عصر ایران؛ مهرداد خدیر- صبر استراتژیک ایران بعد ار ترور اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی حماس در 10 مرداد در 10 مهر به پایان رسید و عملیات تروریستی منجر به شهادت سید حسن نصرالله و مقام ارشد سپاه هم افزون شد تا تصمیم به حمله موشکی به تل آویو بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی و نه هیجان آنی به اجرا درآید.
چنین بود که 200 تا 400 موشک به سوی تل آویو فرستادند (عدد دقیق بنا به ملاحظات امنیتی اعلام نشده) و عروس و داماد فلسطینی در زمره نخستین کسان بودند با انتشار تصویری در آغوش هم در حالی که آسمان از موشک های ایران روشن است از ایران به خاطر نورانی کردن بهترین شب زندگی شان تشکر کردند. این نور موشک هایی بود که به سوی آسمان تل آویو در حرکت بود.
پیش تر ابراز نگرانی شده بود که نکند اسراییل بخواهد در تله جنگ بیفتیم و اصول گرایان رادیکال به عمد یا به سهو شخص رییس جمهور پزشکیان و دستگاه دیپلماسی در دولت جدید را که با تیم برجام هدایت می شود به باد انتقاد می گرفتند که چرا به جای انتقام از صلح می گویید و اگر به ترور هنیه پاسخ محکم داده بودیم کار به ترور دبیر کل حزب الله نمی رسید اما دیدیم تا پیام مشکوکی با انتساب به وزارت اطلاعات دایر بر اعلان شرایط جنگی منتشر شد بلافاصله تکذیب کردند و توضیح داده شد وضعیت جنگی نیست و عملیات توجیه حقوقی و اخلاقی و بین المللی دارد و شخص رییس جمهور پزشکیان هم در توییت خود باز بر صلح تاکید کرد.
مهم ترین استدلال واکنش به نقش حاکمیت ایران است تا شائبه ورود به جنگ پیش نیاید و صبح چهارشنبه هم اعلام شد عملیات تمام شد مگر آن که اسراییل بخواهد واکنش نشان دهد که در آن صورت موج دوم برمی خیزد. قیمت دلار هم که اندکی بالا رفته بود به وضع قبلی بازگشت و زندگی عادی مختل نشد یعنی مردم بیم جنگ ندارند هر چند واکنش هیجانی و آنی صف کشیدن در مقابل جایگاه های بنزین را شاهد بودیم اگرچه مشخص نیست 50 لیتر بنزین برای کسانی که هنوز مخزن آنان خالی نشده بود تا چه حد چاره ساز است!
همین که گفته شده عملیات از نظر ایران تمام شده مگر آن که اسراییل بخواهد ادامه دهد یعنی همان پرهیز از درغلتیدن به تله جنگ که اسراییل از پارسال به دنبال آن است و می خواهد ایران و آمریکا را در مقابل هم قرار دهد.
سخن گوی وزارت دفاع آمریکا البته سه شنبه شب به خبرنگاران گفت از اسراییل در دفاع حمایت و حفاظت می کنیم ولی مادام که به ما حمله نشده واکنش مستقیم نشان نمی دهیم. ایران نیز آمریکا را به خاطر حمایت سرزنش کرد ولی تهدید نظامی نه.
اکنون روشن شده به رغم انتقادات منتقدان که به سازش و سکوت و انفعال متهم می کردند در این 60 روز ضربه به سامانه های 5 تا 7 لایه اسراییل بررسی می شده و مهم تر این که به لحاظ حقوق بین الملل واکنش به ترور هنیه که اسراییل مسوولیت آن را بر عهده نگرفته ولو شادمانی شان و نوع عملیات گواهی دهد کار که بوده دشوار تر بوده تا واکنش به عملیات علیه حسن نصرالله و ترور او و فرمانده ارشد سپاه در بیروت با تهدید تهران از جانب نتانیاهو.
وقتی سخن گوی وزارت دفاع آمریکا بارها و بارها تکرار کرد که از اسراییل حفاظت می کنیم اما اگر به آمریکایی ها حمله شود واکنش نشان می دهیم جا داشت خبرنگاری بر اساس وجدان بپرسد پس کی باید از مردم غزه حفاظت کند؟
توجه ها اما بیشتر معطوف به این بود که سخنگوی وزارت دفاع آمریکا تهدید می کند یا نه و از ورود اسراییل به خاک لبنان حمایت می کند یا نه و تنها از جنگ محدود و نه گسترده به قصد حمله به مراکز نظامی حزب الله پشتیبانی کرد.
از نظر داخلی مهم این بود که گفت وگویی میان فرمانده کل سپاه با رییس جمهوری پخش شد که صمیمیت و هماهنگی آن داعیه های رادیکال ها در سنگ اندازی دولت بر سر واکنش را کاملا باطل می کند.
اتفاقا نقش رییس جمهوری و وزیر خارجه دل گرم کننده است و تمام حرف ما همین صدای واحد و عمل به مصوبات شورای عالی امنیت ملی است که ملاحظات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هم در آن لحاظ می شود.
در روزهای قبل از عملیات 10 مهر خاصه پس از ترور سید حسن نصرالله بر رییس جمهوری و حامیان سه خرده می گرفتند و کار به متهم کردن و انگ زنی هم رسید.
نخست این که اگر بلافاصله بعد از ترور هنیه اقدام می شد گستاخ نمی شدند و زمان را از دست دادیم و سراغ بیروت و حزب الله و نصرالله رفتند. این در حالی بود که اشاره شد مسوولیت ترور هنیه رابر عهده نگرفتند و می توانستند شانه خالی کنند و این احتمال جدی بود که اصلا هدف آنان در ابتدای کار رییس جمهور جدید ایران درگیر کردن در جنگ است در حالی که دولت در حال انتقال بود.
دوم این که چرا به قول و وعده آمریکایی ها و اروپایی ها اعتماد کردید که اقدام نکنید تا به آتش بس برسیم و وقتی رییس جمهور در مقام سرزنش آنان و نه خودمان این بدعهدی را یادآور شد بُل گرفتند و آن را به مثابه اعتراف دانستند.
انتقاد سوم این که چرا مردم را از جنگ می ترسانید؟در حالی که ترساندن از جنگ نبود. هشدار و انذار در نغلتیدن به دامی بود که اسراییل از فردای عملیات حماس گسترانیده بود.
ضمن این که اگر بعد از ترور هنیه موشک ها را میفرستادند چه بسا می گفتند در آستانه آتشبس بودیم و ایران مانع شد.
بر اساس آنچه منابع آگاه اظهار داشتهاند در فاصله 60 روز از 10 مرداد (ترور اسماعیل هنیه در تهران) تا 10مهر (عملیات بعد از ترور سید حسن نصرالله در بیروت) ایران سه روش برای آسیب رساندن به پدافند اسراییل به کار برد و قدرت آسیب رسانی را تا 7 برابر افزایش داد:
اول این که با موشک اشباع کرد در حالی که در عملیات قبلی با پهپاد این کار را انجام داده بود.
دوم استفاده از کلاهک های فریب بود و سوم جنگ سایبری که مانع ارسال آلارم لازم و به موقع شدند.
کاری که به گفته این منابع انجام شده آسیب به خود سامانه هایی بوده که روشن بودن آنها روزانه25 هزار دلار هزینه در بردارد.
ویژگی دیگر عملیات هم هماهنگی و هم زمانی ذکر شده: هماهنگ با جلسه مدیران موساد، هم زمان با عملیات انتحاری در تل آویو، همراه با برخورد موشک ها به سامانه پدافندی اسراییل و هک یا اخلال در سایت های پدافندی گنبد آهنین.
اگر اسراییل نتواند آمریکا را در کنش با خود همراه کند بعید است دست به تلافی بزند ولی با این حال هیچ احتمالی را نباید از نظر دور داشت. تا اینجا مهم این است که هم واکنش نشان داده شده هم درگیر جنگ نشده ایم و هم شخص رییس جمهوری و دولت برکنار نیستند و سیاست و قدرت نظامی در کنار هم فعالیت می کنند و البته اگر مطابق خبر اعلامی اقامه نماز جمعه به امامت رهبری در جمعه 13مهر درست باشد نکاتی که جمعه بیان خواهد شد ابعاد و استراتژی را بیشتر روشن می کند.