ماهان شبکه ایرانیان

آیة الله سید صدر الدین صدر عاملی موسوی

آیة الله العظمی السید صدر الدین بن سید اسماعیل بن سید صدر الدین الموسوی العاملی الکاظمی،فقیه عظیم الشان و عالم نبیل یکی دیگر از تربیت یافتگان حوزه حائریه و یکی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می باشد.

(متولد1299-متوفی 1373 ه.ق)

آیة الله العظمی السید صدر الدین بن سید اسماعیل بن سید صدر الدین الموسوی العاملی الکاظمی،فقیه عظیم الشان و عالم نبیل یکی دیگر از تربیت یافتگان حوزه حائریه و یکی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می باشد.

مولد خاندان صدر:

او در سال 1299 ه.ق در کاظمین،در یک خاندان اصیل و شریف به دنیا آمد وراه پیشرفت و رشد و نمو و بالندگی را همانند اغلب ابناء آن خاندان پیش گرفتند.

خانواده صدر،یکی از خاندانهای پرثمر و اصیل در اسلام می باشد که اصل و تباربه امام موسی بن جعفر(ع)می رسانند و شاخه ها و فروع آن در خاور میانه گسترانده شده است،و در کشورهای ایران،لبنان،عراق،فلسطین،مصر،یمن،عربستان، اردن و دیگر مناطق اسلامی،رجال علمی نامی و شخصیتهای بزرگ سیاسی و اجتماعی وسادات جلیل القدر فراوانی را دارند.رجالی مانند:مصلح بزرگ،آیة الله سیدعبد الحسین شرف الدین صاحب المراجعات و الفصول المهمه،و آیة الله السید حسن صدر صاحب تاسیس الشیعة لفنون الاسلام،و متفکر بزرگ،امام موسی صدر،و علامه مفضال،مرحوم آیة الله سید رضا صدر،از این شجره طیبه می باشند که همانند ستارگان درخشان و پرفروغ در آسمان علم و دانش و در صحنه سیاست و مدیریت جامعه اسلامی می درخشند و پرتوافکن خاندان خویش و جامعه اسلامی می باشند.

ایشان در چنین خاندان اصیل و چنین بیت رفیع و والا قدر چشم به جهان گشود. والد عالیقدر ایشان،آیة الله سید اسماعیل صدر،یکی از اکابر علماء و فقهای نامی کاظمین بودند که بعدها به کربلا مهاجرت نمودند،وی در عین حالی که گریزان ازمنصب مرجعیت و فتوی بودند،ولی یک از کاندیداهای آن محسوب می شدند.ایشان مقدمات علوم را در کاظمین از محضر پدر عالم و بزرگوار و اساتید ادب روز تلمذنمودند،آنگاه در سال 1328 ه.ق به قصد تکمیل معلومات و تهذیب نفس و تزکیه اخلاق،عازم نجف اشرف گردیدند و در حوزه درس آیة الله العظمی آخوند خراسانی صاحب کفایة الاصول(متوفای 1329 ه.ق)و دیگر بزرگان مانند درس آیة الله العظمی طباطبایی یزدی،صاحب عروة الوثقی(م 1337)و آیة الله نائینی شرکت جستند.

آنگاه در سال 1339پس از درگذشت والدبزرگوارش به قصدزیارت ثامن الحجج امام رضا(ع)عازم ایران گشتند و نزدیک ده سال در مشهدمقدس به ارشاد واصلاح امور مسلمین پرداختند،و در اثراستقبال طلاب ومحصلین،مشغول تدریس شدند و پس از چند سال اقامت در ایران،در سال 1344 به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیة الله نائینی گردیدند،و در سال 1349 ه.ق به ایران بازگشته و بنا به درخواست وعلاقه مرحوم آیة الله العظمی حائری،مؤسس حوزه علمیه در قم اقامت گزیدند و به عنوان یکی از اساتید و مدرسین مسلم حوزه،مشغول تدریس فقه و اصول گردیدند،وبیشتر به تربیت و تعلیم طلاب پرداختند،به حدی توجه خاص آن مرحوم را به خودجلب نمودند که او را یکی از دو وصی مورد اعتماد خود قرار دادند که پس از رحلت مؤسس عالیقدر حوزه،با همکاری دو برادر و دو یار وفادار و مجاهد فی سبیل الله،آیات عظام: سید محمد حجت کوه کمری،و سید محمد تقی خوانساری به حفظ ونگهداری و حراست از ارزشهای حوزه علمیه قم پرداختند،و در تثبیت و ابقای آن کوشیدند،به حدی که در سخت ترین و سیاه ترین ایام با فداکاری لازم و ایثار بی سابقه، دوران فترت را پشت سر گذاشتند و حوزه را به دست زعیم عالیقدر،حضرت آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی سپردند.

