وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، امام رضا علیه السلام به یارانش فرمود: «این کودک، همانند موسی دریاها را می شکافد و همانند عیسی بن مریم مادر پاکیزه ای دارد. به راستی که او پاک و پاکیزه آفریده شده است».
تولد حضرت جواد علیه السلام خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد؛ زیرا امام رضا علیه السلام در تعیین جانشین خود و معرفی امام بعدی با مشکلاتی روبه رو بود. از یکسو، پس از شهادت امام کاظم علیه السلام گروهی به نام «واقفیه»، بر اساس انگیزه های مادی، امامت حضرت رضا علیه السلام را انکار کردند و از سوی دیگر چون احادیث رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله می گفت امامان دوازده نفرند، فقدان فرزند برای امام رضا علیه السلام ، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سؤال می برد. واقفیه هم این موضوع را دستاویز قرار داده، امامت حضرت رضا علیه السلام را نمی پذیرفتند. یکی از سران واقفیه در نامه ای به امام رضا علیه السلام ، او را به عقیمی متهم کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی در صورتی که فرزند نداری؟! امام در پاسخ نوشت: «از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت؟ سوگند به خدا، بیش از چند روز نمی گذرد که خدا پسری به من می بخشد که حق را از باطل جدا می کند».
انتظار شیعیان
کلیم پسر عمران می گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: دعا کنید تا خداوند فرزندی به شما عنایت کند. فرمود: «من تنها یک فرزند خواهم داشت و او از من ارث می برد». وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، امام رضا علیه السلام به یارانش فرمود: «این کودک، همانند موسی دریاها را می شکافد و همانند عیسی بن مریم مادر پاکیزه ای دارد. به راستی که او پاک و پاکیزه آفریده شده است». سپس آن حضرت ادامه داد: «این فرزندم از روی ستم و خشم کشته می شود. اهل آسمان بر او می گریند و خداوند متعالی بر دشمن ستمگرش غضب می کند و اندکی نمی گذرد که خداوند او را به عذاب دردناک و کیفر شدید خود گرفتار می سازد».
شگفتی ولادت
حکیمه خواهر امام رضا علیه السلام می گوید: پس از تولد امام جواد علیه السلام ، امام رضا علیه السلام او را در گهواره ای گذاشت و به من فرمود: «مواظب او باش و از کنار گهواره دور نشو». حکیمه گوید: من به پرستاری آن حضرت مشغول بودم. پس ازمدتی وی چشمانش را به سوی آسمان کرد، بعد نگاهی به چپ و راست خود افکند و فرمود: «اَشْهَدُ اَن لا الهَ الا اللّه وحده لا شریکَ لَه، و انّ محمّدا عبدُه و رسولُه». من از این امر شگفت زده شدم و از ترس بدنم لرزید. برخاستم و به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم و عرض کردم: امر شگفتی از این نوزاد دیدم. حضرت فرمود: چه دیدی گفتم: این کودک همین الان شهادتین گفت. امام رضا علیه السلام هم تبسم کنان فرمود: «ازاین پس، شگفتی های بسیاری از او خواهی دید».
خاطراتی از امام جواد علیه السلام
تعجب همگان
علی بن اسباط، می گوید: روزی به محضر امام جواد علیه السلام رسیدم. در ضمن دیدار، به سیمای حضرت خیره شدم تا قیافه ایشان را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر برای ارادتمندان آن حضرت بیان کنم. درست در همین لحظه، امام جواد علیه السلام که گویی تمام افکار مرا خوانده بود، در برابرم نشست و فرمود: «کاری که خداوند در مسئله امامت انجام داده، مانند کاری است که در مورد نبوت انجام داده است. خداوند درباره حضرت یحیی می فرماید: ما به یحیی در کودکی فرمان نبوت دادیم، و درباره حضرت یوسف می فرماید: هنگامی که او به حدّ رشد رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم، و درباره حضرت موسی می فرماید: و چون به سن رشد و بلوغ رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم. بنابراین، همان گونه که ممکن است خداوند علم و حکمت را در چهل سالگی به شخصی عنایت کند، می تواند همان حکمت را در دوران کودکی نیز به او ببخشد».
شیعه خالص
مردی بسیار شادمان خدمت امام جواد علیه السلام رسید. حضرت به او فرمود: «سبب شادمانی ات چیست؟» عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! از پدرت شنیدم شایسته ترین زمانی که انسان باید شادمان باشد، روزی است که به دیگران نیکی کند. من امروز از ده نفر پذیرایی و به آنان کمک کردم. حضرت فرمود: «به جان خودم سوگند، تو شایسته این شادمانی هستی به شرط اینکه آن عمل را نابود نکرده باشی یا بعد از این نابود نکنی. آن مرد گفت: چگونه ممکن است چنین کنم، با اینکه از شیعیان خالص شما هستم؟ امام جواد علیه السلام فرمود: «صدقه خود را باطل کردی و خود را از شیعیان خالص دانستی. شیعه خالص ما سلمان، ابوذر، مقداد و عمار هستند و تو خود را به ناحق با چنین اشخاصی برابر دانستی». آن مرد گفت: توبه می کنم. حضرت فرمود: «بگو من از دوستان شما، و دشمن دشمنانتان و دوست دوستانتان هستم». آن مرد گفت: همین را می گویم و از گفته خود توبه می کنم. سپس امام فرمود: «اکنون ثواب های از بین رفته صدقه ات بازگشت».
دعای پس از نماز
استناد به شیوه گفتار یا رفتار بزرگان، عامل مهمی در تأثیر نکته های اخلاقی در مخاطب به شمار می آید. پیشوای نهم، امام جواد علیه السلام نیز گاه برای بیان معارف دینی، به روش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله استناد می کردند. آن حضرت فرمودند: «پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از نماز چنین دعا می کرد: خدایا! [گناهانی] را که پیش تر کرده ام یا می کنم، نهان و آشکار مرا، اسراف بر خودم را و آنچه را تو بهتر از من می دانی، بر من بیامرز. خدایا! تو پیش از همه و پس از همه هستی،... تا زمانی که زندگی را برایم بهتر می دانی، مرا زنده نگاه دار و آن گاه که مرگ را برایم بهتر می دانی، مرا بمیران.... خدایا! ما را به زینت ایمان زیبا کن و راهنما و رهیافته قرار ده. ای پروردگار من! دلی پیراسته و زبانی راستگو از تو می خواهم، از آنچه می دانی، آمرزش می طلبم و نیکوترین آنچه می دانی، از تو می خواهم و از بدی آنچه می دانی به تو پناه می برم، که تو می دانی و ما نمی دانیم و تو به نهان ها بسیار آگاهی».
خلوت با دوست
امام جواد علیه السلام چنان نزد یاران خود دوست داشتنی بود که همه می خواستند کارهای خود را به روش آن حضرت انجام دهند. به همین دلیل به همه ریزه کاری های رفتاری آن حضرت توجه می کردند. علی بن مهزیار می گوید: «در سال 215، امام جواد علیه السلام را دیدم که خانه خدا را طواف کرد و در هر دور طواف، به رکن یمانی دست می کشید. در دور هفتم رکن یمانی و حجر الاسود را لمس کرد و دست خود را بر چهره خود کشید، آن گاه کنار مقام ابراهیم علیه السلام آمد و پشت آن، دو رکعت نماز خواند. سپس به پشت کعبه ـ کنار ملتَزَم رفت و جامه از روی سینه خود کنار زد و خود را به خانه خدا چسبانید. مدت بسیاری، دعا کنان بر همان حالت ماند، آنگاه از درِ گندم فروشان بیرون رفت. نیز آن حضرت را در سال 217 دیدم که شب خانه خدا را وداع کرد.... در دور هفتم پشت کعبه، کنار ملتزم لباس از روی سینه کنار زد و خود را به کعبه چسبانید و آن قدر خود را به کعبه چسباند که برخی از یاران ما، هفت دور خانه خدا را طواف کردند».
یادگار اجدادی
همه رفتار و گفتار امام جواد علیه السلام برای یارانش درس آموز بود و آنان با دقت به تمام حرکت های آن حضرت، حتی در اعمال مستحبی حج نیز می نگریستند. علی بن مهزیار می گوید: «امام جواد علیه السلام را در شب زیارت دیدم. طواف نساء را انجام داد و پشت مقام نماز خواند. سپس وارد چاه زمزم شد و به دست خود با دَلْوی که نزدیک حجرالاسود بود، آب کشید و نوشید و بر بخشی از تنش ریخت. سپس دوباره به درون زمزم سرکشید [و نگریست]. یکی از یاران ما به من خبر داد که سال بعد نیز او را دیده که چنین کرده است».
آگاه از ناپید
داوود بن قاسم می گوید: به حضور امام جواد علیه السلام رفتم، در حالی که چند نامه بی آدرس همراه من بود و صاحبان آنها را نمی شناختم و از این رو اندوهگین بودم. در این هنگام، امام جواد علیه السلام یکی از آن نامه ها را برداشت و فرمود: این نامه زیاد بن شبیب است. دومی را برداشت و فرمود: این نامه فلانی است و همین طور تمامی صاحبان نامه ها را معرفی کرد. من در شگفت مانده بودم، ولی آن حضرت نگاهی به من کرد و لبخند زد.
راهنمایی امام
شخصی به امام جواد علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما هستم. پدرم به طور ناگهانی از دنیا رفت و من از محل دارایی او که هزار دینار بود آگاهی ندارم. امام جواد علیه السلام به او فرمود: «بعد از نماز عشا، صد مرتبه بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله صلوات بفرست، پدرت به خواب تو می آید و محل اموال را به تو می گوید». آن شخص دستور امام را انجام داد و شب در عالم خواب پدرش مکان پول ها را گفت و افزود: نزد امام جواد علیه السلام برو و به او خبر بده که این اموال را برداشتی؛ چرا که آن حضرت به من امر فرمود. آن مرد جریان را به امام جواد علیه السلام گفت و عرض کرد: سپاس خدایی را که تو را گرامی داشت و برگزید.
پاسخ به پرسش ها
اباصلت هِرَوی، از یاران امام رضا علیه السلام و حضرت جواد علیه السلام می گوید: در مجلس امام جواد علیه السلام بودم. شخصی برخاست و عرض کرد :آقای من! قربانت گردم. پیش از آنکه او سخنش را ادامه دهد، امام جواد علیه السلام فرمود: «نمازت را شکسته و دو رکعتی نخوان، بنشین». او نیز نشست. وقتی مجلس تمام شد و همه رفتند. به حضرت عرض کردم: چیز شگفت انگیزی دیدم؟! امام فرمود: «در مورد آن مرد می پرسی؟» عرض کردم: آری. فرمود: «آن شخص برخاست تا در مورد کشتی بان بپرسد که آیا می تواند نمازش را دو رکعتی و شکسته بخواند. به او گفتم: نه شکسته نخواند؛ زیرا کشتی به منزله خانه اوست و از آن خارج نمی شود».
نشانه امامت
یحیی بن اکثم، به یکی از دوستانش چنین گفت: روزی در شهر مدینه، وارد مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله شدم تا به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله بروم. در این حال، امام جواد علیه السلام را دیدم که به زیارت مشغول است. من با آن حضرت در مورد مسائلی که داشتم مناظره کردم و حضرت همه را پاسخ داد. سپس گفتم: می خواهم از مسئله بپرسم، ولی به خدا سوگند از شما خجالت می کشم. حضرت فرمود: پیش از آنکه تو بپرسی به تو می گویم، می خواهی درباره امام بپرسی. عرض کردم: سوگند به خدا! پرسش من همین است. حضرت فرمود: «امام من هستم». عرض کردم: نشانه آن چیست؟ در این هنگام، عصایی که در دست آن حضرت بود به صدا در آمد و گفت: «به راستی که مولای من، امام این زمان است و او حجت خداست». راستی، وقتی عصای موسی به اذن خداوند، به موجودی جاندار تبدیل می شود و سحر ساحران را باطل می کند، جای هیچ شگفتی نیست که عصای امام منصوب از سوی خدا نیز چنین قدرتی را داشته باشد.
معرفی پیشوایان
امام جواد علیه السلام گاهی برای اینکه معرفت شیعیان را به مقام امامت افزون سازد و باور درستی از امامت به آنان بشناساند، روایاتی در این باره می فرمود. از جمله از ایشان نقل شده که: «ما گنجوران علم و غیب و حکمت خدای متعالی، و جانشینان پیامبران او و بندگان ارجمندش هستیم». آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: «سپاس خدای را که ما را از نور خویش آفرید، از میان بندگانش برگزید و مورد اعتماد در میان مخلوقات قرار داد».
دعا برای مصلحان
انتظار منجی موعود، در معارف شیعه فصلی گسترده به خود اختصاص داده است؛ به طوری که از همه امامان در این باره روایاتی نقل می کنند. امام جواد علیه السلام هم افزون بر ذکر روایاتی درباره حضرت مهدی(عج)، در قنوت نماز خود چنین می فرمود: «بار خدایا! دوستانت را بر دشمنان ستمگرت پیروز گردان؛... همانان که اموال تو را در میان خود، دست به دست چرخاندند و بندگانت را به بردگی گرفتند و سرزمین تو را در کری و کوری و تاریکی شدید رها کردند. چشمانشان باز است و دل هایشان کور، و برای آنان بر تو حجتی نمانده است. بار خدایا! تو آنان را از عذاب خود برحذر داشتی و کیفرت را برایشان روشن نمودی و به فرمان برداران وعده احسان دادی... خدایا! مؤمنان را در برابر دشمن خود و دشمن دوستانت تأیید فرما. آنان دعوتگر به سوی حق شدند و پیروی از امام منتَظَر عدالت گستر را پیشه کردند».
انتظار موعود
عبدالعظیم حسنی، از یاران امام جواد علیه السلام می گوید: به نزد مولای خود امام جواد علیه السلام رفتم و می خواستم از قائم(عج) بپرسم. امام آغاز سخن کرد و فرمود: «ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است؛ کسی که باید در غیبتش او را انتظار کشند و در ظهورش او را فرمان برند. او سومین از فرزندان من است. سوگند به کسی که محمد را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید؛ چنان که پر از ظلم و جور شده باشد. خدای تعالی امر او را در یک شب اصلاح فرماید؛ چنان که امر موسی کلیم اللّه را اصلاح فرمود. او رفت تا برای خانواده اش شعله ای آتش بیاورد، ولی چون برگشت، رسول و پیامبر شده بود». سپس حضرت ادامه داد: «برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».
آماده سازی یاران
یکی از یاران امام جواد علیه السلام می گوید: از آن حضرت شنیدم که می فرمود: «امام پس از من، فرزندم علی است. دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است». گفتم: ای فرزند رسول خدا! امام پس از حسن کیست؟ فرمود: «پس از حسن، فرزندش قائم به حق، امام منتظر است». گفتم: ای فرزند رسول خدا! چرا او را قائم گویند؟ فرمود: «زیرا او پس از آنکه یادش از بین برود، قیام می کند». گفتم: چرا او را منتظَر گویند؟ فرمود: «زیرا روزگار غیبتش طولانی گردد. در این هنگام، مخلصان در انتظار قیامش باشند، شکاکان انکارش کنند، منکران یادش را استهزا نمایند، تعیین کنندگان وقت ظهورش دروغ گویند، شتاب کنندگان در غیبت هلاک شوند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند».
برخورد با فرقه های منحرف
امام جواد علیه السلام در برابر فرقه هایی که در دوران آن حضرت وجود داشت، شیعیان خود را راهنمایی می کردند. یکی از این فرقه ها، مجسِّمی مذهب بودند و خدا را دارای جسم می پنداشتند. امام درباره آنان به شیعیان می فرمود که اجازه ندارند پشت سر کسی که خدا را دارای جسم می داند، نمازگزارند و به او زکات بپردازند. آن حضرت همچنین واقفی مذهب ها که امامت را فقط تا امام کاظم علیه السلام پذیرفته بودند، شامل این حکم می دانستند و شیعیان را از نماز خواندن پشت سر آنان نهی می کردند. گروه دیگری به نام غالیان (غلو کنندگان) که در بدنام کردن شیعه سهم به سزایی داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها برای شیعیان بسیار جدی بود؛ زیرا به نام امامان، روایاتی را جعل می کردند و بدین وسیله، شیعیان را به انحراف می کشاندند. امام جواد علیه السلام این گروه را نیز لعن و نفرین می کرد.
ماه نهم
مرحوم شیخ بهایی می نویسد: نقل شده است که روز را به دوازده بخش قسمت کنند و هر بخش را به یکی از دوازده امام علیه السلام نسبت دهند و برای هر یک دعای مخصوصی بخوانند. بخش نهم، از نماز عصر است تا دو ساعت پس از آن و آن قسمت منسوب است به حضرت امام جواد علیه السلام و دعای آن این است: «خدایا! ای خالق نورها و ای اندازه دهنده شب و روز،... هر چیز نزد تو به مقدار معینی است. چون کاری سخت شود، همه به تو توسل جویند؛ چون همه درها بسته شود، درگاه فضل تو را بکوبند؛ هنگامی که نیازها شدت گیرد، به احسان گسترده تو پناه آورند؛ زمانی که امیدها از خلق بریده شود، به تو بپیوندند؛ و چون مردم نومید شوند، به تو امید بسته شود...».
ساعتی پربرکت
مرحوم شیخ عباس قمی، نویسنده کتاب مفاتیح الجنان می نویسد: بخش نهم از دوازده قسمت روز، مخصوص امام جواد علیه السلام است. توسل به آن حضرت در این بخش برای فزونی روزی بسیار مؤثر بوده، شایسته است در توسل به آن امام، این دعا را بخوانند: «خدایا! به حق ولی ات محمدبن علی [امام جواد علیه السلام ]، از تو می خواهم از فضل و کرمت بر من احسان کنی... و از رزق خود بر من تفضل نمایی و مرا از غیر خودت بی نیاز سازی و نیازهای مرا به سوی خودت قرار دهی و آنها را برآورده سازی که تو بر هر چیزی که بخواهی، توانایی». مرحوم شیخ عباس قمی در ادامه می نویسد: بعضی گفته اند این دعا بعد از هر نماز برای ادای دین تجربه شده است.
مجله:گلبرگ - شماره 70