگان در حق او گفته هایی دارند.
ستایش بزرگان از کاشف الغطاء:
صاحب مفتاح الکرامة در مقدمه کتابش او را به عنوان «امام،علامه مورد اعتماد ومقدس و بزرگترین دانشمند»می ستاید. (3)
در روضات الجنات چنین آمده است:
«او از استادان بزرگ فقه و کلام بود که به احکام دین آشنایی و معرفت کامل داشت و مذهب را همواره ترویج می کرد.مورد تقدیر و احترام خاص و عام بود.درچشم بزرگان بزرگ می نمود،در امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدی و کوشا،و درکشاکش روزگار ثابت و استوار بود.
عرب و عجم از او فرمان می بردند و اوامرش را به جان و دل می خریدند.دردین و دنیا بر همطرازانش تفوق و برتری داشت. در خانواده ای که به علم شهرت نداشت،پیدا شد،ولی بزرگترین عالم عصر شد.در عین حال که وقار و هیبت و قدرت داشت، دارای تواضع و فروتنی و ملاطفت بسیار بود.در هیات ظاهریش با دیگران تفاوتی نداشت.او انسانی شجاع و نیرومند در دین،و دارای همتی والا بود.گویند درآغاز طلبگی آن قدر فقیر و تهی دست بود که با نماز و روزه استیجاری زندگی روزمره خود را می گذراند و با همین وضع درس می خواند و تحصیل علم می کرد.»
از استاد اعظم شیخ مرتضی انصاری نقل شده است که فرمود:«اگر کسی آن قواعد و اصولی را که شیخ جعفر در کتاب کشف الغطایش جا داده است بداند،نزد من مجتهد خواهد بود.» (4)
شیخ عبد الحسین تهرانی(ره)می گوید:«اگر مواظبت او را بر سنن و آداب واحکام ببینی و عبادت و مناجاتش را در سحرگاهان بشنوی،و گریه و زاریش را در دل شب بنگری،می بینی از همان کسانی است که امیر المؤمنین(ع)برای یکی از اصحابش به نام احنف بن قیس تعریف می کرد و تو را به شگفتی خواهد واداشت.هنگامی که ببینی او با آن مکانت و منزلت و همچنین با آن هیبت و وقارش در راه خدمت به بینوایان و بیچارگان و تهی دستان قرار دارد و در این راه مایه می گذارد و همواره در صددچاره جویی برای مستمندان و فقیران است،و در این باره داستانهای زیادی از او نقل می کنند که اگر در یک جا گردآوری شود،کتابی ظریف خواهد بود.»
اخلاق کاشف الغطاء:
کاشف الغطاء دارای اخلاق الهی بود.وارسته،فروتن،سخاوتمند،غیور،متواضع،مجاهد و با مستمندان از هر راهی که می توانست برای فقرا پول جمع آوری می کرد و بر آنان انفاق می نمود.حتی نوشته اند که گاهی خود به پول جمع کردن می پرداخت و در عبای خود پول جمع آوری و در همان مجلس بر فقراء و بیچارگان تقسیم می نمود.
در دل شب،برای عبادت و راز و نیاز بیدار می شد و تا سپیده دم،در حال تضرع و گریه و زاری بود،و صبحگاهان برای درس و بحث،و برای مقابله با دشمنان دین ومذهب،همانند شیر در این میدانهای خطرناک وارد می شد و همواره پیروز و سربلندبود.شب که فرا می رسید،هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش می پرداخت و گاهی خطاب به خویشتن می گفت:«در کوچکی ترا«جعیفر»(جعفر کوچولو)می گفتند،سپس «جعفر»شدی،و پس از آن «شیخ جعفر»،و سپس «شیخ الاسلام »،پس تا کی خدا را معصیت می کنی و این نعمت را سپاس نمی گویی؟»
همیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش می کرد و بر این امر اهمیت فراوان قائل بود.غالبا در مسجدی که می رفت، نماز ظهر را با مردم می خواند،سپس برای نماز عصر،یکی از مؤمنین را-که عدالتش ثابت بود-به عنوان امام جماعت برمی گزید و خود نیز به او اقتداء می کرد.
میرزای نوری(ره)در مستدرک می نویسد:«سید مرتضی نجفی »که مرد عادل وبا تقوی و فرد مورد اعتمادی است و در اوایل عمرش شیخ جعفر را درک کرده بود،به من گفت:«روزی شیخ جعفر برای نماز ظهر تاخیر کرد و به مسجد نیامد. مردم که از آمدن شیخ ناامید شدند،شروع کردند نماز را فرادی خواندند.چیزی نگذشته بود که شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی مردم را سرزنش کرد که چرا نماز را فرادی می خوانید؟مگر یک نفر عادل بین شما نیست که به او اقتداء کنید؟ سپس مؤمنی را دیدکه تا اندازه ای امکانات مالی نیز داشت،و نماز می خواند.فورا به او اقتداء کرده و به نمازایستاد.مردم که شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتداء کرده،همه پشت سر او ایستادند واقتداء کردند.آن مؤمن به قدری شرمنده شد که نمی دانست چگونه نماز را تمام کند.
پس از ادای نماز ظهر کنار رفته و به شیخ عرض کرد:باید نماز عصر را خود جناب عالی امامت کنید.شیخ خودداری کرد.او اصرار نمود،تا اینکه بالاخره شیخ گفت:حال که اصرار می کنی،اگر پولی بدهی که همین جا بر فقرا تقسیم کنیم،از امامت تو صرف نظرمی کنیم.آن مرد پذیرفت و دویست شامی(که پول رایج آن زمان بود)به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر،دستور داد فقرا را جمع کنند و همانطور پولهارا بر آنها تقسیم نمود.سپس به نماز ایستاد.»
شیخ نسبت به مذهب خیلی تعصب داشت و در برابر دشمنان حق،بی پروامی ایستاد و مقاومت می کرد.هنگامی که وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگری و جنایت دست زدند،شیخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد کرد و از مذهب دفاع نمود،تا آنجا که جبهه ای در مقابل آنان گشود و رزمندگانی را برای دفاع از دین آماده ساخت و خود همراه علماء و بزرگان دین پیشاپیش آنان به راه افتاد و پس ازنبردی سهمگین آنان را تار و مار کرده،از نجف راند و رئیس آنها که سعود نام داشت(وشاید از نیاکان ملک فهد،پادشاه کنونی عربستان باشد.)ناچار پا به فرار گذاشته و برای انتقام جویی به کربلا حمله کرد،چون دیگر توان مقاومت در برابر یاران شیخ جعفر رانداشت.و اهل کربلا با اینکه بیشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نیاورده،تسلیم ستمگران شدند.پس از آن حادثه برای اینکه نجف اشرف از هر گزندی مصون بماند،شیخ جعفر قیام به ساختن «سور نجف »(دیواری بزرگ در اطراف نجف اشرف)نمودو محمد حسن خان صدر اصفهانی به دستور آن بزرگوار کار ساختمانی این سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد.
یکی از کارهای مهم شیخ جعفر را نیز می توان مقابله با میرزا محمد اخباری نام برد.این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولی بود که تهمتهای ناروا و زشت به علماء می زد و در گوشه و کنار فعالیت زیادی بر علیه آنان می کرد.شیخ جعفر برای کوبیدن او ناچار به ری سفر کرده و به تبلیغ بر علیه آن فرد اخباری مشغول شد و در این زمینه،نامه ها و رساله های مفصلی در رد میرزا محمد اخباری و مذهب او نوشت و آن قدر کوشش کرد تا اینکه حرکت او را در نطفه خفه کرد و میرزای اخباری از ترس او پابه فرار گذاشت.
آثار علمی و شاگردان کاشف الغطاء:
آثار علمی کاشف الغطاء منحصر به چند کتاب فقهی نیست،بلکه یکی از آثارمهم عملی و علمی او را می توان تربیت کردن فرزندانی برجسته و فقیه ذکر نمود که هریک دریایی از علم و دانش بودند.شیخ جعفر دارای سه فرزند مجتهد بود که هر سه ازفقهای بنام شیعه اند و بزرگترین آنها شیخ موسی است که پدر برای وی احترامی فوق العاده قائل بود و برخی از تالیفات این فرزند به خواهش پدر بوده است.شیخ جعفر این فرزندش را بر تمام فقهاء،به استثنای شهید اول و محقق برتر می دانست.درحق او گفته شده است:«کسی همانند شیخ موسی آگاه به قوانین فقه نبوده است.»دوفرزند دیگرش شیخ علی و شیخ حسن می باشند که هر دو مجتهد بوده اند.
شیخ جعفر پنج داماد داشته است که این پنج داماد نیز هر کدام از فقهای به نام شیعه می باشند و آنها عبارتند از:
1-شیخ اسد الله تستری کاظمی،صاحب کتاب «المقابیس »
2-شیخ محمد تقی رازی اصفهانی،صاحب هدایة المسترشدین
3-سید صدر الدین موسوی عاملی
4-آقا محمد علی هزار جریبی
5-شیخ محمد،پدر شیخ راضی
کاشف الغطاء را شاگردان بسیار دیگری نیز هست که بیشتر آنها از مجتهدین وشخصیتهای برجسته تاریخ بوده اند و ما برای تیمن و تبرک نام برخی از آنها را ذکرمی کنیم:
1-سید جواد عاملی،مؤلف کتاب ارزنده مفتاح الکرامه که شرح او خواهد آمد.
2-شیخ محمد حسن نجفی،صاحب «جواهر الکلام »که خود نیز به نام کتابش،یعنی «صاحب جواهر»معروف است.هیچ فقیه و مجتهدی از این کتاب ارزشمندمستغنی نیست و نمی تواند باشد.
3-سید محمد باقر صاحب انوار
4-حاج محمد ابراهیم کرباسی،صاحب اشارات
5-شیخ قاسم مجیب الدین عاملی نجفی
6-ملا زین العابدین سلماسی
7-شیخ عبد الحسین اعسم
8-سید باقر قزوینی
9-آقا جمال
10-شیخ حسین نجفی
تالیفات شیخ:
شیخ را مؤلفات بسیاری نیست،ولی آنچه نوشته است،عالی و ارزنده است:
1-مهم ترین و عالی ترین کتاب وی،کتاب «کشف الغطاء»است که در عبادات می باشد،تا آخر باب «جهاد».و در آخر نیز کتاب وقف را بر آن افزوده است.
شیخ جعفر این کتاب را در سفر تالیف کرده و از کتابهای فقهی،به جز قواعدعلامه،همراه نداشته است و این کتاب از عجایب روزگار است،آنچنان که مؤلفش بود.
2-شرح قواعد علامه
3-کتاب الطهارة که خیلی مفصل است و در آن اقوال دانشمندان نیز در باب طهارت بررسی شده است.
4-بغیة الطالب،در طهارت و نماز
5-العقائد الجعفریه فی اصول الدین
6-غایة المامول فی علم الاصول
7-شرح الهدایة للطباطبائی
8-الحق فی تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین،کتابی است استدلالی دررد اخباریین و اظهار حق اصولیین
9-رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد.شاید اولین کتابی است که در رد وهابیان نوشته شده است.
شیخ جعفر همچنین دارای قریحه ای شعری بوده و دیوان شعری از او موجوداست که در آن اشعار بسیار جالب و زیبا سروده است.در یکی از اشعارش چنین خودرا معرفی می کند:
انا اشعر الفقهاء غیر مدافع فی الدهر بل انا افقه الشعراء شعری اذا ما قلت دونه الوری بالطبع لا بتکلف الالقاء کالصوت فی قلل الجبال اذا علا للسمع هاج تجاوب الاصداء
(من شاعرترین فقیهان دنیا،بدون استثناء هستم،بلکه فقیه ترین شاعرانم.
هنگامی که شعری می سرایم،جهان آن را ثبت می کند،چرا که طبع من ادیبانه است وتکلفی ندارد.همانند صدایی است که در قله های کوه ها می پیچد و فورا گوش شنونده صداهای زیادی که گویا آن صدا را جواب می دهند،می شنود که از این سو و آن سوبرانگیخته می شوند.) (5)
بین او و استادش آیة الله سید مهدی بحر العلوم(ره)اشعار زیادی رد و بدل می شد که در کتابهای ادبی ثبت است.
وفات او:
سرانجام شیخ جعفر کاشف الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مکتب و امت اسلام،در روز چهارشنبه،22 یا27 رجب سال 1228 ه.ق،پس از هفتادو چهار سال زیستن پربرکت در دنیا،به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغازکرد.
رحمة الله علیه رحمة واسعة
پی نوشتها:
1- آشنایی با علوم اسلامی،ص 307- خدمات متقابل اسلام و ایران،ص 442.
2- خاتمه مستدرک علامه نوری.
3- مفتاح الکرامة،ج 1،ص 3.
4- روضات الجنات.
5- ریحانة الادب،ج 5،ص 24.