اساتید او:

وی در طول مدت تحصیل از محضر بزرگان و اساطین فقه و فقاهت تلمذنموده،و عمده بهره علمی ایشان از محاضر اساتید زیر بوده است:

1-آیة الله سید اسماعیل صدر،والد معظم خودشان(متوفی 1339)

2-آیة الله العظمی آخوند خراسانی(م 1329 ه.ق)

3-آیة الله العظمی سید محمد کاظم یزدی(م 1337)،صاحب العروة الوثقی

4-آیة الله العظمی حاج میرزا حسین نائینی(م 1355)مؤلف تنزیه الملة.

5-آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری مؤسس حوزه(م 1355)

گفتار سید علیرضا ریحان یزدی:

مرحوم سید ریحان یزدی،در کتاب «آئینه دانشوران »(چاپ قدیم)که حال و هوای آن روز حوزه را در لابلای صفحات و اوراق چاپی خود حفظ کرده است،درمورد ایشان می نویسند:

«مولانا سید صدر الدین الموسوی بعد از آنکه حوزه علمیه در قم تشکیل یافت،علماء و دانشمندانی از نجف اشرف نیز به آن سرزمین مقدس مهاجرت فرمودند،ازجمله ایشان بودند:مولانا سید صدر الدین،نجل آیة الله آقا سید اسماعیل صدر، که سالها محضر درسش،مجمع علماء و فضلاء و مجتهدین بوده،و یکی از مراجع تقلید وزعمای شیعه به شمار می روند.

او در سال 1346(اشتباها1356 مرقوم شده است)به قم آمده،طلاب و فضلاءاز فیض خدمتشان بهره بردار شدند.معظم له گو اینکه به عزم زیارت مشهد رضوی به ایران تشریف آورده بودند،ولی به مقتضای میل آیة اللهی(مؤسس حوزه)در قم اقامت گزیده و به امر تدریس و ترویج احکام پرداختند،و هم در محضر درس آیة الله شرکت می کردند،و در سال 1348 به مشهد رضوی مشرف شدند.»وی در ادامه گفتار و معرفی خود می نویسد:

«آیة الله سید شهاب الدین نجفی در کتابی که در شرح حال سادات و علماءنوشته است،چنین می نگارد:

آل صدر الدین:

«من اشرف بیوت العلویین و اعرقهم فی الاصالة و النجابة و قد نبغ فیهم رجال ورثوا المجد و السیادة و الفضل.منهم:سیدنا الاستاد امام ائمة الفقه و الحدیث،الرحلة القدوة،مسند العراق شیخ الاجازة و مرکز الروایة شرف آل الرسول و فخر و ذراری البتول حجة الاسلام و آیة الله فی الانام السید ابو الحسن صدر الدین ادام الله برکته و جزاه عنی خیر الجزاء فقد ربانی فی حجر تربیته و کم له حق علی.

اخذت عنه الرجال و الدرایة و قرات علیه الکافی و شطرا من الفقیه و امره فی الجلالة اشهر من ان یذکر و فوق ما تحوم حواه العبارة.و منهم:سید الفقهاء الراشدین فخر المجتهدین العلامة الزاهد المعرض عن ریاسة الدنیا حجة الاسلام و المسلمین آیة الله فی الوری سیدنا و مولانا السید اسماعیل الصدر قدس الله لطیفه و اجزل شریفه و کان ممن توجهت الیه الزعامة الدینیة و ثنیت له الوسادة فی بلاد الشیعة و لکنه لمکان زهده و ورعه قد اعرض عنها و اشتغل بتهذیب نفسه و تکمیلها و خلف عدة هم عیون الهاشمیین الرافلون فی اثواب السعادة و المتسبلون بثیاب الفخر و السیادة و هم حجة الاسلام السید مهدی نزیل مشهد الامام ابی ابراهیم موسی بن جعفر(ع)احد اعلام الدین و مروجی الشرع ادام الله برکته.

و حجة الاسلام سیدنا الصدر نزیل مشهد الرضا بخراسان احد زعماء الشریعة بتلک الدیار...هو فرع الشجرة الزکیة و خلاصة السلسلة المصطفویة حراز العصابة العلویة...قرة عیون الانام سیدنا السید صدر الدین لا زالت شموس المفاخر بوجوده طالعه و آثار الماثر بسعوده طالعة...» (1)

ترجمه گفتار آن فقید سعید در شرافت و اصالت خاندان رفیع و بیت شامخ صدرمی باشد که آنان از شریف ترین بیوت علویان می باشند.رجال بزرگ و نوابغ ارزشمندی از آن خاندان به عرصه ظهور پیوسته است:

1-استاد بزرگوار افتخار نوادگان بتول(ع)پیشوای فقه و امام درایه و حدیث...

آیة الله العظمی سید حسن صدر(صاحب تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام)چه حقوق فراوانی بر عهده من دارند.او در کنف حمایت و عنایت خویش مرا پروراند.رجال ودرایه را به من یاد داد و کافی و بخشی از من لا یحضر را بر او خواندم.

2-آیة الله سید اسماعیل صدر،والد ماجد آیة الله صدر که عابد و زاهد و اعراض کننده از زخارف دنیوی و مقامات اعتباری آن بود،زعامت و مرجعیت به ایشان روی آورد،ولی از جهت تهذیب نفس و اصلاح خویش از آن فرار نمود.دو نور چشمانی رااز خود به یادگار گذاشت:

الف-حجة الاسلام سید مهدی نزیل کاظمین(ع)

ب-حجة الاسلام سیدنا صدر نزیل مشهد الرضا(ع)در خراسان که نور چشم مردم و مایه چشم روشنی اسلام و مسلمین اینک پای صحبت خریط فن رجال و استاد ماهر و متضلع در حدیث و کلام،وشناخت کتاب،و پرچمدار فرهنگی شیعه در

‹رس ث/››ج :ی نارهت گ رزب اقآ ج اح راتفگ ج<>حخ)2( قرون اخیر،آیة الله حاج آقا بزرگ تهرانی از کتاب نقباء البشر فی القرآن الرابع عشر می نشینیم که هم جاذب است و جامع، و هم مستند است و پرثمر،چون ایشان سالها انیس و مونس آن مرحوم بوده است.اینک متن معرفی ایشان که از کتاب فوق

