چندی پیش در "خبر آنلاین" خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از بازیگران نوجوان دهه شصت در شرایط نابسامانی با فرزندانش در حاشیه تهران و در چادر زندگی میکند. این خبر نگرانی بسیاری را برانگیخت و انتظار میرفت که پس از گذشت چند هفته، با آن که قول های متعددی برای بهبود وضعیت این هنرمند داده شد؛ اما با گذشت تقریباً دو ماه، متأسفانه هیچ حمایتی از این بازیگر صورت نگرفته و وضعیت او همچنان بحرانی باقی مانده است.
مهرداد غفارزاده کارگردان سینما که پیگیر شرایط بازیگر نوجوان دهه شصت است، در این خصوص در گفتوگو با خبرآنلاین گفت: با وجود واکنشهای گستردهای که این موضوع در فضای رسانهای و مجازی به دنبال داشت، مشکلات این هنرمند دردمند همچنان پابرجاست. اگرچه آگاهیم که در شرایط سخت اقتصادی کنونی، بسیاری از همکاران سینمایی بنده نیز با مشکلات مالی جدی دست و پنجه نرم میکنند، اما این وضعیت به هیچ وجه نمیتواند توجیهی برای بیتوجهی به سرنوشت هنرمندانی باشد که روزگاری درخشیدند و به فرهنگ و هنر کشور خدمت کردند.
غفارزاده در ادامه افزود: داستان «میم. الف»، یکی از این همکاران، نمونهای از این مشکلات است که هیچ راهحل مؤثری برای او ارائه نشده است. اخیراً پیام ناامیدکنندهای از او دریافت کردم که بهوضوح وضعیت بغرنج و دشوارش را توصیف میکند.
این کارگردان سینما تاکید کرد: این پیام بهوضوح نشان میدهد که هیچ حمایتی از سوی مسئولان سینمایی و نهادهای مربوطه صورت نگرفته و وعدههای دادهشده نیز همچنان در حد حرف باقی ماندهاند. ضروری است که مسئولان سینمایی و نهادهای مرتبط بهجای وعدههای توخالی، با اقدامات عملی و حمایتهای مالی واقعی وارد عمل شوند.
غفارزاده اضافه کرد: شرایطی که "میم. الف" با آن مواجه است، نشاندهندهی بحرانی عمیقتر از مسائل مالی است؛ این وضعیت، بیتوجهی به نیازهای انسانی و اساسی هنرمندانی را نشان میدهد که بخش مهمی از فرهنگ و هنر این کشور را ساختهاند. امیدوارم این متن بتواند همدلی و توجه بیشتری از سوی جامعه و مسئولان جلب کند تا این هنرمند و خانوادهاش از این بحران عبور کنند.
متن پیام «میم. الف» که نشاندهندهی شرایط ناگوار اوست که برای انتشار توسط مهرداد غفارزاده کارگردان سینما در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته است، به این شرح است:
«سلام و شب سرد پاییزی بخیر
بیش از یک ماه و نیم از زمانی که بهدلیل مشکلات پیشآمده از خانهی اجارهایمان به چادرنشینی گرفتار شدیم، میگذرد. دوستان رسانهای که مطلع شدند، این موضوع را رسانهای کردند. عزیزانی محبت کردند و اعلام حمایت نمودند و به ما دلگرمی و امید دادند که بهزودی مشکل تو را حل میکنیم.
مثلاً خانهی هنرمندان گفت که ما تو را عضو میکنیم و صندوق هنر نیز اعلام کرد که وام میدهیم، اما با ضمانت، و مبلغی که گفتند حتی گوشهای از مشکل را نمیتوانستم حل کنم! هنرمندانی که چهرهی شناختهشده (سلبریتی) هستند، نیز گفتند مشکلت را زود بررسی و حل میکنیم... و مسئولان مدیریتی که فقط تماس گرفتند تا ببینند ماجرا واقعیت دارد یا نه!
مردم دوستداشتنی و با معرفت نیز حمایتهای معنوی ارزشمندی کردند که یادماندنی شد (دمشان گرم!) اما متأسفانه با امیدواری عزیزان هنرمند و مسئولان، من نتوانستم چادرمان را برای خانواده در این شبهای سرد پاییزی گرم کنم و حتی نتوانستم بچههایم را در مدرسه و دانشگاه ثبتنام کنم. شاید باورکردنی نباشد که پس از پیگیریهای جدی نتوانستم نفت یا گازوئیل گیر بیاورم تا بخاری نفتی قرضیام را روشن کنم!
بههرحال، بیش از یک ماه و نیم به سختی گذشت و ما هنوز در انتظار حامی هستیم تا از این گرفتاری بگذریم.
امیدمان، خداست و دست گرمی که ما را یاری کند.
متأسفانه تا اینجای کار که بیش از یک ماه و نیم از ماجرای گرفتاری ما مطلع شدند، فقط امیدواری دادند و قرار است تصمیم بگیرند! کی؟ خدا عالم است.
شرایط سخت سرما و امکانات بسیار کم ما برای تابآوری و مدرسه و دانشگاه بچهها، که خیلی دیر شده، اوضاع را بیش از پیش سختتر کرده...»