ادب نشات گرفته از تربیت شایسته می باشد که مرتبط به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سوال و جواب می باشد و هنری آموختنی است که بزرگان و شاعران در مورد این موضوع متن و اشعار نابی گفته اند. بنابراین، اگر شما نیز تمایل به مطالعه شعر درباره ادب دارید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.
شعر های کوتاه و طولانی درباره ادب با مفاهیم دلنشین
ادب به خودی خود به عنوان یک ارزش اخلاقی و اجتماعی به شمار می رود. که در مورد ادب اشعار ناب و دلنشینی گفته شده است .که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید. به همین خاطر، در ادامه مطلب شعر درباره ادب را در اختیارتان گذشته ایم تا بتوانید از بین آن ها اشعار دلنشینی را انتخاب نمایید.
شعرهای کوتاه در مورد ادب با مفاهیم ناب
از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
******
هر که در خوردیش ادب نکنند
در بزرگی فَلاح از او برخاست
چوب تر را چنانچه خواهی پیچ
نشود، خشک جز به آتش، راست
******
شعر ناب در مورد ادب
سرمایه بزرگی و دولت بوَد ادب
کاهنده مشقت و زحمت بوَد ادب
می کوش در ادب که عزیز جهان شوی
چون موجب فواید عزت بوَد ادب
داری اگر هوای بزرگی، ادیب باش
مستلزم فنون کرامت بوَد ادب
******
ادب، تاجی است از نور الهی
بِنِه بر سر برو هرجا که خواهی
که او خضر ره اقبال و جاه است
بر او رنگ سعادت، پادشاه است
سعدی
******
اشعار دلنشین در مورد ادب
دین، سراپا سوختن اندر طلب
انتهایش عشق و آغازش ادب
آبروی گُل ز رنگ و بوی اوست
بی ادب، بی رنگ و بو، بی آبروست
نوجوانی را چو بینم بی ادب
روز من تاریک می گردد چو شب
اقبال لاهوری
******
از ادب پر نور گشته است این ملک
واز ادب معصوم و پاک آمد ملک
بد زگستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جرات رد باب
******
اشعار ناب درباره ادب
با ادب باش که اندر همه جا یابی راه
در قیامت نشود روی سفید تو سیاه
همچو یوسف به سرتخت بر آیی ازچاه
با ادب باش که سرمایه خوبان ادب است
******
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
******
در حقایق و گنجینه ادب قفل است
کلید فتح به کنج فنا توانی یافت
شهریار
******
اشعار در مورد ادب
از بی ادبی کسی به جائی نرسید
درّیست ادب به هر گدائی نرسید
فردوسی
******
بی ادب گفتن سخن با خاص حق
دل بمیراند سیه دارد ورق
******
خصلت نکو بزرگی آورد ای با هنر
دور سازد از سرت درد وبلا واصل شر
خوش نما رفتار را در این دو روز زندگی
زندگی اخلاق نیکو و صفا باشد بشر
******
اشعار دلنشین در مورد ادب
حسن اخلاق
ای خواهی رزق وافر خُلق نیکو اختیار
تاشود رزقت فزون و رزق آید بی شمار
حسن اخلاق بشر زیبا کند شهر ودیار
نعمتت افزون کند باران رزقت هر بهار
******
طلبم چون نکرد آن تعجیل
که در اخلاق آدمی زادست
درویش که اخلاق الهی دارد
در ملک وجود پادشاهی دارد
******
خنک آن که در صحبت عاقلان
بیاموزد اخلاق صاحبدلان
******
اشعار طولانی در مورد ادب
با ادب باش که تکلیف جوانان ادب است
فرق مابین بنی آدم و حیوان ادب است
راحتِ روح زنان، زینت مردان ادب است
با ادب باش که سرمایه خوبان ادب است
آیه آیه همه جا سوره قرآب ادب است
گر تو خواهی که دلت در دو جهان شاد شود
هه کس از سخنت خرم و دل شاد شود
خاطرت یک سره از رنج و غم آزاد شود
با ادب باش که سرمشق جوانان ادب است
آیه آیه همه جا سوره قرآب ادب است
بی ادب می شود از فیض الهی محروم
خویش را می کند از جهل و شقاوت معدوم
از احادیث و روایات به ما شد معلوم
شرف و منزلت مرد سخندان ادب است
آیه آیه همه جا سوره قرآن ادب است
گشت از علم و ادب، مذهب اسلام، عیان
عشق بازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام
ساقی شکر دهان و مطرب شیرین سخن
همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام
شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی
دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام
بزمگاهی دل نشان چون قصر فردوس برین
گلشنی پیرامنش چون روضهٔ دارالسلام
صف نشینان نیک خواه و پیشکاران با ادب
دوستداران صاحب اسرار و حریفان دوست کام
بادهٔ گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک
نقلش از لعل نگار و نقلش از یاقوت خام
غمزهٔ ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ
زلف جانان از برای صید دل گسترده دام
نکته دانی بذله گو چون حافظ شیرین سخن
بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام
هر که این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه
وان که این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام
حافظ
******
روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی
گفت ار نظری داری ما را به از این بینی
خورشید و گلت خوانم هم ترک ادب باشد
چرخ مه و خورشیدی باغ گل و نسرینی
حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را
تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی
بر بستر هجرانت شاید که نپرسندم
کس سوخته خرمن را گوید به چه غمگینی
بنشین که فغان از ما برخاست در ایامت
بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی
گر بنده خود خوانی افتیم به سلطانی
ور روی بگردانی رفتیم به مسکینی
کس عیب نیارد گفت آن را که تو بپسندی
کس رد نتواند کرد آن را که تو بگزینی
عشق لب شیرینت روزی بکشد سعدی
فرهاد چنین کشته ست آن شوخ به شیرینی
سعدی
******
شعر طولانی در مورد ادب
چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم
چو تو ایستاده باشی ادب آن که من بیفتم
تو اگر چنین لطیف از در بوستان درآیی
گل سرخ شرم دارد که چرا همی شکفتم
چو به منتها رسد گل برود قرار بلبل
همه خلق را خبر شد غم دل که می نهفتم
به امید آن که جایی قدمی نهاده باشی
همه خاک های شیراز به دیدگان برفتم
دو سه بامداد دیگر که نسیم گل برآید
بتر از هزار دستان بکشد فراق جفتم
نشنیده ای که فرهاد چگونه سنگ سفتی
نه چو سنگ آستانت که به آب دیده سفتم
نه عجب شب درازم که دو دیده باز باشد
به خیالت ای ستمگر عجب است اگر بخفتم
ز هزار خون سعدی بحلند بندگانت
تو بگوی تا بریزند و بگو که من نگفتم
******
بزرگی هنرمند آفاق بود
غلامش نکوهیده اخلاق بود
از این خفرگی موی کالیده ای
بدی، سرکه در روی مالیده ای
چو ثعبانش آلوده دندان به زهر
گرو برده از زشت رویان شهر
مدامش به روی آب چشم سبل
دویدی ز بوی پیاز بغل
گره وقت پختن بر ابرو زدی
چو پختند با خواجه زانو زدی
دمادم به نان خوردنش هم نشست
و گر مردی آبش ندادی به دست
نه گفت اندر او کار کردی نه چوب
شب و روز از او خانه در کند و کوب
گهی خار و خس در ره انداختی
گهی ماکیان در چه انداختی
******
شما دوستان عزیز در صورت تمایل با کلیک بر روی شعر درباره سلامتی و شعر درباره موفقیت می توانید اشعار نابی را مطالعه نمایید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید.