اینکه ورزشکاران ایرانی به ویژه با این همه محدودیت و مشکلات، نتایج به نسبت خوبی در میادین جهانی میگیرند که بسیار ارزشمند است. دستشان درد نکند. حتی عملکرد مدیران و مربیان آنها هم جای ستایش دارد و از کنار ارزش و عظمت آن نمیتوان بیتفاوت عبور کرد. این هم که امثال قطر و عربستان در مسابقاتی همچون المپیک و پارالمپیک توفیق خاصی ندارند، حتما برای آنها یک شکست و ناکامی به شمار میآید و در این نیز تردیدی نیست. با این حال اشتباه محاسباتی بسیار بزرگی خواهد بود اگر تصور کنیم این برتری، به ما مجوز نادیده گرفتن آهنگ رشد و ترقی این کشورها در حوزه ورزش را میدهد.
این چند روز بسیار دیده شد که حامیان وضع موجود، با اتکا به نتایج مسابقات پاریس در شبکههای اجتماعی به تمسخر کشوری همچون عربستان پرداختند و به طعنه آن را «الگوی توسعه منطقه» خواندند. باشد، قبول؛ حق دارید ته دل بابت ناکامی سعودیها یا امثال قطر و امارات کیف کنید، اما آدرس غلط دادن به کسی کمک نمیکند. کشورهای همسایه در حال پیشرفت هستند. اگر در برخی آیتمها عقب ماندهاند یا پیشرویشان کند است، در بعضی رئوس دیگر با فاصله ما را جا گذاشتهاند و پیش میروند. در صورتی که فقط بخواهیم به یک مورد اشاره کنیم، داستان زیرساختهای ورزشی به اندازه کافی گویا خواهد بود. در حالی هفته گذشته برگزاری بازی ایران و قرقیزستان روی چمن بسیار بد ورزشگاه فولادشهر باعث ایجاد یک جنجال و آبروریزی بزرگ شد که قطر یک دوره جامجهانی برگزار کرده و عربستان هم احتمالا در سال 2034 به چنین توفیقی دست خواهد یافت. متاسفانه این فاصله آنقدر زیاد است که نمیشود آن را با نمکپراکنی و طعنهزنی پر کرد. همین حالا گفته میشود دربی چهارم مهر پرسپولیس و استقلال به خاطر فقدان زمین مناسب در پایتخت، خارج از تهران و چه بسا خارج از ایران برگزار خواهد شد!
بسیار دیده شد که دوستان پرسیدند چرا کشوری که کریس رونالدو را میآورد، نمیتواند در المپیک مدال بگیرد؟ این در حالی است که از دو موضوع کاملا متفاوت سخن میگوییم. چنان که بسیاری از صاحبنظران توافق نظر دارند، سرمایهگذاری کشوری مثل عربستان روی فوتبال و استفاده از ستارههای سرشناس این حوزه دلایل متنوعی دارد که فقط هم ورزشی نیست؛ از رونق گردشگری و تبلیغ پروژه 2030 تا هدف بسیار مهمتری همچون بازسازی برند عربستان سعودی. اینکه همه اینها را به خاطر ناکامیشان در المپیک نادیده بگیریم، شاید در کوتاه مدت دردهایمان را تسکین بدهد، اما در بلندمدت باعث غفلت مضاعف و تشدید عقبافتادگی ورزش ایران خواهد شد.
باید به ما بر بخورد که زمین خوب برای فوتبال بازی کردن نداریم، که آخرین میزبانیمان از یک تورنمنت معتبر را هیچکس به یاد نمیآورد، که امکانات ضعیف زیرساختی در ایران به این عظمت، گاهی دستمایه شوخی اکانتهای بینالمللی میشود. اتفاقا در این مورد خاص، جریحهدار شدن غرورمان خیلی هم چیز خوبی است، چون شاید باعث افزایش حرکت و تلاش مدیران شود. در غیر این صورت اگر به همین مقدار راضی هستید که با مدالهای المپیکی و رشادت ورزشکاران ایرانی به تحقیر و تمسخر همسایهها بپردازید، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیماند. مسخره کردن و در فکر فرو رفتن، دو راه متفاوت است که طبعا به دو مقصد متفاوت هم منتهی میشود.