در روایتى پر ارج آمده که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: در قیامت از سوى خدا به حضرت فاطمه علیها السلام خطاب مى شود:
یا فاطِمَةُ، سَلِیْنِى اعْطِکِ، وَتَمَنَّى عَلَیَّ ارْضِکِ
اى فاطمه! از من بخواه تا به تو عطا کنم و از من درخواست کن تا تو را خشنود سازم.
و حضرت فاطمه علیها السلام مى گوید:
أَسْألُکَ أَنْ لاتُعذِّبَ مُحِبِّى وَمُحِبَّ عِتْرَتِى بِالنَّارِ
از تو مى خواهم که دوستدار من و دوستدار عترتم را به آتش عذاب نکنى.
و خداوند متعال مى فرماید:
یا فاطمةُ! وَعِزَّتِى وَجَلالِى وَارْتِفاعِ مَکانِى لَقَدْ آلَیْتُ عَلى نَفْسِى مِنْ قَبْلِ أنْ اخْلُقَ السَّماواتِ وَالْارْضِ بِألْفَى عامٍ، أنْ لاأُعَذِّبَ مُحِبِّیْکِ وَمُحِبِّى عِتْرَتِکِ بِالنَّارِ «1»
اى فاطمه! به عزت و جلال و عظمت مقامم سوگند که من دو هزار سال پیش از آفرینش آسمان ها و زمین به خود سوگند خورده ام که دوستداران تو و دوستداران عترتت را به آتش عذاب نکنم.
بشارت الهى
بلال بن حمامه مى گوید: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله خندان و شاد به سوى ما آمد. عبدالرحمن بن عوف عرض کرد: اى رسول خدا! سبب خنده و شادى شما چیست؟
فرمود: بشارتى از سوى پروردگارم به من رسید: هنگامى که خدا اراده کرد فاطمه را به همسرى على درآورد به فرشته اى فرمان داد درخت طوبى را بجنباند و او آن را جنبانید، پس ورقه هاى مکتوبى منتشر شد، خدا فرشتگانى را به وجود آورد که آنها را جمع کردند، چون قیامت گردد آن فرشتگان در میان خلایق بگردند و هر یک از دوستداران مخلص ما اهل بیت علیهم السلام را ببینند یکى از آن نوشته ها را به او دهند که در آن آمده است:
بَراءَةٌ لَهُ مِنَ النَّارِ مِنْ أَخِى وَابْنِ عَمِّى وَابْنَتِى، فَکاکُ رِقابِ رِجالٍ وَنِساءٍ مِنْ أُمَّتِى مِنَ النَّارِ «2»
این امان نامه اى است از آتش دوزخ از سوى برادرم و پسر عمویم و دخترم براى رهایى مردانى و زنانى از امتم.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
واللّهِ لایَمُوْتُ عَبْدٌ یُحِبُّ اللّهَ وَرَسُوْلَهُ، وَیَتَوَلّى الأَئمَّةَ فَتَمَسَّهُ النَّارُ «3»
به خدا سوگند هر بنده اى که خدا و رسولش را دوست بدارد و ولایت امامان را پذیرفته باشد و از دنیا برود، آتش دوزخ به او نخواهد رسید.
بنابراین از شمار بى شمار آثار محبت و عشق به اهل بیت علیهم السلام و اطاعت از آنان امان یافتن از آتش در روز سنگین و پرنشیب و فراز قیامت است.
رسول اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
مَنْ أَحبَّنا أَهْلَ الْبَیْتِ حَشَرَهُ اللّهُ تَعالى آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ «4»
کسى که ما اهل بیت را دوست داشته باشد خدا او را در قیامت همراه با امن و امان محشور فرماید.
راستى، چه بسیار روایات عجیب و محکم و استوارى بیان شده است که تعلیم مى دهد شفاعت حقیقى را از محبت به اهل بیت علیهم السلام و عشق ورزى به آنان و عمل به فرهنگشان و پیروى از آثارشان و رعایت تقوا و پرهیزکارى و ورع و پارسایى بجویید، و تصور نکنید که محبتِ تنها، یا عملِ تنها- که بر وفق فقه اهل بیت علیهم السلام نباشد- نجات بخش است.
شفاعت در قیامت به معناى به میدان کشیدن زر و زور و تزویر و حاکم شدن بر اراده حق و نقض قوانین استوار قرآنى نیست که این نوع شفاعت هیچ دلیل عقلى و نقلى در کنارش نیست و امرى است که بطلانش در شرع انور ثابت و روشن تر از آفتاب وسط روز است.
ثبات قدم بر صراط
از آثار دیگر عشق ورزى به اهل بیت علیهم السلام و اطاعت از فرمان ها و اوامرشان امان از لغزش بر صراط است.
رسول بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
أَثْبَتُکُمْ قَدَماً عَلَى الصِّراطِ، أَشَدُّکُمُ حُبّاً لِأَهْلِ بَیْتِى «5»
پابرجاترین شما بر صراط کسى است که محبتش به اهل بیت من بیشتر باشد.
و نیز آن حضرت فرمود:
ما أَحَبَّنا أَهْلَ الْبَیْتِ أَحَدٌ فَزَلَّتْ بِهِ قَدَمٌ إِلَّا ثَبَّتَتْهُ قَدَمٌ أُخْرَى ، حَتَّى یُنْجِیَهُ اللّهُ یَوَمَ الْقِیامَةِ «6»
هیچ کس نیست که ما اهل بیت را دوست داشته باشد مگر اینکه هرگاه یک گامش بلغزد گام دیگرش او را استوار گرداند تا اینکه خدا در روز قیامت نجاتش دهد.
محبت و آمرزش
عشق و محبت در وجود انسان به منزله موتور محرکى است که انسان را براى رسیدن به محبوب به حرکت مى آورد، این حرکت از قبیل حرکات مادى نیست بلکه حرکت کیفى است به این معنى که: کسى که به دنبال معرفت به اهل بیت علیهم السلام عشق و محبت پیدا کند، این عشق او را وادار مى کند که به تدریج از آلودگى ها پاک شود و به عبارت دیگر آراسته به توبه واقعى گردد و به سوى حسنات و فضایل و اخلاق شایسته و عمل صالح رو کند تا موانع و حجاب هاى میان او و محبوب برطرف شده، راه رسیدن به معشوق هموار گردد.
اگر در روایات آمده که محبت ما باعث آمرزش گناه و افزون شدن حسنات است، به صورتى که بیان شد مایه آمرزش و تزاید خوبى هاست.
کسى فکر نکند که چون داراى محبت است پس مجوزى براى ورود به هر گناه را همراه دارد و ارتکاب گناهان مانع نجات او نیست، این تصور، تصورى شیطانى و برخاسته از هواى نفس است.
محبت اگر محبت واقعى باشد توان پاک سازى و تزاید سرمایه عملى و معنوى براى انسان دارد.
مُحب در نهایت، جلوه اى از محبوب مى شود و عاقبت، فانى در معشوق مى گردد.
حرّ بن یزید با لحظه اى فکر، عاشق حضرت حسین علیه السلام شد و این عشق باعث شد که دست از جاه و مقام و مرتبه سرلشگرى و مال و منال دنیا و یزید و یزیدیان بردارد و به شرف توبه واقعى نایل گردد تا گناهانش آمرزیده شود و به پسندیده ترین عمل که جهاد است دست یازد و به شریف ترین حقیقت که شهادت است برسد؛ این همه، کار محبت و عشق بود!
بر اساس این واقعیت، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
حُبُّنا- أَهْلُ الْبَیْتِ- یُکَفِّرُ الذُّنُوبَ وَیُضَاعِفُ الْحَسَناتِ «7»
محبت ما اهل بیت مایه محو کردن گناهان و افزون ساختن حسنات است.
و حضرت امام مجتبى علیه السلام فرمود:
وَإنَّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ ابْنِ آدَمَ کَما یُساقِطُ الرِّیْحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ «8»
و بى تردید محبت ما گناهان را از آدمى فرو مى ریزد، هم چنان که باد برگ درختان را.
و حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
مَنْ أَحَبَّنا لِلّهِ، وَأَحَبَّ مُحِبَّنا لالِغَرَضِ دُنْیا یُصُیْبُها مِنْهُ، وَعادَىَ عَدُوَّنا لا لِأحْنَةٍ کانَتْ بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ، ثُمَّ جاءَ یَوْمَ القِیامَةِ وَعَلَیْهِ مِنْ الذُّنُوبِ مِثْلُ رَمْلِ عالِجٍ، وَزَبَدِ الْبَحْرِ، غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ «9»
هرکس ما را و دوستدار ما را به خاطر خدا دوست بدارد و نه براى دست یافتن به هدف دنیایى و دشمن ما را نیز دشمن بدارد نه به خاطر کینه شخصى که میان آنان است آنگاه در قیامت با گناهانى به اندازه ریگ هاى ریگستان و کف دریاها بیاید مورد آمرزش خدا قرار خواهد گرفت.
محشور شدن با اهل بیت علیهم السلام
شیعه که از طریق محبت و عشق ورزى اش به اهل بیت علیهم السلام و اطاعت از آن بزرگواران به رنگ آنان درآمده و زینت آن عباد خالص خداست، اقتضا دارد حشرش در قیامت با آنان باشد.
این حقیقتى است که قرآن و روایات ناطق به آن هستند.
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً» «10».
و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانى از پیامبران و صدّیقان و شهیدان و شایستگان خواهند بود که خدا به آنان نعمت [ایمان، اخلاق و عمل صالح ] داده؛ و اینان نیکو رفیقانى هستند.
از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده:
حَقٌ عَلى اللّهِ أَنْ یَجَعَلَ وَلِیَّنا رَفِیقاً لِلْنَبِّیینَ والصِّدیْقِیْنَ وَالشُهَداءِ وَالصَّالِحِیْنَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقا «11»
بر خداست که دوست ما را همنشین پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین قرار دهد و چه نیکو رفیقانى هستند.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
مَنْ أَحَبَّنا أَهْلَ الْبَیْتِ فى اللّهِ، حُشِرَ مَعَنا «12»
کسى که ما را براى خدا دوست بدارد با ما محشور مى شود.
ابوذر مى گوید: خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسیدم و گفتم: مردمى را دوست دارم ولى در عمل مانند آنان نیستم، حضرت فرمود:
یا أَباذَرٍ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.
اى ابوذر! انسان با آنکه دوستش دارد محشور مى شود.
گفتم: من خدا و رسولش و اهل بیت رسولش را دوست دارم؛ فرمود:
فَانَّکَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ «13»
تو با همان کسى محشور مى شوى که دوستش دارى.
حضرت سید الشهداء علیه السلام فرمود:
مَنْ أَحَبَّنا لِلّهِ، وَرَدْنا نَحْنُ وَهُوَ عَلى نَبِیِّنا هکَذا، وَضَمَّ إصْبَعَیْهِ «14»
هرکه ما را به خاطر خدا دوست بدارد ما و او این چنین- حضرت دو انگشت خود را به هم چسبانید- بر پیامبرمان وارد مى شویم.
یزید بن معاویه عجلى مى گوید: در محضر حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بودم که مردى بر آن بزرگوار وارد شد که با پاى پیاده از خراسان مى آمد، او در همان ابتداى ورود پاى خود را که پوست انداخته بود نشان داد و گفت:
أمَا وَاللّهِ، مَا جَاءَنِى مِنْ حَیْثُ جِئْتُ إلَّاحُبُّکُمْ أهْلُ البَیْتِ
به خدا سوگند مرا چیزى جز محبت شما اهل بیت از خراسان به اینجا نکشانیده است.
حضرت فرمود:
وَاللّهِ لَوْ أحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللّهُ مَعَنَا «15»
به خدا سوگند حتى اگر سنگى ما را دوست داشته باشد خدا او را با ما محشور مى کند.
گرمى لطف تو اى مُلک دلم را سلطان
|
|
داد فتوا که از عشقت دو سه پیمانه زدم
|
بنهادم قدم صدق و صفا در ره عشق
|
|
این قدم را همه با همت مردانه زدم
|
از ازل دست به دامان غم عشق شدم
|
|
تا ابد دست به هر سینه بیگانه زدم «16»
|
|
|
|
--------------------------------------------------------------
(1)- تأویل الآیات الظاهرة: 474؛ بحار الأنوار: 27/ 139، باب 4، حدیث 144.
(2)- ینابیع المودة: 2/ 460؛ المناقب خوارزمى: 44؛ المناقب: 3/ 346؛ تاریخ بغداد: 4/ 210؛ اسد الغابة: 1/ 415.
(3)- رجال النجاشى: 39، باب 80؛ دعوات راوندى: 274، حدیث 788؛ بحار الأنوار: 65/ 115، باب 18، حدیث 35.
(4)- عیون أخبار الرضا: 2/ 58، باب 31، حدیث 220؛ بحار الأنوار: 27/ 79، باب 4، حدیث 15.
(5)- فضائل الشیعة: 6، حدیث 3؛ بحار الأنوار: 8/ 69، باب 22، حدیث 16.
(6)- درر الأحادیث: 51.
(7)- الأمالى، طوسى: 164، المجلس السادس، حدیث 274؛ ارشاد القلوب: 2/ 253؛ بحار الأنوار: 65/ 100، باب 18، حدیث 5.
(8)- الاختصاص: 82؛ رجال الکشى: 111؛ بحار الأنوار: 44/ 23، باب 18، حدیث 7 (با کمى اختلاف).
(9)- الأمالى، طوسى: 156، المجلس السادس، حدیث 259؛ بشارة المصطفى: 89؛ ارشاد القلوب: 2/ 253 (با کمى اختلاف)؛ بحار الأنوار: 27/ 54، باب 1، حدیث 7.
(10)- نساء (4): 69.
(11)- تفسیر العیاشى: 1/ 256، حدیث 189؛ بحار الأنوار: 65/ 32، باب 15، حدیث 68؛ تفسیر الصافى: 1/ 469.
(12)- کفایة الأثر: 300؛ بحار الأنوار: 46/ 201، باب 11، حدیث 77.
(13)- الأمالى، طوسى: 632، حدیث 1303؛ کشف الغمة: 1/ 415؛ بحار الأنوار: 27/ 104، باب 4، حدیث 75.
(14)- الأمالى، طوسى: 253، المجلس التاسع، حدیث 455؛ بشارة المصطفى: 123؛ بحار الأنوار: 27/ 84، باب 4، حدیث 26.
(15)- تفسیر العیاشى: 1/ 167، حدیث 27؛ بحار الأنوار: 27/ 95، باب 4، حدیث 57؛ مستدرک الوسائل: 12/ 219، باب 14، حدیث 13927.
(16)- مؤلف.
برگرفته از کتاب اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین نوشته استاد حسین انصاریان