ترجمه و تلخیص می گردد.ایشان در نقباء البشر،شرح حال تفصیلی آیة الله صدر را آورده است و چنین می نگارد: «مرحوم صدر،متولد1299 متوفی 1373 فرزند سید اسماعیل بن سید صدرالدین موسوی عاملی کاظمی،فقیه جلیل و عالم کبیر می باشد.او در کاظمین در سال 1299 به دنیا آمد و در سایه عنایت پدر که یکی از اکابر فقهای عصر خویش بود، رشد ونما آغاز نمود،و اولیات از علوم و معارف را در سامراء پیش برخی از فضلا فرا گرفت،چون والدش آن روزها در سامراء بود،سپس به کربلا مهاجرت نمود،آنگاه متون راپیش برخی از اساتید آن بلده طیبه مانند:شیخ حسن کربلایی فرا گرفت، سپس پدرش او را به نجف اشرف اعزام داشت تا دروس خود را تکمیل نماید،پس او در درس وبحث استاد آیة الله شیخ محمد کاظم خراسانی و دروس دیگر بزرگان و اساطین،سالیان درازی نشست و در سال 1339 پس از فوت والد بزرگوارشان به ایران مسافرت نمود وموفق به زیارت قبر امام رضا(ع)در خراسان گردید.مدت 10 سال تقریبا مجاور آن قبرشریف گردید،در آن منطقه مشغول تدریس،ارشاد،اصلاح امور مسلمین شد و در عدادعلمای آن شهر درآمد و تعداد کثیری از فضلاء و علماء از درس ایشان فارغ التحصیل گردیدند.ایشان در سال 1344 دوباره به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیة الله میرزا محمد حسین نائینی گردیدند و در سال 1349 پس از چهار سال اقامت،در نجف به ایران بازگشتند،و با علاقه و درخواست مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری به قم نزول اجلال فرمودند،به تدریس و تربیت طلاب و فضلاء پرداختند و یکی از ائمه جماعت گشتند.ایشان به منبر می رفتند و به وعظ و ارشاد مردم می پرداختند. خواص پیش از عوام از منبر ایشان فیض می بردند.مدت زمان طولانی در قم اقامت نگزیدند تااینکه به عزم زیارت به مشهد رفتند.با توجه به سابقه آشنایی که مردم خراسان با اوداشتند،اطراف او را گرفتند و از او درخواست اقامت دائمی نمودند.وی دعوت آنان راپذیرفت و در مسجد گوهر شاد به اقامه جماعت پرداخت،و مجلس درس او پر ازفضلاء و اهل علم می گشت.دلها به سوی او کشیده شد و نفوس به وی اقبال و روی آوردند.

در آن ایام آیة الله حائری زعیم و سرپرست حوزه علمیه قم در روزگار درد وعوارض کهولت سن و پیری به سر می بردند،و از تلاشها و کوششهایی که نسبت به حوزه کشیده بودند،نگران و خائف.نگرانی از آن جهت بود که امور حوزه از هم پاشیده و پراکنده گردد و طلابی را که با هزاران خون دل خوردن،گرد هم آمده اند،متفرق شوند.وی از افرادی که در آنها لیاقت و استعداد زعامت دینی و پرورش طلاب و اداره هیات علمی حوزه را می دید،یکی آیة الله سید محمد حجت بود که آن روزهادر قم بودند،و دیگر خود آیة الله صدر بود که در اثر آشنایی قبلی که با ایشان داشتند،اورا لایق این امر می دانستند،از این رو به برخی از تجار قم دستور داده بودند که با آیة الله صدر تماس حاصل کنند و او را از خراسان به قم فرا خوانند.به این ترتیب دعوت پذیرفته شد و آیة الله صدر به قم نزول اجلال فرمودند،و دیدگان آیة الله حائری باحضور وی روشن گردید.او را با همکاری آیة الله سید محمد حجت مورد اعتماد ومحل ثقه و اطمینان خود قرار دادند و در کارها و شئون مهم و اختصاصی با آنان به مشورت نشستند،تا اینکه مؤسس حوزه در سال 1355 ه.ق به رحمت الهی شتافت،در حالیکه هر دو نفر را از طرف خود وصی قرار داده بودند.

دوران فترت:

ایشان و همکار و برادر بزرگوارش آیة الله حجت،به مسئولیتهای حوزه پرداختندو مباشر حفظ نظام اداری و علمی آن حوزه گرامی گردیدند،آنگاه آیة الله سید محمدتقی خوانساری هم به جمع آنان پیوست.هر سه بزرگوار به صورت استوانه های حوزه و ارکان آن مرکز علمی درآمدند.با اخلاص،ایثار و فداکاری تمام به تمشیت امور حوزه علمیه قم پرداختند.کارها و مسئولیتها را بین خود تقسیم نمودند.هر کدام از آن بزرگان مسئولیتی را بر عهده گرفتند،ولی راس و سخن یکی بیشتر نبود.تا روزی که زعیم دینی بزرگ آیة الله العظمی سید حسین بروجردی به قم وارد شدند.پس همگی اتفاق نظرپیدا کردند که امور را در اختیار ایشان قرار دهند.آیة الله صدر نخستین فردی بود که محل برگزاری نماز جماعت خود را به ایشان واگذاشت و خود نیز به او اقتداء فرمود.

ایشان پس از وفات آیة الله حائری مجددا همراه رفیق و همکار بزرگوار،آیة الله حجت مصائب و مشکلات فراوانی را متحمل گردیدند،چون هدف حکومت وقت ایران بر آن قرار گرفته بود که هیات علمی و نظام موجود حوزه علمیه قم را پراکنده سازد و اجتماع طلاب را به تفرق و پراکندگی مبدل سازد.در اجرای این هدف شوم،شیوه های مختلف و اسلوبهای متعددی را به کار گرفت.گاهی طلاب را به صورتهای دسته جمعی و گاهی متفرق،دستگیر می کرد،و آنان را بدون هیچ نوع جرم و خطا،به زندان می افکند.نظام سربازی اجباری را در حق آنان به کار می بست و با وجود این نوع تضییقات و شیوه های ظالمانه،این دو بزرگ تمام این مسائل و مصائب را با ناراحتی وتاثر فراوان،تحمل می نمودند و طلاب را به صبر و بردباری فرا می خواندند.مسائل رابه حالت اولیه خود برگرداندند.او و همکارانش موقعیتهای بسیار شدیدی را تحمل نمودند که طلاب و فضلای آن روز قم همه آنها را در خاطر دارند و با دیده اعجاب وشگفت به آنها می نگرند.

دوران مرجعیت:

پس از رحلت آیة الله مؤسس مردم به ایشان و همکار عزیز و بزرگوارشان،آیة الله حجت مراجعه نمودند و از آنها درخواست رساله کردند،با اینکه رساله عملیه ایشان چاپ گردید و ایشان جزو زعمای علم و یکی از مراجع دین و از بزرگ مدرسان حوزه علمیه قم قرار گرفتند،ایشان درس اصول و فقه را تدریس نمودند که در جلسه درس او نزدیک به 400 نفر از طلاب و فضلاء می نشستند.در تشویق آنان،شیوه ها واسلوبهای خاصی به کار می گرفتند،به حدی که توانستند تعدادی از بزرگان و رجال حوزه علمیه قم را تربیت و آماده سازند.ابو الزوجه بزرگوار ایشان،مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی(ره)تقلید از ایشان را اجازه داد.و احتیاطات خویش را به ایشان ارجاع داد.کسانی که آیة الله قمی را می شناسند،و شدت ورع و پرهیزگاری او رامی دانند،بهتر می دانند که او کمتر به کسی اطمینان و اعتماد می ورزید،و هیچگاه به سرعت و سادگی تصمیم نمی گرفت،مادام که اساس و پایه ای پیدا نمی شد،سخنی به زبان نمی آورد و حقیقتی را مورد تایید قرار نمی داد.» (3)

اخلاق و ویژگیها:

هر کدام از مراجع بزرگوار خصوصیات اخلاقی ویژه ای داشته اند،افزون بر آن تعهدات و تقیدات عمومی که از اسلام و معارف الهی دریافت می نمودند.

شخصیت مورد نظر ما،از طبع بلند،نیت پاک،اخلاص کامل در عمل،سعه صدربرخوردار بود و در امر دین و پیشرفت آن و در رسیدگی به امور مسلمین،به ویژه مستضعفان و دردمندان فوق العاده ساعی و کوشا و دارای همت بلندی بود.او دارای ذوق خاص و شور و شوق فراوان به ادبیات عرب بود،و اشعار و سروده هایی نیزداشت که حاکی از عمق تبحر ایشان در آن مقوله می باشد.

او در کنار حاشیه بر کفایة الاصول،کتاب تاریخ اسلام و اشعار و قصاید آموزنده و سازنده در مراثی و مدایح اهل بیت عصمت و طهارت(ع)را داشت و شعر و ادب اونشان می دهد که او کوچکترین اعتنایی به مقامات ظاهری و وابستگیهای دنیوی ومظاهر اعتباری ندارد.

او مرثیه ای در رثاء مادر مظلومه اش،حضرت زهرای مرضیه(س)به عربی سروده است که حاکی از سوز دل عمیق و جانکاه او می باشد (4).در مورد فاجعه بقیع وهدم بقاع متبرکه اهل بیت(ع)،سروده است:

لعمری ان فاجعة البقیع یشیب لهولها خود الرضیع و سوف تکون فاتحة الرزایا اذا لم نصح من هذا الهجوع فهل من مسلم لله یرعی حقوق نبیه الهادی الشفیع »

صاحب «علمای معاصرین »می نویسد:

«این اشعار آن روز در میان ادباء و شعرای بین النهرین شهرتی بسزا یافت و زیاده از صد نفر از شعراء عرب آن را تشطیر و تخمیس نموده و در مجله ها و روزنامه ها درج نمودند،تا اینکه حکومت عراق از نشر آن جلوگیری و به توقیف روزنامه ها و مجلات تهدید نمود...» (5)

حق استاد:

ایشان در رساله حقوق که در استیفای برخی از حقوق آموزگاران و اساتیدمی باشد و در سال 1328 ه.ق در بغداد به چاپ رسانده اند،در این باره می نویسند:

«حق استادی بسیار سنگین و پرارزش و پر اهمیت می باشد.از حقوق اساتید،تعظیم و تکریم و حسن استماع سخنان،و مؤدب نشستن در محضر او است،به حدی که صدای خود را بالاتر از صدای او نبری،و در محضر او غیبت یا سخن ناروا نگوئی،واگر از او سخنی به میان آید،از وی دفاع نمایی و اگر عیبی داشته باشد،بپوشانی.مناقب و فضایل او را منتشر سازی، با دشمن او همنشینی منمایی و با دوست او دشمنی نکنی،و این معنی را به خوبی دریابی که استاد است که ترا از ظلمات و تاریکیهای جهل بیرون آورده است و قلب ترا با چراغ معارف و علوم روشن و منور ساخته است.» (6)

باز به سخن آیة الله حاج آقا بزرگ تهرانی بر می گردیم،تا از خصوصیات اخلاقی ایشان سخن گویند:

«ایشان با خصوصیات ویژه ای از دیگر معاصرین تمایز پیدا می کردند و این یک امر عجیب و غریبی نیست،چون ایشان از یک بیت بزرگ برخاسته اند،پدر،جد وبرادران همگی دارای چنین خصوصیات و امتیازاتی بودند.او فقیه متضلع،ادیب بارع، ورع و پرهیزگار و متقی بود،بیشتر به دنبال اصلاح امور و ایجاد الفت بودند.هنگامی که در مشهد بودند،اختلاف و پراکندگی بین مردم به وجود آمده بود،به حدی که به صفوف علماء نیز سرایت نموده بود.مرحوم آیة الله صدر تنها فردی بودند که توانستندآن اختلافات را به وحدت تبدیل نمایند و صفوف رجال دین را متحد سازند و عوامل اختلاف را از بین بردارند و چنین فضای مسمومی در قم نیز به وجود آمده بود.مرحوم مغفور آن را از ریشه خشکاند و از آغاز نشو و نما در قبر خویش مدفون ساخت.اوبسیار متواضع و خاکی بود،با توده مردم می نشست.به هر که می رسید سلام می گفت.

در مسکن و لباس و شئون زندگی شان و اعتبار ظاهری را رعایت نمی نمود،بلکه باسادگی و بساطت خود را ممتاز می ساخت.او همیشه این چنین بود،تا روزی که مرجع تقلید مسلمین گردید،و یکی از اکابر علماء و مدرسین حوزه قرار گرفتند.باز عادت وشیوه کار او عوض نشد،و اخلاق و رفتارش تغییر پیدا نکرد.روی همین امتیازات اخلاقی بود که او در قلوب مردم از موقعیت و منزلت خاصی برخوردار بود،و یکی ازعوامل این اقبال و توجه مردم،کتمان و پوشیده نگهداشتن اعمال و کارهای نیک وشایسته خود بود،مگر آن اعمالی که خود به خود ظهور و شهود داشتند،مانند تاسیس مدارس و تشیید مساجد و روشن ساختن برخی از اماکن مقدسه و تقدیم شهریه به طلاب و دیگر خدمات ایشان.باقیات صالحات فراوانی در مشهد و قم از خود به یادگارگذاشتند که خیلی ها نمی دانند.

ایشان مردم را دوست می داشتند و در درد و آلام آنان متالم و متاثر می شدند.به مشکلات و شکایات آنان گوش فرا می دادند و در پی حل و باز گشودن آنها بودند.

سعی داشتند از نزدیک ترین راهها و بهترین شیوه ها در حل مشکلات آنان سهیم باشند.

من ایشان را از دهها سال پیش از طریق والد بزرگوار و پسر عموی گرانقدرش السید حسن صدر که با ایشان و خاندان صدر محکم ترین روابط را دارم،می شناختم.

من چیزی را از او و درباره او نشنیده ام که موجب عیب و تعییر وی بوده باشد.از این روایشان در نظر حقیر یکی از آن رجال کم نظیری هستند که زیبنده است تاریخ یاد و اعمال ایشان را مخلد و جاویدان در سینه خود ثبت و ضبط نماید.» (7)

آثار و تالیفات:

از مرحوم آیة الله صدر آثار و تالیفات متعددی به جا مانده است،که شامل فقه،اصول،تاریخ،ادب،کلام،عقاید،حدیث و اخلاق می باشد.از آن میان:

1-المهدی فی احوال الحجة المنتظر(عج)اثبات وجود وی از طریق اخبار عامه.

2-خلاصة الفصول فی علم الاصول،و آن تلخیص فصول شیخ محمد حسین اصفهانی می باشد که در دو جزء قرار دارد،از دومی آن در سال 1363 فراغت پیداکرده اند. (8)

3-الحقوق،رساله نفیسه ای است که بارها به چاپ رسیده است.نخستین بار درسال 1329 آنچنان که در الذریعه،ج 7،ص 42 معرفی شده است.

4-التاریخ الاسلامی،تاریخ فشرده ای است که در سال 1330 دو جلد آن به چاپ رسیده است. (9)

5-حاشیه بر العروة الوثقی که در حواشی وسیلة النجاة آیة الله اصفهانی به چاپ رسیده است.

دیگر آثار ایشان مخطوط می باشد:

6-منظومه ای در حج

7-منظومه ای در صوم

8-رساله ای در حکم ماء الغسالة

9-رساله ای در تقیه

10-رساله ای در حج

11-رساله ای در امر به معروف و نهی از منکر

12-رساله ای در نکاح و ازدواج

13-حاشیه کفایة الاصول خراسانی

14-حاشیه وسیلة النجاة فارسی

15-رساله ای در رد شبهات وهابیها

16-رساله ای در اثبات عدم تحریف کتاب

17-رسالة الحقوق

18-نداء محمد در اخبار خاصه و عامه(12 مجلد)

19-مدینة العلم فی اخبار اهل البیت(ع)

20-دیوان شعر(6 مجلد)و دیگر آثار و تالیفات

گفتار کوتاه مرحوم خیابانی:

مرحوم واعظ خیابانی در«علمای معاصرین »به نقل از ریحانة الادب می نویسد:

«شرح کوتاهی را بنا به درخواست نگارنده مرحوم آیة الله صدر نوشته اند:

«اینجانب در رجب 1299 هجری در کاظمین متولد و ادبیات و ریاضیات را نزد اساتیدفن یاد گرفته تا در سال 1328 برای تکمیل تحصیلات دینیه به نجف مهاجرت و در حوزه درس آخوند خراسانی و علامه یزدی حاضر و در سال 1331 به مشهد مقدس مسافرت کرده و چندی توقف نموده و در سال 1347 باز به عراق مراجعت و به فاصله چند ماه والد معظم له خواست بعد از آن باز هم چندی در مشهد و قدری در نجف زیسته اند.اکنون که سال 1361 ه.ق است،در قم مقیم و مدیر حوزه علمیه قم و مرجع شیعه می باشند...» (10)

یادگارهای ارزنده:

از آن بزرگ مرجع تقلید،دو فرزند شایسته به جا ماندند که هر دو از یادگارهای برازنده و ارزنده امت اسلامی به شمار می آیند.

1-آیة الله سید رضا صدر که امروز یکی از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم می باشند و اخیرا در ماه جمادی الثانیة سال 1415 ه.ق با انبوهی از یادگارهای علمی به رحمت ایزدی پیوست و با تکریم و تجلیل فراوان در قم به خاک سپرده شد.

2-متفکر بزرگ اسلامی و سیاستمدار نامی،امام سید موسی صدر،رهبر شیعیان لبنان و جبل عامل که امروز در اثر توطئه غرب ناپدید و مفقود الاثر می باشد.خداوندمتعال از مسببین آن خود انتقام بگیرد.او بحق یکی از مفاخر شیعه و یکی از عوامل عزو سربلندی جهان اسلام می باشد.مردم جنوب لبنان و شیعیان آن سامان هنوز هم درفراق او اشک خون می ریزند.

وفات او:

ایشان پس از عمری تلاش و مجاهده در راه اسلام،در اثر مرض قلبی در روزشنبه 19 ربیع الثانی سال 1373 ه.ق دار فانی را وداع گفت،و روز رحلت ایشان در قم یک روز استثنائی بود.آیة الله العظمی بروجردی به نماز او ایستاد.در بالای سر رواق حرم حضرت فاطمه معصومه(ع)کنار قبر استاد و مؤسس حوزه علمیه قم،آیة الله العظمی حائری مدفون گردید. فواتح و مجالس عزا و ترحیم در قم و شهرستانهای تهران،خراسان،نجف،کربلا،کاظمین،و در سوریه،لبنان و برخی دیگر از بلاد اسلامی برگزار گردید و شعرا و ادباء در رثای او اشعاری سرودند،که یکی از آن اشعار،سروده سید محمد حسن آل طالقان،صاحب مجله معارف بود که به امر آیة الله کاشانی و درحضور ایشان این شعر را سروده اند:

تبت ید الزمان من خؤون یعبث فی شمل الهدی و الدین فکم له من ضربة قاضیة تستنزف الدمع من العیون و فعلة منکرة عادت علی الاسلام بالخسران و الشجون لهفی علی الطلاب مذنفی منهم ناعی الردی شیخ ذوی الفنون فقد تولی شملهم ایدی سباء و کان قبل فاقد القرین (11)

پی نوشتها:

1- آئینه دانشوران،سید علیرضا ریحان یزدی،ص 54 تا56،چاپ 1353.

2- از یادداشتهای کتبی آن مرحوم پیش نگارنده.

3- نقباء البشر،کد معرفی 1435.

4- یکصد سال مبارزه روحانیت،ج 3،ص 68 تا 70،اثر نگارنده که در سال 1359 ش به چاپ رسیده است.

5- علمای معاصرین،ص 217.

6- رساله حقوق آیة الله صدر،ص 5.

7- نقباء البشر،ج 3،ص 946.

8- الذریعه،ج 7،ص 230 و 231.

9- الذریعه،ج 3،ص 232.

10- علمای معاصرین،مرحوم واعظ خیابانی،ص 216.

11- یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی،عقیقی بخشایشی،3،صص 68 تا 70- آئینه دانشوران، تالیف سید علیرضا ریحانی یزدی،چاپ قدیم،1353 ه.ق،صص 54 تا56- نقباء البشرفی القرن الرابع عشر،ج 3،ص 946- آثار الحجة،تالیف حجة الاسلام آقای محمد شریف رازی،ج 1،صفحات 201 تا 211،چاپ جدید- ریحانة الادب مرحوم مدرس، ج 3،صص 427 تا429.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان