در میان فقرا و مستمندان، بندگانی وجود دارند که حاضر هستند برای پیشبرد اهداف و مجالس عزاداری حضرت سیّدالشهدا (ع) تمام اموال خود را مصرف کنند. آنان انسانهای وارسته و نمونهای هستند که همواره رضایت مولایشان را توشة آخرت خود قرار میدهند. یکی از این افراد، حمال و باربری بود که سالیان گذشته در بازار تهران کار میکرد. او به دلیل ارادت به حضرت سیّدالشهدا (ع) دهة اول ماه محرم را از کار دست میکشید و هر روز به حیاط مسجد بازار میآمد؛ امّا داخل مسجد نمیشد و میگفت: «من لیاقت ورود به خانة خدا را ندار
در میان فقرا و مستمندان، بندگانی وجود دارند که حاضر هستند برای پیشبرد اهداف و مجالس عزاداری حضرت سیّدالشهدا (ع) تمام اموال خود را مصرف کنند. آنان انسانهای وارسته و نمونهای هستند که همواره رضایت مولایشان را توشة آخرت خود قرار میدهند.
یکی از این افراد، حمال و باربری بود که سالیان گذشته در بازار تهران کار میکرد. او به دلیل ارادت به حضرت سیّدالشهدا (ع) دهة اول ماه محرم را از کار دست میکشید و هر روز به حیاط مسجد بازار میآمد؛ امّا داخل مسجد نمیشد و میگفت: «من لیاقت ورود به خانة خدا را ندارم.» روزی نزد بنده آمد و در حالی که گریه طاقتش را بریده بود، از جیبش مقداری پول درآورد و گفت: «این پسانداز یک سال من است. این پول را برای مخارج عزاداری ماه محرم پس انداز کردم، این را از من قبول کن و در راه حضرت سیّدالشهدا (ع) خرج نما.»
به طور حتم، اجر و پاداش او نزد پروردگار محفوظ بوده و مشمول روایت ذیل میشود.
«وَ مَن اَنفَقُوا مالَهُ فی مَحَبَةِ ابنِ بِنتِ المُصطَفی طَعاما و غَیرَ ذلِکَ دِرهَماً اَو دِیناراً الا و بارَکَت لَهُ فی دارِ الدُنیا بِسَبعینَ دِرهَماً وَ کانَ مُعافِی الجَنَةِ وَ غَفَرَت لَهُ ذُنُوُبه.»[1]
«هر کس مال خود را در راه محبّت به حضرت سیدالشهدا (ع) در طعام و غیر آن انفاق نماید، به ازای هر یک درهم یا دینار، هفتاد برابر در دنیا به او داده می شود و گناهانش بخشیده و در بهشت جای داده می شود.»
در سالهای گذشته، خانم کهنسالی با قد خمیده و چادر کهنه نزد بنده آمد و به جای آنکه پولی از من طلب کند، مبلغ شش میلیون تومان به حقیر داد و گفت: «این مبلغ، پس اندازِ تمام عمرم است؛ این پول را به شما میدهم تا در راه عزاداری و سوگواری مجالس امام حسین (ع) و دیگر امامان معصوم: مصرف نمایید.»
متأسفانه در کشورهای عربی همسایه، علیه مکتب تشیّع سرمایهگذاری فراوانی میکنند و مبالغ هنگفتی را برای خاموش کردن این مکتب نورانی مصرف میکنند. آنان کتبی علیه حضرت سیّدالشهدا (ع) و ائمّة اطهار: منتشر کرده و در میان مردم پخش میکنند در عوض؛ در کشور ایران، ثروتمندانی وجود دارند که ثروتهایشان را در راه خوشگذرانی مصرف کرده و حاضر نیستند برای پیشرفت مکتب تشیّع و عزاداری سالار شهیدان (ع) ، اندک مالی کمک کنند.
این مردم بهتر است از شیرزنی به نام شطیطه[2] الگو بگیرند. او زن فقیری بود که در شهر نیشابور و در زمان امامت حضرت امام کاظم (ع) زندگی میکرد. وقتی متوجه شد که نمایندة امام (ع) اموال فراوانی را به مدینه میبرد، یک درهم به او داد و گفت: «هرگاه به دیدار امام رفتی، این یک درهم را به او بده، زیرا این مال اندک حقّ امام معصوم است.»[3] در نهایت مال هر چند اندکِ بیبی شطیطة نیشابوری مورد قبول امام (ع) قرار گرفت و باعث رستگاری و دعای خیر امام برای او شد.
اقامة عزای حسینی توسط حضرت زهرا(س) در روز محشر
مادران به گونهای آفریده شدند که به صورت فطری، علاقة شدیدی به فرزندان خود داشته و هرگز قدرت تحمل جراحتی هر چند اندک را بر بدن فرزندانشان ندارند. حضرت زهرا(س) که اسوه و سرور تمام زنان و مادران عالم میباشند، پس از شنیدن خبر شهادت فرزندشان از زبان پیامبر (ص) بسیار ناراحت شدند و گریستند[4]. در صحرای محشر نیز وقتی خداوند از حضرت زهرا(س) میخواهد چیزی را از او درخواست کند، حضرت میفرماید: «پروردگارا! بعد از واقعة کربلا تا روز قیامت، انسانهای زیادی در مجالس عزای فرزندم شرکت کرده و اشک ریختند؛ دوست دارم مجلسی برای من مهیّا شود که در آن برای مصائب فرزندم اشک بریزم و اقامة عزا کنم.»[5]
عدم استفادة امام حسین (ع) از اسباب غیر طبیعی در واقعة عاشورا
امامان معصوم: به دلیل ارتباط ویژهای که با پروردگار متعال داشتند، دارای قدرت معنوی ویژهای بودند. آنان به اذن پروردگار به تدابیر امور آفرینش میپرداختند و به عبارت دیگر، تمام عالم هستی در اختیار ایشان بود؛ امّا هرگز از این قدرت برای منافع شخصی خود به کار نبردند. حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا با وجود آنکه میتوانست به زمین دستور دهد شکافته شود و دشمنانِ اهلبیت: را با خود ببلعد، امّا این عمل را انجام ندادند؛ ایشان حاضر شدند خود به همراه یارانشان شهید شوند تا اصول اعتقادی و فروع دینی تا روز قیامت استمرار یابد.
در مورد حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز این مسأله وجود دارد. وقتی دشمنان دین به خانة حضرت لشکرکشی کرده و درب منزل را به آتش کشیده و همسرشان را میان درب و دیوار مشاهده کردند، حضرت هیچ عکسالعملی نشان نداد[6]. این در حالی است که همة قدرتهای زمینی و آسمانی در اختیار حضرت بود و منتظر بودند تا حضرت اشارهای به آنان کنند، تا تمام دشمنان دین را از صحنة روزگار محو کنند.
این قدرت عظیم ویژة امامان معصوم: است؛ از اینرو خداوند به همگان توصیه نمود که در مشکلات دنیوی به ایشان رجوع کنند:
(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)[7]
پی نوشت ها:
[1]. مجمع البحرین:3/186-187؛ «حضرت موسى(ع) از خداوند متعال مىپرسد: چرا امّت محمّد(ص) را بر سایر امّتها برترى دادى؟ خداوند متعال در پاسخ مىفرماید: به دلیل وجود ده ویژگى، آنان را بر سایر امّتها برترى دادم. پس از آنکه خداوند امتیازهاى امّت پیامبر خاتم(ص) را بر سایر امّتها بیان مىکند که از آن جمله «عاشورا» است، حضرت موسى(ع) به خداوند عرض مىکند: «بارخدایا! عاشورا چیست؟ خداوند مىفرماید: گریه کردن و شبیه گریه کننده بودن و مرثیهخوانى و عزادارى کردن براى سبط مصطفى (حضرت امام حسین(ع) ). ای موسى ! هیچ بندهاى از بندگان من در آن زمان براى پسر پیامبر گریه نمىکند و خود را شبیه گریه کننده نمىنمایاند و عزادارى نمىکند، مگر اینکه بهشت جایگاه همیشگى او خواهد بود. هیچ بندهاى درهم و دینار و طعامى از مال خود را در راه محبت فرزند پیامبر خود انفاق نمىکند مگر اینکه من در مقابل هر درهمى، هفتاد درهم در دنیا به مال او برکت خواهم داد و او را در بهشت جایگزین خواهم کرد و گناهان او را خواهم آمرزید، به عزّت و جلالم سوگند! هیچ مرد و زنى نیست که در روز عاشورا یا غیر عاشورا، اشک چشمانش، هر چند یک قطره، براى حسین(ع) جارى شود، مگر اینکه اجر صد شهید را براى او خواهم نوشت»
[2]. شطیطة نیشابوری معروف به" بیبی شطیطه" زنی بود که در سدة دوم هجری در نیشابور میزیست و بنا به روایتهای شیعی، امام موسی کاظم(ع) هدیهای از او پذیرفت و امروزه برای او آرامگاهی در شهر نیشابور به نام آرامگاه بیبی شطیطه وجود دارد. مقبرة او در زیر سقف بقعة بیبی شطیطه در شمال غرب نیشابور قرار دارد. گفته شده از میان انبوه وجوهات و کالاهای سنگینی که به عنوان سهم امام به مدینه فرستاده شد، تنها نقدینة یکدرهمی و دسترشت چهاردرهمی شطیطة نیشابوری مورد پذیرش امام قرار گرفت. دربارة بیبی شطیطه، علامه مجلسی; در جلد یازدهم بحارالأنوار، و مرحوم شهرآشوب در کتاب مناقب، و سیدهاشم بحرانی در کتاب مدینة المعاجز، و قطب راوندی در کتاب خرائج این حدیث را نقل کردهاند که بیبی شطیطه مورد عنایت ویژة امام کاظم(ع) قرار گرفته بود.
[3]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: 2/216، روایت دوم: «عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ رَاشِدٍ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ: فِی اجْتِمَاعِ الشِّیعَةِ بِنَیْسَابُورَ وَ بَعْثِهِمْ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ إِلَى الْمَدِینَةِ مَعَ أَمْوَالٍ کَثِیرَةٍ وَ فِیهَا هَدِیَّةٌ لِامْرَأَةٍ یُقَالُ لَهَا شَطِیطَةُ وَ رَدِّ الْکَاظِمِ(ع) الْأَمْوَالَ إِلَّا مَا بَعَثَتْهُ شَطِیطَةُ وَ إِخْبَارِهِ الرَّسُولَ بِمَوْتِ شَطِیطَةَ بَعْدَ تِسْعَ عَشْرَةَ لَیْلَةً مِنْ یَوْمِ وُرُودِهِ وَ أَنَّهُ(ع) یَحْضُرُ جِنَازَتَهَا إِلَى أَنْ قَالَ فَمَاتَتْ رَحْمَةُ الله عَلَیْهَا فَتَزَاحَمَتِ الشِّیعَةُ عَلَى الصَّلَاةِ عَلَیْهَا فَرَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ(ع) علَى نَجِیبٍ فَنَزَلَ عَنْهُ وَ هُوَ آخِذٌ بِخِطَامِهِ وَ وَقَفَ یُصَلِّی عَلَیْهَا مَعَ الْقَوْمِ وَ حَضَرَ نُزُولَهَا إِلَى قَبْرِهَا وَ شَهِدَهَا وَ طَرَحَ فِی قَبْرِهَا مِنْ تُرَابِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ الله(ع) .»
[4] . بحارالأنوار ج 44 ص 292.
[5]. تفسیر فرات الکوفی: 269، حدیث 362: «فرات قال حدثنی الحسین بن سعید معنعناً عن جعفر عن أبیه قال قال رسولالله(ص) إذا کان یوم القیامة نادى مناد من بطنان العرش یا معشر الخلائق غضوا أبصارکم حتى تمر بنت حبیب الله إلى قصرها فاطمة(س) ابنتی [فتمر و] علیها ریطتان خضراوان حوالیها سبعون ألف حوراء فإذا بلغت إلى باب قصرها وجدت الحسن(ع) قائماً و الحسین(ع) نائماً مقطوع الرأس فتقول للحسن(ع) من هذا فیقول هذا أخی إن أمة أبیک قتلوه و قطعوا رأسه فیأتیها النداء من عند الله: یا بنت حبیب الله! إنی إنما أریتک ما فعلت به أمة أبیک إنی ادخرت لک عندی تعزیة بمصیبتک فیه و إنی جعلت تعزیتک الیوم.»
[6] . انسابالاشراف، بلاذری: 1/587؛ نهجالحق و کشفالصدق، علامه حلی، 271 العقدالفرید، عبدربه: 2/72، السقیفه و الفدک، جوهری:72 الامامة و السیاسة(تاریخ خلفا) ابن قتیبه: 1/30.
[7]. نحل(16):43؛ اگر [این حقیقت را] نمىدانید [که پیامبران از جنس بشر بودند] از اهل دانش و اطلاع بپرسید [تا دیگر نگویید که چرا فرشتهاى به رسالت نازل نشده است؟!].
برگرفته از
کتاب: آیین اشک عزا در سوگ سید الشهدا علیه السلام
نوشته: استاد حسین انصاریان