مرحله اول، «اسلام» است و هرگاه این "اسلام" به دل وارد شد و هر مقدار که وارد شد، می شود "ایمان"؛ و قابل توجه و تأمل آن که در انتها می فرماید: در هر حال در هر درجه ای از اسلام و ایمان که هستید، از خدا و رسولش صلوات الله علیه و آله اطاعت کنید. یعنی در عمل از تسلیم شدگان و مسلمان باشید.
ایمان، کار قلب است
اسلام آوردن، تسلیم شدن است، به مثابه ی پیوستن به یک ملت و یک امت می ماند، اما ایمان آوردن کار قلب است، یک باور قبلی است. چنان که در قرآن کریم می فرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُوْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»: اعراب (بادیه نشینان) به تو گفتند ایمان آوردیم. بگو: نه، هنوز ایمان نیاورده اید و باید بگویید اسلام آوردیم چون هنوز ایمان در دل هاى شما داخل نشده و اگر خدا و رسول را اطاعت کنید خدا از پاداش اعمالتان چیزى کم نمى کند که خدا آمرزگار رحیم است. (الحجرات، 14)
مرحله اول «اسلام» است و هر گاه این "اسلام" به دل وارد شد و هر مقدار که وارد شد، می شود "ایمان"؛ و قابل توجه و تأمل آن که در انتها می فرماید: در هر حال در هر درجه ای از اسلام و ایمان که هستید، از خدا و رسولش صلوات الله علیه و آله اطاعت کنید. یعنی در عمل از تسلیم شدگان و مسلمان باشید.
چنانچه در قرآن، یکجا مى خوانیم که مردم وارد دین مى شوند: «یدخلون فى دین اللّه افواجا» (سوره نصر، آیه 2) و در جاى دیگر به کسانى که شعار دیندارى مى دادند گفته مى شود: هنوز ایمان وارد دلهاى شما نشده است: «ولمّا یدخل الایمان فى قلوبکم» (سوره حجرات، آیه 14) یعنى دین باید وارد مردم شود.
آرى، دیندارى مراحلى دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغى، سرد مى شود ولى هیچ پخته اى خام نمى شود.
مرحله اول «اسلام» است و هر گاه این "اسلام" به دل وارد شد و هر مقدار که وارد شد، می شود "ایمان"؛ و قابل توجه و تأمل آن که در انتها می فرماید: در هر حال در هر درجه ای از اسلام و ایمان که هستید، از خدا و رسولش صلوات الله علیه و آله اطاعت کنید. یعنی در عمل از تسلیم شدگان و مسلمان باشید.
ورود مردم در دین آسان است؛ هر کس بگوید: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»، مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. امّا بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغى به جبهه ها مى رفتند و حاضر بودند در کنار پیامبر جان فشانى کنند. ولى قرآن به آنها مى گوید اگر دین دارید، خمس غنائم جنگى را بدهید: «واعلموا انّما غَنمتُم من شىءٍ فانّ لِلّه خُمُسَه و للرّسول... انْ کنتم آمنتم باللّه» (سوره انفال، آیه 41)
آرى، کسانى که شهادتین مى گویند و حتى در جبهه ها کنار پیامبر مى جنگند، ممکن است در مسایل مالى آسیب پذیر باشند که قرآن مى فرماید: در کنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نیز بپردازید. در این مرحله است که ایمان وارد قلب مى شود. قرآن فقط به گروه خاصّى مى فرماید: «اولئک هُم المومنونَ حقّاً» (سوره انفال، آیه 4) مومنون واقعى گروه خاصّى هستند، ولى نسبت به گروهى که منافقانه اظهار ایمان دارند، مى فرماید: اینها مومن واقعى نیستند: «و مِن النّاس مَن یقول آمنّا بِاللّه و بالیوم الآخر و ما هم بمومنین» (سوره بقره، آیه 8)
هر چه درجه تسلیم بیشتر شود، ایمان قوی تر می شود
اسلام و ایمان، مثل علم و سایر کمالات بشری می مانند، یعنی شدت و ضعف مرتبه دارند. لذا هر چه "تسلیم" عبد به معبودش بیشتر باشد، ایمانش افزون می گردد و هر چه ایمان قوی تر شود، تسلیم بیشتر و عصیان کمتر می شود. اطاعت خدا در عمل ایمان را می افزاید و هر چه ایمان بیشتر شد، تسلیم و عمل صالح بیشتر می شود.
از این رو افتخار همه انبیای الهی، به "مسلمانی" بود، چه در اعتقاد و چه در عمل [چه بُعد نظری و چه بُعدِ عملی]. چنان که حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: «إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (النّمل، 91) جز این نیست که به من امر شده که پروردگار این شهر (مکّه) را پرستش کنم، همان خدایى که آن را محترم شمرده و مصونیت داده، و همه چیز (از اجزاى عالم هستى) از آن اوست، و به من امر شده که از تسلیم شدگان اراده او (از مسلمانان) باشم.
می فرماید: حضرات ابراهیم و یعقوب علیهماالسلام (یعنی همه انبیاء) به فرزندانشان سفارش کردند که مبادا غیر مسلمان بمیرید:
«وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» (البقره، 132)
و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به آیین خود توصیه کردند (و هر یک در وصیّت خود گفت) که اى پسران من، بى تردید خداوند این دین را براى شما برگزیده، پس حتما (بکوشید تا) جز در حال اسلام از دنیا نروید.
تمامی کمالات انسانی، درجات و مراتب گوناگون دارد. اسلام و ایمان مثل تحصیل است، همه محصل هستند، یکی در دوره ابتدایی، یکی متوسطه، یکی طلبه یا دکترا "چه شیعه و چه سنّی"، درجات و مراتب فرق دارد، اما همه از گروه محصلین محسوب می شوند.
به امام صادق علیه السلام عرض کردند که ما شیعه ی شما هستیم؛ (با توجه به وضع و حال آنان فرمود) «نگویید: شیعه شما هستیم، بلکه بگویید: دوستدار شما هستیم». یعنی هنوز تا شیعه شدن راه زیاد است، گام نخست همین مودت و دوستی است که خداوند حکیم در قرآن کریم از شما خواسته است. آیا کم روایت داریم که فرموده اند: کسی که چنین و چنان کند (مثلاً نماز را سبک بشمرد و ...) از ما نیست؟ آیا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نفرمودند: کسی که فریاد یا لَلمسلمین (ای مسلمانان) را بشنود و پاسخ نگوید، از ما نیست (یعنی اصلاً مسلمان نیست)؟!
کلام آخر
بنابراین با توجه به قانون ارتباطات که می گوید: اگر یک میلیارد ظرف با ظرفیت های متفاوت به هم مرتبط شوند و همه با کانالی به اقیانوس وصل شوند، آب هر ظرفی، همان آب اقیانوس است، چه ظرف یک لیتری، یا ظرف صد میلیارد لیتری. پس هر مسلمانی (چه شیعه و چه سنّی)، دارای درجه ای از ایمان است و هر مومنی، دارای درجه ای از تسلیم و اسلام است.
منابع:
کتاب تمثیلات نوشته حجت السلام والمسلمین قرائتی
فرآوری: زهرا اجلال
منبع : سایت ایکس شبهه