این بیشترین میزان آرای منطقهای در آلمان به این حزب بود. «کریستوفر شوتز» در گزارش 31اوت در نیویورک تایمز نوشت، بهرغم اینکه به بخشهایی از آلترناتیو برای آلمان توسط اطلاعات داخلی برچسب افراطی زده شده است، اما این حزب 10سال است که در پارلمان ایالتی حضور داشته است. اکنون انتظار میرود امروز یکشنبه اولین بار از زمان نازیها باشد که یک حزب راست افراطی در انتخابات سراسری آلمان پیروز میشود. این منطقه دارای معادن روباز بزرگ زغال سنگ است و قبلا موتور محرک آلمان شرقی سابق بوده است. اما از زمان اتحاد مجدد آلمان در سال1990، بسیاری از معادن بسته و به تبع آن بسیاری از مشاغل از بین رفتند و اقتصاد این ایالت را در بحران فرو برد.
اگرچه منطقه آنها مهاجران کمتری نسبت به بسیاری از مکانهای آلمان دارد، اما بسیاری از ساکنان از هزینههای زیادی که به نظر آنها صرف پناهجویان، مهاجران و حمایت نظامی از اوکراین میشود، ناراضی هستند. زنی در حال نصب یک بنر اعتراضی در خارج از یک رویداد مربوط به کمپین حزب آلترناتیو برای آلمان است که به آلمانی روی آن نوشته شده: «دیگر هرگز اینگونه نمیشود.» پس از اخراج «کلاوس-پیتر جرگا»ی 69ساله از معادن در سال2001، وی به جابهجایی آخرین دستگاه حفاری غول پیکر در یک مایلی جاده یعنی در جایی که اکنون قرار دارد، کمک کرد و یک بنای یادبود زنگزده به ارتفاع 110فوت برای قرنها فعالیت معدنی در زمینه زغال سنگ که روزگاری برای این منطقه شغل و اعتبار به ارمغان آورد، ایجاد شد.
امروز، جرگا از این سایت سابق با عنوان «باگر 1452» که اکنون یک موزه در فضای باز است، بازدید میکند. او یکبار به جانشینان چپ افراطی حزب کمونیست که تا سال1990 آلمان شرقی را اداره میکرد، رای داد. اما دیگر نه. جرگا گفت: «شما نمیخواهد راستگرا باشید. شما همان نظر خود را داشته باشید. اما میتوانید چیزهای خوبی درباره آلترناتیو برای آلمان پیدا کنید، مانند کنترلهای مرزی.» او گفت که امیدوار است که یک حزب جدید بتواند منطقه را دوباره انرژی بخشد. او گفت: «من برای دیدن قدرت گرفتن آلترناتیو برای آلمان بیتاب هستم.»
گورلیتز، شهری 55هزار نفری در یکی از سیاسیترین مناطق آلمان قرار دارد. اما حتی در گورلیتز، اکثریت رایدهندگان به آلترناتیو برای آلمان رای نمیدهند و کنشگران و دیگر فعالان جامعه مدنی بهطور فعال علیه این حزب کار میکنند. چپ افراطی نیز قوی است.«مارکوس اِندِر»، 35ساله و همسرش «فِنجا» 33ساله، پس از تحصیل در یک مدرسه کشاورزی در غرب، به خانه خود در روستای «تِتا» بازگشتند تا مزرعه خانوادگی را که کمونیستها از پدربزرگ و مادربزرگش گرفته و اشتراکی کرده بودند، بازسازی کنند. او به همراه پدر و مادرش روی محصولات ارگانیک تمرکز کرد و یک کسبوکار کوچک «آبونمان محور» ایجاد کرد. او که از حامیان نادر پلتفرم «حزب سبز» در منطقه است، بخشی از جنبشی است که تلاش میکند روستاها را «جوانسازی» کند. او میگوید که خوشحال است که با همسایگان خود که طرفدار آلترناتیو برای آلمان هستند، بحث میکند. او گفت: «من میخواهم روستا را احیا کنم.»
سایر کشاورزان این منطقه به تظاهرات سراسری علیه قطع یارانه مزارع پیوستند. مانند سایر نقاط آلمان، به نشانه اعتراض علیه دولت فدرال، چکمههایی از تابلوهای زرد رنگ که مناطق روستایی را مشخص میکنند، آویزان میکنند. جشنواره «فوکوس» یک رویداد برجسته سالانه برای صحنه مترقی گورلیتز است که در محل یک کارخانه تقطیر غلات سابق برگزار میشود که در آن انجمنی چپگرا به نام «رابریکا» (RABRYKA) برنامههای فرهنگی و آموزشی را اجرا میکند. در آنجا برخی گروهها با تازهواردان به آلمان و چپهای شهری در هم میآمیزند. مردم میتوانند «سالسا» بیاموزند، در «رولر اسکیت» میهمانی کنند، در نمایشگاهی درباره طبیعت شرکت کنند یا به سادگی با هم بنشینند. برگزارکنندگان مراقب هستند که سیاست را از این رویداد دور نگه دارند و میگویند هدف آنها کاهش موانع است. با این حال، برای بسیاری، این جشنواره یک منطقه امن است که در آن میتوانند خوش بگذرانند، بدون اینکه نگران همتایان راست افراطی خود باشند.
«لوکاس کرِچمِر» 20ساله میگوید: «من از روستایی در نزدیکی گورلیتز آمدهام. صادقانه بگویم، همه در آنجا راستی هستند.» برای بسیاری، خیابانها میتواند مکانی ناایمن باشد که در آن فعالان راست افراطی تظاهرات هفتگی برگزار میکنند. در عصر یک روز دوشنبه، حدود 200نفر برای راهپیمایی در اطراف شهر قدیمی گورلیتز گرد هم آمدند و نارضایتی خود را از دولت برلین نشان دادند. همراه با پلاکاردهایی که خواستار صلح بود، برخی پرچم سیاه، سفید و قرمز رایش سابق یا پرچم قرمز، زرد و سیاه ویرمر را که در اصل نماد مقاومت در برابر رژیم نازی بود، برافراشته بودند. هر دو پرچم توسط راست افراطی افراطی پذیرفته شده است. (پرچمهای نازیها در آلمان ممنوع است.) شعارهایی که از سوی راهپیمایان بلند و خشمگین سر داده میشد از ساختمانهای مرکز شهر قدیمی طنینانداز شد. گروهی از مردان جوان اکثرا بلوند با لباس مشکی به راهپیمایی پیوستند. آنها مسالمتجو بودند؛ اما پیامشان واضح بود: «خیابانها مال ماست.»