تصمیم جف بزوس، مالک روزنامه «واشنگتن پست»، برای کنار کشیدن از حمایت کامالا هریس در رقابت ریاست جمهوری، به شکلی عمیق مرا مأیوس کرد. در این تصمیمگیری، گویا لحظهای مهم و بیبدیل در تاریخ علم و سیاست جهان نادیده گرفته شده است؛ لحظهای که بزوس با همه علاقه و تعهدش به دانش و فناوری، به آن بیاعتنایی کرده است. در برههای قرار داریم که جهان به آستانه دستیابی به هوش مصنوعی نزدیک میشود؛ پدیدهای که پیشبینی میشود در چهار سال آینده واقعیت یابد و ممکن است روندهای اجتماعی، اقتصادی و حتی فکری بشریت را دگرگون سازد.
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، توسعه و کنترل هوش مصنوعی به همکاریهای گسترده و نظارت بینالمللی نیازمند است. رئیسجمهور آینده آمریکا باید بتواند ائتلافی جهانی ایجاد کند تا از این فناوری فوقالعاده پیچیده، به گونهای ایمن و مسئولانه استفاده شود. هوشی که به زودی فراتر از مرزهای ادراک انسانی عمل خواهد کرد، نیازمند همبستگی و هدایت خردمندانه جهانی است؛ چیزی که تنها یک رهبر توانمند میتواند محقق سازد.
در مقابل، دونالد ترامپ – که حتی در هجده ماه نخست ریاستجمهوری خود مشاوری علمی تعیین نکرد – از نظر فکری و شخصیتی توانایی شکلدهی چنین ائتلافی را ندارد. دولت او با یک دست به سرعت واکسن کووید-19 را توسعه داد و با دست دیگر، با ایجاد شک و شبهه در مورد واکسن، موج ضد واکسیناسیون را تقویت کرد. این تناقض آشکار، نشانگر نگرشی است که نمیتواند مسئولیتپذیری و تفکر عمیق را در عرصه علم و فناوری جهانی ترویج دهد.
در شرایط کنونی، اولویت دونالد ترامپ نه درک فرصتهای بینظیر رهبری آمریکا در عرصه هوش مصنوعی است و نه تلاش برای ایجاد ائتلافی جهانی در این حوزه؛ بلکه تمرکز او بر افزایش تعرفههای تجاری قرار دارد. هدف او از این سیاستها، محدود کردن واردات خودرو، اسباببازی و سایر کالاها از کشورهای متحد آمریکا به خاک این کشور است. بهنظر میرسد تنها فناوریای که ترامپ حقیقتاً به آن علاقهمند است، شبکه اجتماعی شخصی او، «تروث سوشال» است که به عنوان جایگزینی برای ایکس ارائه شده است. او که خود را «نابغهای» میداند شاید پذیرای این ایده نباشد که روزی هوش مصنوعیای برتر از او وجود داشته باشد.
در نقطه مقابل، کامالا هریس با تجربهای عمیق در حوزه اجرای قانون، ارتباط نزدیک با سیلیکون ولی و دانش ارزشمندی که طی چهار سال گذشته در حوزه هوش مصنوعی کسب کرده، آمادهتر بهنظر میرسد تا با چالشهای پیشرو مقابله کند. این مجموعه از قابلیتها، او را به گزینهای شایسته برای این مسئولیت خطیر بدل ساخته است.
از نکات جالب توجه انتخابات 2024، همزمانی آن با برآمدن هوش مصنوعی است — پدیدهای که احتمالاً ساختار زندگی بشر را بهکلی دگرگون خواهد کرد. با این حال، این مسأله عمدتاً در جریان انتخابات نادیده گرفته شده است. شاید دلیل این غفلت، چندوجهی بودن ویژگیهای هوش مصنوعی باشد؛ چرا که این هوش نه تنها در یک حوزه، بلکه در مجموعه گستردهای از علوم و رشتهها برتر از انسانهاست. هوش مصنوعی قادر است به اعماق در فیزیک، شیمی، زیستشناسی، علم مواد، ریاضیات، پزشکی، نجوم، ادبیات و تاریخ هنر دست یابد و الگویی را کشف کند که ورای توان درک انسانها قرار دارد — بهگونهای که میتواند سؤالاتی بیپاسخ مطرح کند و پاسخی به آنها دهد که از مرزهای توانایی بشر فراتر میرود.
هوش مصنوعی، بهعنوان یکی از انقلابهای بزرگ تاریخ بشر، پیامدهای گسترده و عمیقی را در حوزههای مختلف مانند آموزش، اشتغال، نوآوری، مراقبتهای پزشکی، رشد اقتصادی و توانمندسازی جهانی افراد در پی دارد. با این حال، این موضوعات کلیدی در مناظرات ریاستجمهوری و گفتگوهای عمومی بهاندازه کافی مورد توجه قرار نگرفتهاند. وضعیت کنونی را میتوان به شرایطی تشبیه کرد که در آن خودرو اختراع شده بود، اما سیاستمداران و خبرنگاران همچنان نگران آینده اسبها بودند.
در این مسیر پژوهشی، از مشاورههای ارزشمند کریگ ماندی، مدیر پیشین تحقیق و استراتژی مایکروسافت و مشاور کنونی این شرکت، بهره بردهام. او به همراه اریک اشمیت، مدیرعامل پیشین گوگل و هنری کیسینجر، اثری را با عنوان «پیدایش: هوش مصنوعی، امید و روح انسانی» آماده انتشار دارند. این کتاب که در لحظهای تاریخی به نگارش درآمده است، به تاثیرات بنیادین هوش مصنوعی بر سرنوشت بشری میپردازد و این دوره را همچون آفرینش انسان در کتاب مقدس، یک نقطه عطف اساسی برای انسان میداند.
این دیدگاه، برای من نیز بسیار ملموس و قابلدرک است. بشر امروز در آستانه توانمندیهای بیسابقهای ایستاده است. ما نخستین نسلی هستیم که آگاهانه ماشینی با هوشی فراتر از خودمان خلق کردهایم و در عین حال، اثرات گسترده و ناخواستهای نیز بر اقلیم و زیستبوم جهانی گذاشتهایم.
چالش بزرگ، اما در جای دیگری نهفته است؛ ما هنوز به چارچوب ارزشی و اصول اخلاقی مشترکی برای هدایت این قدرتهای بیسابقه دست نیافتهایم. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیازمند اصولی مشترک هستیم که بتواند بهرهبرداری مسئولانه و اخلاقی از این تواناییها را تضمین کند. شاید هیچکس بیش از رئیسجمهور آینده ایالات متحده نتواند نقشی حیاتی در ترسیم و هدایت این مسیر ایفا کند و ما را به سوی آیندهای ایمنتر و متعادلتر هدایت کند.
کریگ ماندی در گفتوگویی از رشد شگفتانگیز و پرشتاب هوش مصنوعی که به دست شرکتهای آمریکایی پیش میرود، سخن گفت. او با اشاره به اینکه پیشرفت در این حوزه فراتر از تصورهای اولیه بوده، پیشبینی کرد که ظرف سه تا پنج سال آینده، هوش مصنوعی چندمهارتی به واقعیت نزدیک خواهد شد. از این رو، رئیسجمهور آینده ایالات متحده و قطعاً رئیسجمهور بعد از او، با دگرگونیهای عمیق اجتماعی و اقتصادی که از این فناوریها سرچشمه میگیرد، روبهرو خواهند شد.
این تحولات، چشمانداز آیندهای روشن را ترسیم میکنند؛ از رشد بیسابقه در بهداشت تا افزایش بهرهوری کشاورزی ... اخیراً، مهندسان گوگل دیپمایند با بهرهگیری از هوش مصنوعی و دستاوردهایشان در تحلیل ساختار پروتئینها، موفق به دریافت جایزه نوبل شیمی شدند. این نوآوریها میتوانند همزمان فرآیندهای طراحی، تولید و نوآوری را هوشمندتر، سریعتر و کمهزینهتر کنند. ما در آستانهی یک رنسانس جدید هستیم؛ رنسانسی که نهتنها کشورهای ثروتمند، بلکه تمامی جهان را از مواهب خود بهرهمند خواهد ساخت.
تصور کنید یک کشاورز ساده در روستایی دورافتاده در هند، با در دست داشتن یک گوشی هوشمند و به زبان و گویش محلی خود، به دادهها و اطلاعات دقیقی دست پیدا کند که به او بگوید چه بذرهایی را بکارد، بهترین زمان کاشت چه موقع است و میزان دقیق آب و کودی که باید استفاده کند چقدر است. این راهنماییها بر اساس دادهها و تجارب آنی دیگر کشاورزان در همان منطقه، کشور و حتی جهان بهروزرسانی میشوند. از سوی دیگر، هر پزشک، پرستار، معمار، مهندس، دانشجو، مدیر و حتی سرباز و معلم، میتواند از یک «دستیار هوش مصنوعی شخصی» بهره گیرد که توانایی و کارآمدی او را به شکل قابل توجهی افزایش دهد.
اما این فناوری، تنها به بهبود زندگی انسانها محدود نمیشود. قدرت بیبدیلی که هوش مصنوعی به دست بشر میدهد، میتواند بهآسانی در اختیار مجرمان سایبری، تروریستها و حتی حکومتهای سرکوبگر قرار گیرد و به مقاصد مخربی مانند توسعه سلاحهای زیستی یا اجرای کارزارهای گسترده اطلاعات نادرست به کار رود. اینها تنها گوشهای از چالشهای پیچیدهای است که هوش مصنوعی با خود به همراه آورده است. اما مسئلهای که به مراتب مهمتر از این چالشهاست، یافتن راهی برای تضمین این نکته است که این ماشینهای هوشمند همواره به ارزشها و منافع انسانی پایبند بمانند. چراکه ممکن است این سیستمها در گذر زمان مسیرهای مستقل و اهداف خودمختاری را تعریف کنند و از نظارت انسانی فاصله بگیرند.
هنری کیسینجر، اریک اشمیت و کورت ماندی معتقدند که «ماشینهایی که قادر به تعیین اهداف خود هستند، دیگر مفهومی دور از دسترس نیستند.» آنها تأکید میکنند که اگر میخواهیم خطرات ناشی از این فناوری را بهدرستی مدیریت کنیم و از تعامل سازنده ماشینها با انسانها اطمینان حاصل کنیم، باید بهسرعت و در کوتاهترین زمان ممکن به این چالشها پاسخ دهیم.
کورت ماندی در مصاحبهای هشدار میدهد که نظارت بر این ماشینها را نمیتوان به انسانها واگذار کرد، چرا که بهزودی این ماشینها از انسانها هوشمندتر خواهند شد. بهجای این، لازم است که اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی بهطور بنیادین در ساختار این سیستمها نهادینه شوند. این موضوع مستلزم آن است که ملتها درک مشترکی از این ارزشهای بنیادی و شیوههای نظارت و اجرای آنها بهدست آورند.
ما با دو چالش عمده در «همراستایی» مواجه هستیم: نخست، همراستایی فنی که اطمینان میدهد ارزشها و اهداف انسانی با عملکرد هوش مصنوعی همخوانی دارند؛ و دوم، همراستایی دیپلماتیک که مستلزم همکاری گسترده بین ملتها برای تحقق این هدف است. این فرآیند جهانی است، زیرا نمیتوان هوش مصنوعی را بر اساس تنها یک نظام اخلاقی واحد به کار گرفت و ممکن است برخی کشورها مانند روسیه، ارزشها و اصول متفاوتی در این زمینه داشته باشند.
خبر امیدوارکننده این است که دولت بایدن-هریس اقداماتی مهم در این راستا انجام داده است. هفته گذشته، رئیسجمهور بایدن نخستین یادداشت امنیت ملی در زمینه هوش مصنوعی را امضا کرد که در آن «محافظهای ایمنی» برای نهادهایی، چون پنتاگون، آژانسهای اطلاعاتی و دیگر سازمانهای امنیت ملی معرفی شده است. این محافظها تضمین میکنند که تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی، از کاربرد سلاحهای هستهای تا اعطای پناهندگی به مهاجران، همواره با بهترین ارزشهای جامعه همسو باشند.
در کنگره آمریکا، حرکتی قوی و دوحزبی به رهبری چاک شومر، رهبر اکثریت سنا، شکل گرفته است. این جنبش با همکاری سناتور دموکرات مارتین هاینریش از نیومکزیکو و جمهوریخواهان مایک راوندز از داکوتای جنوبی و تاد یانگ از ایندیانا، هدفی بزرگ را دنبال میکند: برگزاری «فرومهای آگاهیبخشی» برای ارتقای درک عمومی از هوش مصنوعی و ایجاد قوانین متناسب با همکاری کسبوکارها، نیروی کار و جامعه مدنی.
این تلاش، پاسخی است به تجربههای گذشته از انقلاب اینترنت و شبکههای اجتماعی؛ تلاشی برای جلوگیری از عقبماندگی در تنظیم قوانین مربوط به هوش مصنوعی. علاوه بر این، هدف دیگر این حرکت، تضمین نقش آمریکا در تدوین قوانین جهانی برای این فناوری و مقابله با انحصار اتحادیه اروپا و چین است. در این راستا، چندین لایحه دوحزبی دیگر نیز در حال بررسی است که بر سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و آموزش نیروی کار تمرکز دارند، تا از عقبماندگی نیروی کار در این انقلاب جلوگیری شود.
با این حال، در وضع مقررات، باید با احتیاط عمل کرد تا پتانسیلهای مثبت هوش مصنوعی تحت تأثیر قرار نگیرد. در این لحظه تاریخی، ما نمیتوانیم اشتباه کنیم. تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، در کتاب جدیدش با عنوان «درباره رهبری: درسهایی برای قرن 21» به این حساسیت پرداخته است. او مینویسد: «انتظارات شهروندان در کشورهای توسعهیافته از خدمات دولتی» — از مراقبتهای بهداشتی گرفته تا آموزش، حملونقل و انرژیهای تجدیدپذیر— اکنون بهمراتب فراتر از ظرفیتهای قابل تأمین است. راهحلهای گذشته همچون افزایش مالیات و هزینهها دیگر پاسخگو نیست و تنها راه برای ارائه خدمات بهتر، بهکارگیری فناوری، بهویژه هوش مصنوعی است.
اگرچه این موضوع در انتخابات جاری چندان مطرح نیست، اما پس از آن، پنج حقیقت بنیادین درباره هوش مصنوعی همچنان پابرجا خواهد ماند:
در وهله نخست، هوش مصنوعی فرصتهای بینظیری برای بهبود کیفیت زندگی و رفاه عمومی به ارمغان میآورد.
دوم، این فناوری خطرات قابلتوجهی دارد که پیشبینی آنها دشوار است.
سوم، ما هنوز درک کاملی از ابعاد مثبت و منفی آن نداریم.
چهارم، نیاز به تدوین چارچوبهای جهانی و قابل اعتماد برای مدیریت این خطرات و بهرهگیری از مزایا داریم.
پنجم، تحولات این فناوری با سرعتی فراتر از تصور ما در حال وقوع است.
در واقع، اگر هفته آینده رهبری انتخاب کنیم که نتواند این چالشها را مدیریت کند، باید بپذیریم که ماشینها همین حالا از ما هوشمندتر شدهاند.
* توماس فریدمن، روزنامه نگار و ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز